• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۹ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5521 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۱ تير

فرجام غريب فريماه...

اميد مافي

عطر نعناي تازه را به خاطر بياور! 
مادر، جلال‌الدين و محمد ابراهيم در ايستگاهي غريب و دور منتظر ماه‌منير بودند تا جمع‌شان جمع شود و باور كنند مرگ را مي‌توان همه جا ديد و از عمق تموز به آسمان هفتم رسيد. 
ماه‌منير اما همين ديروز تمام نكرد. او وقتي صداي محزون مرگ را شنيد كه شمايل در هم شكسته‌اش قاب جادو را پر كرد تا جماعتي ميخكوب به فرش‌هاي لاكي ارتفاع درد را محاسبه كنند و چهره زيباي يك ستاره مردمي را با رخ در هم شكسته يك بازيگر مستاصل، مضمحل و از پاي درآمده تاخت بزنند. 
ماه منير در هرم گرماي تابستان و در يك نُت ظريف پرواز را به خاطر سپرد و به پرنده‌اي مردني بدل شد تا خورشيد گردنبند فيروزه‌اي‌اش را براي مسافر عزيز خويش دست و پا كند و ماه پاي پلكان آسمان، به استقبال قطاري رود كه فريماه بي‌بديل را سوار بر كوپه‌اي تاريك به انتهاي زمين رساند. 
حالا ديگر سي و سه سال پس از نشستن سيمرغ بلورين روي شانه‌هاي آرتيستي كه عشق را صيقل مي‌داد، او تمام دردها و زخم‌هاي ناسورش را رها كرده و دست در دست فرشته‌ها به ديار سايه‌ها بال مي‌گشايد تا ديگر هيچ تنابنده‌اي دامن گلبهي‌اش را به خاطر نياورد و تنها سينه سوخته‌ها با تماشاي شاخه پرشكوفه گيلاس يادش بيفتند.  حالا ديگر از سرب، نرگس، اجاره‌نشين‌ها و... تا لامينور براي بانويي كه خسته‌تر از هر زمان ديگر دست از دنيا كشيده و رفته تا پشت حوصله نورها لختي بياسايد، راهي نيست. حالا او نرم نرمك از دنياي غدار مي‌رود تا پرده نقره‌اي در سوگ بازيگري كه دستش را زير سرش گذاشت و بي‌هيچ مرثيه به خوابي هميشگي رفت مويه كند و گيشه ظلماني‌تر از هر وقت ديگر به اين بينديشد كه فريماه نام پرنده‌اي بود همبال عقاب‌ها كه از سقف كوتاه لوكيشن اشك‌آلود، پريد تا با مرگش تحقير كند كلاغ‌هايي را كه در حسرت جرعه‌اي آرامش سر از خانه اشباح درآورده‌اند. 
بدرود ماه‌منير هنر هفتم. حالا كه از بوي الكل و تخت سپيدِ شفاخانه آن سوي شهر خلاص شدي، جايي ميان آسمان و زمين، عطر نعناي تازه را به خاطر بياور و به اين فكر كن كه گاه مرگ مي‌تواند زيباترين اپيزودها را خلق كند و از يادرفته‌ترين ستارگان جهان را در انتهاي راهروي نسيان به دردانه‌اي همزاد شور و شادي و شبنم بدل كند. بدرود... با چشم‌هاي بسته بدرود!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون