عاشورا سوگواري ملي
سيد عطاءالله مهاجراني
هفته پيش مطلبي درباره شادي همگاني در روز عزيز عيد غدير نوشتم. امروز ميخواهم بر ضرورت و حفاظت از سوگواري ملي يعني عزاداريهاي ملت ايران در تاسوعا و عاشورا تاكيد داشته باشم. يكم: ملت ايران و همه شيعيان و بلكه مسلمانان با روشنبيني و آيندهنگري از عاشورا يك فرهنگ ساختهاند. نشانههاي اين فرهنگ در ادبيات و موسيقي و سنتهاي عزاداري به روشني ديده ميشود. جواد شبّر با دقت و شكيبايي تحسينبرانگيزي، شعر شاعران با هر گرايشي را درباره كربلا و عاشورا، از همان زمان حادثه حماسه كربلا تا روزگار ما در ده جلد با عنوان «ادب الطّف» منتشر كرده است، نشانهاي از تبديل عاشورا به يك فرهنگ.ديشب در مجمع اسلامي لندن، نشانههاي اين فرهنگ جلوهگر بود. با آراستگي تمام مجمع سياهپوش شده بود، عزاداران حسيني از كودك و پير و جوان همه سياه پوشيده بودند. مراسم خواندن دعا و مجلس وعظ و مرثيهخواني انجام شد و در پايان نيز همه عزاداران قيمه امام حسين گرفتند. نميدانم دقت كردهايد، اين قيمهها مزه ديگر و عطر ديگري دارد! با هميشه فرق دارد. همين نذريها ممكن است كوچك به نظر برسد، اما نشانههاي يك فرهنگ است. دوم: اين فرهنگ خاص شيعيان نيست! نبايد به گونهاي رفتار كرد كه فرهنگ عاشورا كه ميتواند و چنان ظرفيت و ژرفايي دارد كه همه ملت ايران را در دفاع از آزادي و آزادگي و عدالت و گسترش و تعميق فرهنگ ايثار و فداكاري..
در يك مجموعه قرار دهد، وسيله دوگانگي يا چندگانگي شود. من شاهد بودهام كه در ايام عزاداري دهه اول محرم، در روستاي مهاجران، هموطنان ارمني ساكن ده حُمريان، ده همسايه، در عزاداري شركت ميكردند و نذري ميپختند و زنان ارمني روسري سياه يا تيره رنگ به سر ميكردند. با هوشمندي تمام در مراسم تعزيه در اراك كه مراسم يگانهاي بود و تمام شهر و بازار عرصه و ساحت اجراي تعزيه ميشد، در بخشي از تعزيه شاهد بوديم كه جمعي نصارا (مسيحيان) براي ياري امام حسين(ع) به كربلا آمده بودند! اين موارد فراتاريخي و فراواقعيت است، اما از تاريخ و واقعيت مهمتر است. وقتي يك حادثه تبديل به فرهنگ ميشود، بايد آن را در ساحت فراتاريخ و فراواقعيت قرار داد. در واقع كربلا و عاشورا تبديل به يك اثر هنري ميشود كه مخاطب عام دارد.
سوم: امسال در برخي برنامههاي رسانههاي تصويري فارسي خارج ايران ديدم، مردم ايران را تشويق ميكردند كه در مراسم عزاداري عاشورا، با يكديگر دست به يقه و درگير شوند. كساني كه با عزاداري مخالفند و به تعبير آنان، مخالف عاشورا و عزاداري و ندبه و زاري هستند، بايد از مراسم جلوگيري كنند! از سويي بايد بر چنين بلاهتي گريست! هيچ كس در مراسم عاشورا، با عاشوراييان درگير نميشود و از سويي اين رويكرد جديد، نشاني است كه فهميدهاند، عاشورا و عزاداري ملي نقطه مقاومت و بقاي ملت ايران و تحكيم انقلاب اسلامي كشور ماست. بايد مستقيما با عاشورا جنگيد! جنگ با مهمترين نقطه قوت حريف كه جايزه دارد! تا به حال رسم چنين بوده است كه رسانهها ضعفها و ناكارآمديها را بزرگ ميكردهاند و براي شعلهور كردن تقابل بين مردم و نظام بر همان ضعفها و نارساييها، مانند افزايش قيمت مواد غذايي و تورم يا گافي كه مسوولي مرتكب شده است يا صحنههايي از كودكاني كه از سطل زباله آشغال جمع ميكنند. تمركز ميكردند. اما وقتي مستقيما به عاشورا حمله ميكنند، در شرايطي كه قرآنسوزي هم در اروپا مجاز شمرده و نشانه آزادي بيان تلقي ميشود، ميتوان به اين نكته پي برد كه اينبار جوهر فرهنگ ديني و ايماني و بنيان وحدت و انسجام ملي را نشانه گرفتهاند. بديهي است كه اين شيوه را ميتوان تقلايي بيهوده تلقي كرد، مثل غباري در توفان عاشورا محو ميشود.
عزاداري ملي دستاورد يك تاريخ آرمانخواهي و عدالتطلبي و ايثار و مبارزه است. بايد از چنين سرمايهاي با حضور و شور و آگاهي حفاظت كرد و در يك كلام به روايت لسانالغيب:
دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
به فسوسي كه كند خصم رها نتوان كرد!
نظر پاك تواند رخ جانان ديدن
كه در آيينه نظر جز به صفا نتوان كرد
در آينه عزاداري محرم و عاشورا، از زاويه انسجام ملي و فرهنگ ملي نظر كنيم.