درس واقعه كربلا براي امروز ما
امام حسين عليهالسلام در شب عاشورا از برادرش ابوالفضل خواست كه به قبيله بنياسد برود و از آنها كمك بخواهد. فرضا صد نفر به كمك امام ميآمدند، در مقابل سي هزار لشكر عمر سعد چه كار ميتوانستند بكنند؟ اين نشان ميدهد كه امام ميخواست پيام قيام خود را هر چه رنگينتر و خونينتر و موثرتر به دنيا برساند و اين اقدامات او مانند همراه بردن نزديكان و اهل بيت خود، همه از روي محاسبه دقيق بود.
آري روشنبيني امام حسين(ع) و ديدن واقعيت جامعه اسلامي از پشت پردههاي فريب و نفاق و به دنبال آن احساس خطر كردن براي اسلام، ويژگي بارز نهضت حسيني است و اين وظيفه همه مسلمانان در همه زمانهاست كه محتوابين و باطنبين باشند نه قالببين و ظاهربين.
اما اينكه چگونه شد كه جامعه اسلامي صدر اسلام پس از پنجاه سال از رحلت پيامبر اسلام به آنجا رسيد كه امت پيغمبر فرزند پيغمبر را كشتند و بلكه قاتلان امام حسين(ع) يعني مردم كوفه شناساترين مردم نسبت به اميرالمومنين علي عليهالسلام و فرزندانش بودند، پرسشي است كه بايد به آن پاسخ داد. از نظر نگارنده، اين اتفاق، يعني انحراف انقلاب اسلامي صدر اسلام از زمان رحلت رسول اكرم تا جنگهاي جمل و صفين و نهروان و تا واقعه كربلا، ناشي از مساله نفاق بود؛ يعني كساني مانند ابوسفيان زماني به اسلام گرويدند كه لشكر اسلام پشت دروازه مكه بود و در واقع به قول عمار ياسر اسلام نياوردند بلكه اظهار اسلام كردند و همواره مترصد بودند كه نهضت اسلامي را به جاهليت عرب بازگردانند. لذا اين گروه منافق در نقاط عطف تاريخِ بعد از رسول خدا از مومنان جاهل به عنوان ابزار براي مقابله با پرچمداران واقعي اسلام استفاده ميكردند. لشكركشي معاويه با صد هزار سرباز از شام به كوفه در جنگ صفين و لشكركشي يزيد با سي هزار نفر براي جنگ با امام حسين(ع) از همين قبيل بود، يعني مومنان نادان ابزار دست منافقان زيرك قرار گرفتند. به قول استاد شهيد مطهري: جامعه اسلامي هميشه از داخل تهديد ميشود، به اين صورت كه منافقان زيرك مومنان ناآگاه را وسيله اهداف خود قرار ميدهند. به هوش باشيم كه انقلاب اسلامي ما دچار چنين سرنوشتي نشود.