نگاهي به مفهوم مناطق حاشيه شهر در فرانسه (بانليو) در شورشهاي شهري
حاشيههاي پردردسر
سيد نادر نوربخش٭
اگرچه بحث جليقه زردها و نيز اعتراضات به اصلاح قانون بازنشستگي از چالشهاي مهم دوران رياستجمهوري مكرون تا به اينجا بوده است، اما طي روزهاي گذشته ناآراميها در فرانسه اين كشور را با بحراني جديد روبهرو كرده كه حداقل از سال 2005 به اين سو كمسابقه بوده است. با اين حال رخدادهاي اخير فرانسه بدون شناخت از مفهوم حومه و بانليو در اين كشور قابل درك نيست، مفهومي كه اغلب با بحث حضور مهاجران و تبعيض پيوند خورده است.
نخست بايد توجه داشت رشد ميزان مهاجرت طي دهههاي اخير به فرانسه تبعات مختلفي را به همراه داشته كه يكي از آنها تبديل حاشيههاي شهرها به مناطق مهاجرنشين و مشكلات ناشي از آن است. بانليو (1) واژهاي است كه در واقع به معناي حومه است ولي مفهوم آن با آنچه در كشورهاي ديگر مانند امريكاي شمالي يا بريتانيا به حومه گفته ميشود، متفاوت است. در شهرهاي فرانسه محلههاي كارگري و مهاجرنشين معمولا در اطراف شهرها (حاشيه) واقع شدهاند، اما در كشورهاي آنگلوساكسون عموما محلههاي مركزي شهر چنين ويژگيهايي را دارا هستند. لذا مفهوم بانليو فرانسوي از نظر برخي شرايط اجتماعي مشابه نواحي مركز شهر (2) در امريكا محسوب ميشود و با هم كلي متفاوت است.
از نظر تاريخي برنامه سياستهاي شهري فرانسه از دهه 1980 پس از يكسري حوادث در مناطق حومه شهرهاي فرانسه آغاز شد. در حالي كه در فرانسه هم ميتوان از محلهايي سراغ گرفت كه خارج از پاريس قرار دارند و افراد ثروتمند در آن زندگي ميكنند، اما بهطور كلي تصويري كه واژه بانليو به عنوان حومه ارايه ميدهد غالبا خانههاي انبوهسازي شده با تصويري از جوانان بيكار و در كنار اتومبيلهاي سوخته شده است. اين در حالي است كه در ايالات متحده براي مثال مفهوم حومه (suburb) اغلب نشاندهنده محلههاي ثروتمندنشيني است كه خانههاي ويلايي بزرگ و مجلل در آنها واقع شدهاند.
واژه بانليو از دو قسمت تشكيل شده است: Ban به معناي محدوديت و ممنوعيت و lieue به معناي ليگ (حدود 4 كيلومتر) كه مفهومي اجرايي - اداري محسوب ميشد و در گذشته داراي بار ارزشي لزوما منفي نبوده است. بانليو اما امروزه نشاندهنده مناطق حاشيهاي با رشد روزافزون و انبوه ساختمانها و مشكلات عديده است و بيشتر از آنكه اصطلاحي جغرافيايي باشد، مفهومي اجتماعي دربرگيرنده محروميت و نبود امنيت است و به عنوان تهديد براي امنيت جامعه و صلح نگاه ميشود. بيننده در نگاه اول در بانليوها شاهد يك نابرابري در مقايسه با نواحي ديگر خواهد بود. يكي از دلايل اين نابرابري ميزان نرخ بيكاري است كه براي مثال طي دهه 1990 از 18.9 به 25.4 افزايش پيدا كرده بود در حالي كه در ديگر نواحي كشور اين ميزان از 12.8 به 10.8 بوده است.
بسياري ايجاد بانليو را محصول 30 سال رشد اقتصادي فرانسه از جنگ جهاني دوم تا بحران اقتصادي دهه 1970 ميدانند. اين محلهها اغلب در دهه 1960 و با صرف هزينههاي ساخت پايين و با سرعت زياد براي حل مشكل مسكن ساخته شدند.با اين حال نبايد اين نكته را ناديده گرفت كه اين محلهها امكاناتي مانند سيستم گرمايش و حمام را براي بسياري خانوادهها فراهم كرد، اما پس از مدتي مشكلاتي از قبيل نبود حمل و نقل عمومي، فروشگاه و مراكز فرهنگي نمود پيدا كردند.
در سالهاي اخير و به موازات افزايش مهاجرتها از يك سو و ايزوله كردن مهاجران در فضاي حاشيه شهرها باعث ايجاد حس هويتخواهي و ايجاد قلمرو براي اين اقليتهاي اغلب مسلمان در فرانسه شده است. در اين محلات چند ويژگي به چشم ميخورند: وجود تبعيض، بيكاري بالا به خصوص ميان جوانان و افراد سياهپوست، محروميت، بيعدالتي در توزيع امكانات، عدم اعتماد به پليس و وجود انزواي سياسي. در يك پژوهش كه به مقايسه اين آشوبها در فرانسه با بريتانيا و امريكا پرداخته، نشان داده شده است آنها را نميتوان متعلق به يك قوميت واحد دانست، بلكه هويت آنها بيشتر ناشي از تجربه مشترك زندگي ميان ساكنين متنوع آن است.
رسانهها و شبكههاي اجتماعي نيز نقش پر رنگي در ارايه اين مفاهيم براي بانليو داشتهاند. بازنمايي مهاجراني كه به چشم تهديد براي ثبات و نظم اجتماعي محسوب ميشوند، به نظر برخي پژوهشگران ترس از بانليوها از نظر مفهومي مشابه ترس از عدم امنيت يا مهاجرت است. بهطور تاريخي برخوردهاي خياباني پاييز 2005 تنش و بحران موجود در محلات حومه شهرهاي بزرگ فرانسه را به شكل گستردهاي براي نخستينبار به نمايش گذاشت، اين ناآرامي حدود دو هفته به درازا انجاميد و حدود سيصد شهر كوچك را درگير كرد و به اعلام وضعيت فوقالعاده انجاميد. فيلمهاي سينمايي همچون نفرت(3) محصول سال 1995 و آتنا (4) محصول 2022 به خوبي به بازنمايي وضعيت حومه در فرانسه و مسائل آن پرداختهاند.
ترس از بانليو احساس تهديدي است كه از ناآراميهاي شهري در كشورهاي صنعتي ناشي ميشود، ترسي كه بيشتر از همه ناشي از ترس از خارجيهاست كه اغلب شامل آفريقايي تبارها، اعراب و سياهپوستان ميشود كه بسياري از آن ناشي از گذشته استعماري و تاريخ فرانسه در سرزمينهاي ماوراي بحار (5) ميشود.از سويي به عقيده برخي بنيان ايدئولوژيك انقلاب فرانسه اجازه نميدهد كه مانند كشورهاي آنگلوساكسون گتوهايي براي قوميتهاي مختلف ايجاد شود. لذا بانليو با گتو امريكايي هم تفاوتهاي مهمي دارد، نخست اينكه افراد تشكيلدهنده بانليوها برخلاف گتوها افرادي از يك نژاد واحد و قوميت به خصوص نيستند و دوم اينكه آنقدر سازماندهي ندارند تا بتوانند بهطور مستقل از شهر اصلي خودكفا باشند. همچنان وضعيت بانليوها در فرانسه ميتواند آبستن حوادث و ناآراميهاي اجتماعي باشد كه در صورت وقوع معمولا با سرعت زيادي گسترش پيدا ميكند. طي روزهاي گذشته كشته شدن نوجوان 17 سالهاي كه اهل نانتر در حومه پاريس بود موجي از ناآراميهاي بيسابقه را رقم زد و باعث شعلهور شدن شورشهاي كم سابقهاي شد كه دولت براي كنترل آن ناچار به اعزام بيش از 40 هزار نيرو شد. اين در حالي است كه موج ورود مهاجران خارجي در اروپا كه در سال 2015 به اوج خود رسيد بسياري از كشورها از جمله فرانسه را با تبعات زيادي در عرصه سياسي روبهرو كرده است. در حال حاضر حزب راستگراي راديكال اجتماع ملي (مارين لوپن) كه مخالف ورود مهاجران است در نظرسنجيها محبوبترين حزب اين كشور تلقي ميشود .
پاورقي
1- Banlieue
2- Inner city
3- La Haine
4- Athena
5- overseas territory
٭ دانشآموخته دكتراي جغرافياي سياسي و مدرس دانشگاه