دلايل قوي بايد و معنوي
جاويد قربان اوغلي
روز گذشته، بالاخره پس از 22 ماه مذاكرات فشرده، سخت و نفسگير ماراتن هستهاي با بيانيهاي كه ظريف و موگريني قرائت كردند، پيچ تاريخي مهمترين پرونده بين المللي در چند دهه اخير پشت سر گذاشته شد و جهان شاهد غلبه منطق «مذاكره» براي برون رفت از مهمترين بحران ديپلماتيك دهههاي اخير بود. آنچه كه به دست آمده، نه از منظر امريكا و متحدينش و نه از ديدگاه ايران، دستاورد حداكثري و مطلوب نيست. نميتوانست هم باشد. اگر قرار بود هر يك از دو طرف مذاكره بر آنچه ميخواستند، پاي ميفشردند، نتيجه همان ميشد كه در هشت سال قبل از دولت تدبير و اميد، شاهد آن بوديم. آنچه امروز شاهد آنيم مصداق روشني بر رويكرد برد - برد است. رويكردي كه لزوما در پي به خاك رساندن حريف نيست و اعتقاد دارد در پايان مسابقه ميتوان صحنهاي را تصور كرد كه دست دو طرف ميتواند بالا رود. توافقي كه حاصل شد و قراراست طي سه ماه آينده مراحل اجرايي آن آغاز شود، حاصل كارزاري ديپلماتيك است كه مطرحترين قدرتهاي جهان منجمله پنج عضو دايم شوراي امنيت سازمان ملل متحد در يك طرف ميز قرار داشتند و نمايندگان ملت و دولت تمدنساز و تاريخي ايران در طرف ديگر. امروز هيچ انسان منصفي را در گروههاي مختلف اجتماعي، سياسي اعم از انديشمندان، علماي سياست، ديپلماتهاي برجسته و نامدار جهان و حتي مردم عادي نميتوان پيدا كرد كه اولا بر اهميت بيسابقه اين رويداد مهم جهان مهر تاييد نزنند و ثانيا با زبان احترام و تحسين از نمايندگان كشورمان كه با شايستگي و با احاطه بر حقوق بين الملل، تكيه بر منطق و با برخورداري از توان و ظرفيت حرفهاي، پنجه در پنجه نمايندگان شش قدرت بزرگ جهان در خلال 22 ماه مذاكرات نفسگير بر حقوق ايران پاي فشردند، سخن نگويد. توانمندي حرفهاي تيم مذاكراتكننده ايران در دفاع از حقوق كشورمان به جاي بيانيه و خطابه، با تكيه بر «دلايل قوي» طرفهاي مذاكره را به احترام به ملت، دولت و كشور تاريخي ايران و پذيرش حقوق آن بر اساس معاهدات بينالمللي وادار كرد. پيمودن اين مسير سخت ناهموار و پرپيچ و خم آنچنان هم كه برخي ادعا ميكنند و از دور دستي بر آتش دارند، چندان ساده نبود، عليالخصوص اينكه از زمان كليد خوردن دور جديد مذاكرات هستهاي، دلواپسان داخلي از هيچ تخريبي در روند مذاكره و مشوه كردن چهره مذاكره كنندگان فروگذار نكردند. بايد به مذاكرهكنندگان دست مريزاد گفت كه در چنين فضاي داخلي، با غيرت ملي و منطق قدرتمند رودررو و پنجه در پنجه بزرگترين قدرتهاي جهان، منافع ملي را پاس داشتند؛ از دستاوردهاي علمي كشور به بهترين شكل ممكن دفاع كردند، تحريمهاي ظالمانهاي كه حاصل برخي بيتدبيريها بود را از دوش ملت برداشتند و كشور را از چنبره اختاپوسي قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد رهانيدند. اين دستاوردي سترگ است و بايد آن را قدر دانست. در اينكه در آفرينش اين دستاورد عظيم، تيم حرفهاي و توانمند نقش برجستهاي داشتند، بحث و مناقشهاي نيست، ولي نميتوان از اين دستاورد سخن گفت و از دو نكته غافل شد. اول رويكردي كه محصول «نرمش قهرمانه رهبري و سياست تعامل دولت يازدهم» است. جهان از اين رويكرد استقبال كرد و به سرعت به آن پاسخ مثبت داد. فضايي كه پس از انتخابات 92 در عرصه روابط بين الملل براي ايران عزيز شاهد بوديم، به يقين متاثر از همين رويكرد تعاملگرايانه با جهان است. دوم رويكرد سازنده و تعامل مثبت طرفهاي مذاكره كننده با ايران و عليالخصوص امريكا از ديگر عوامل مهم براي تحقق اين رويداد بود. هيچكس نميتواند در اين واقعيت ترديد كند كه اگر به جاي اوباما فردي مانند رييسجمهور سابق امريكا در كاخ سفيد بود، معلوم نبود كه سرنوشت چالش هستهاي جهان با ايران چه سرانجامي داشته باشد. اوباما از همان زمان ورود به كاخ سفيد، تمايل و آمادگي خود را به گفتوگو با ايران بدون هيچ پيش شرط اعلام كرد. مذاكرات را پنهاني با ايران مديريت كرد كه بنا بر برخي اطلاعات حتي نزديكترين متحدان او از آن بي خبر ماندند. اسراييل، مهمترين متحد خود كه در تمام اركان امريكا نفوذ دارد و به صريحترين شكل ممكن با مذاكرات 1+5 با ايران و دستيابي به توافق مخالف است را مهار كرد و بر خلاف مشي تندگرايان حامي اسراييل و سنتشكني، با روحاني تماس تلفني برقرار كرد كه در تاريخ 35 ساله پر مخاصمه دو كشور بيسابقه بود. اين موارد از اقدامات موثر امريكا به رهبري اوباما براي توافق و حل وفصل پرونده هستهاي از طريق ديپلماسي بود. ايران با گذر از اين گردنه بسيار خطرناك نشان داد كه از شايستگيهاي لازم براي اينكه شانه به شانه قدرتهاي بزرگ بسايد، برخوردار است. وارد دوران جديدي از روابط منطقهاي و بينالمللي خواهد شد كه در آن از سايه سنگين قطعنامههاي شوراي امنيت، تحريمهاي ظالمانهاي كه ستون فقرات اقتصاد كشور را خرد ميكرد، خبري نيست. اجماع جهاني عليه كشورمان وجود ندارد و در تامين نيازمنديهاي اساسي كشور، دلالان تحريم براي ما تصميمگيري نخواهند كرد. ملت براي تامين نيازمنديهاي معيشت و سلامت از حق انتخاب بين خوب و خوبتر برخوردار خواهد بود و نه بد و بدتر. حكايت سرفرازي ايران در اين بزرگترين كارزار ديپلماتيك، با تكيه به عقلانيت و قدرت منطق و استدلال، حكايت همان «فقيه كهن جامه تنگدست» سعدي سخنسراي نامدار ايران در باب چهارم بوستان است كه وقتي او را از آن جايي كه به زعم قاضي مقام او نبود برداشته و گفتند «فروتر نشين يا برو يا بايست». اما زماني كه «فقيهان طريق جدل ساختند / لم و لا اسلم در انداختند /فتادند در عقدهاي پيچ پيچ /كه در حل آن ره نبردند هيچ / كهن جامه در صف آخرترين /به غرش در آمد چو شير عرين /بگفتاي صناديد شرع رسول /به ابلاغ تنزيل و فقه و اصول / دلايل قوي بايد و معنوي/نه رگهاي گردن به حجت قوي... به كلك فصاحت بياني كه داشت /به دلها چو نقش نگين برنگاشت.» بپذيريم كه سخن حق اگر به تعبير كتاب آسماني ما به زبان «جادلهم بالتي هي احسن» گفته شود سخن همان فقيه كهنجامه ژندهپوش سعدي خواهد شد كه بزرگترين قدرتها را در برابر منطق به كرنش وادار خواهد كرد.