كوتاه درباره علم و دين
محسن آزموده
رابطه يا نسبت علم و دين در عصر جديد، يعني روزگار پيشرفتهاي چشمگير و بيسابقه علمي، موضوعي داغ و بحثبرانگيز است. ترديدي نيست كه در هر يك از اديان، گزارهها و باورهايي هست كه با برخي گزارهها و دستاوردهاي علمي، تقابل دارند، اين رويارويي هم به اشكال مختلف است، گاه از مقوله تضاد و تعارض است، زماني از جنس قبول و تاييد و گاهي به شكل موافقت و مخالفت نصفه و نيمه. در هر كدام از اين حالتها، واكنشها متفاوت بوده. بعضي آنها را دليل بر نفي يا قبول يك طرف گرفتهاند، گروهي علم و دين را از جهات مختلف قياس ناپذير خواندهاند و برخي دست به دامن تاويل و تفسير و شرح و بسط شدهاند. راجع به هر سه شيوه هم تاكنون صدها كتاب و مقاله و نظريه و ديدگاه ارايه شده است. علم و دين در تعبير معرفت شناختي دو دستگاه فكري يا نظام باور يا گفتار (discourse) هستند شامل مجموعهاي گزارهها و ادعاهاي معرفتي. كاري به جنبههاي هستي شناختي و ارزشگذارانه اين دو نداريم. اكثر آدميان در طول زندگي با يكي يا هر دوي اين نظامهاي باور سر و كار دارند و در نتيجه ناگزير متوجه اين تقابل خواهند شد. منتها به دليل خاستگاهها و كاركردهاي متفاوتي كه دارند، هيچكدام از زندگي فردي و جمعي آدميان حذف نميشوند يا حذف شدني نيستند. شواهد جامعهشناختي و آماري هم نشانگر آن است كه علم و دين عليالحساب هر دو خيلي جدي در حيات انسانها طرفدار دارند و اي بسا آدمياني كه بدون اينكه مشكلي احساس كنند، با هر دو نظام باور كار ميكنند. با اين حساب پرسشهاي نظري درباره رابطه علم و دين، تنها به كار روشن كردن حدود و ثغور دو گفتار علم و دين ميآيد و در عمل دينداران و عالمان و دينداران عالم و عالمان ديندار كار خود را ميكنند.