زهرا خندان/ انتخابات مجلس هر دوره در حالي برگزار ميشود كه دولت وقت دوسالي از عمر خود را گذرانده است. ايران تاكنون 9 دوره مجلس و 11 دولت را انتخاب كرده و هر بار متناسب با روابط مجلسيها با دولت شاهد مناسبات متفاوتي ميان اين دو قوه بوده است. معمولا هر دولتي در ابتداي كار خود چندان حمايتي از سوي مجلس نميبيند اما اين رابطه با انتخابات دور بعد پارلمان به نوعي بهبود مييابد. از طرفي انتخابات رياستجمهوري با وسعت ملي خود تفاوتهاي زيادي با انتخابات مجلس دارد و همين مساله تا حدودي بر رابطه ميان دولت و پارلمان اثر ميگذارد. نمايندگان مجلس از كوچكترين و دورافتادهترين مناطق تا كلانشهري مثل تهران با تفكيك حوزههاي انتخابيه انتخاب ميشوند در حالي كه هر كدام از روساي جمهور حمايت بدنه اجتماعي گستردهيي در كل كشور را همراه خود دارند. دو قوه پرسر و صداي كشور با تفاوتهايي آشكار انتخاب ميشوند در حالي كه هر دو وظيفه صيانت از منافع خرد و كلان ملت را بر عهده دارند. نميتوان به راحتي از رقابت و تنش ميان اين دو قوه گذشت آن هم درحالي كه هر يك داعيه ملي و مردمي بودن دارند. مطالبات ملي و كلان در شعارهاي انتخاباتي و همچنين خواستههاي عمومي و يكپارچه مردم در انتخابات رياستجمهوري مشهود است اما اين وجه در انتخابات مجلس با توجه به منطقهيي بودن چندان بارز نيست اما چرا مجلسي كه بناست ملي باشد عموما طبق خواستههاي خرد و منطقهيي مردم چيده ميشود و شروع به كار ميكند؟ عمر دوساله هر دولت و عملكرد اين قوه چه تاثيري بر انتخابات پارلمان ايران ميگذارد؟ اين دو پرسش را با چند تن از نمايندگان اسبق مجلس در ميان گذاشتيم. برآيند نظر كرسينشينان قديمي به سمت تاييد غلبه مطالبات منطقهيي بر مطالبات ملي در انتخابات مجالس مختلف رفته و البته كه اين ويژگي را تا حد زيادي مضر دانسته است اما تحليل آسيبشناسانه اين 10 نفر زيرساختهاي مردمسالاري در ايران را نشانه رفته و ضعف تحزب در كشور را علت اصلي مشكل انتخاب مردم براي پارلمانشان عنوان كرده است. بيشتر مهمانهاي سياستنامه امروز انتخابات مجلس را متاثر از انتخابات رياستجمهوري و به ويژه رابطه ميان دولت تازه وارد و مجلس وقت بيان كردهاند، هرچند برخي اين تاثير را طبيعي و نه لزوما منفي و برخي ديگر ويژگي نامطلوب مجلس در ايران دانستهاند. مشروح نظرات نمايندگان پيشين مردم را با هم ميخوانيم.
اگر مجلس با دولت مقابله كند مردم نمايندگانشان را عوض ميكنند
هاشم صباغيان
بررسي نقش مطالبههاي ملي در انتخابات مجلس ابعاد مختلفي دارد. هر مجلس در ايران تركيب خاص خود را داشته و با دورههاي ديگر متفاوت بوده است. اگر بخواهيم يك تقسيم بندي كلي در نمايندگان مجلس داشته باشيم ميتوانيم آنها را به سه طيف كلي تقسيم كنيم. يك طيف شامل چهرههاي سياسي و شناخته شدهيي است كه از كارنامه آنها وابستگيشان به جريانات سياسي مشخص است. طيف ديگر نمايندگان وابسته به دستگاههاي حكومتي مثل نهادهاي نظامي و ادارات دولتي و احزاب وابسته به آنها هستند. اما اكثريت مجلس را طيف سوم يعني مردم و افراد خوشنام در شهرستانها حوزههاي انتخابيه تشكيل ميدهند. با اين حال همه اين افراد وقتي وارد مجلس ميشوند هويتي جديد ميگيرند و تغيير مييابند. برخي از آنها جذب قدرت و برخي هم جذب منافع ملي و سياسي ميشوند. اصولا نمايندگان واقعي با قسمي كه در ابتداي كار خود ياد ميكنند موظف به صيانت از قانون و دفاع از حقوق مردم ميشوند اما در عمل اين گونه نميبينيم. اكثر نمايندگان با دغدغههاي منطقهيي وارد مجلس ميشوند اما در ادامه اظهارنظرات و تفكراتشان تغيير مييابد و جناحي ميشود. به هر صورت راي مردم در انتخابات مجلس وجه ملي كمتري نسبت به انتخابات رياستجمهوري دارد و با وجود پيچيدگيهاي بسيار ميتوان گفت منافع ملي در انتخابات مجلس كمرنگتر است. همين مساله عملكرد نمايندگان را هم تحت تاثير قرار ميدهد و آنها را از منافع ملي دور ميكند. انتخابات رياستجمهوري بر انتخابات مجلس تاثير ميگذارد اما اين تاثير در جهت كاركردهاي هيچ يك از دو قوه نيست. فاصله زماني بسيار زياد ميان دو انتخابات مجلس و رياستجمهوري اجازه تحليل و مقايسه اين دو را نميدهد. جامعه رايدهنده به رييسجمهور همان جامعهيي نيست كه نمايندگان را برميگزيند در صورتي كه عملكرد اين دو قوه بسيار نزديك است و بايد يك جامعه هر دو را برگزيند. بنابراين مطالبات جامعه از انتخابات رياستجمهوري تا مجلس تغيير ميكند و نميتوان مقايسه دقيقي ميان اين دو انجام داد.
٭نماينده دوره اول
انتخابات مجلس يكپارچگي ملي ندارد
عبدالمجيد معاديخواه٭
مولفههاي بسياري در انتخابات مجلس دست به دست هم ميدهند و فقط يكي از اين مولفهها مطالبه مردم است. در انتخابات رياستجمهوري شعارهاي كانديدها و همچنين اتفاقات سياسي در انتخاب مردم موثر است. مثلا در انتخابات سال گذشته رد صلاحيت هاشمي تاثير زيادي بر پيروزي روحاني داشت. فضاي انتخابات رياستجمهوري ويژه است و بازسازي آن در انتخابات مجلس بسيار سخت است. شعارها و وعدههاي كانديداهاي مجلس اثر خود را بر انتخابات ميگذارد اما در واقع براي تحليل عوامل موثر در انتخابات مجلس و همچنين بررسي نقش مطالبات مردم در آن نياز به بررسي يك يك حوزههاي انتخابيه دارد. به هرحال اينكه چه چيزي هر مجلس را شكل ميدهد برآيند چند عامل و بسيار پيچيده است. تصميمگيري در انتخابات رياستجمهوري مجموعا آسانتر است اما انتخابات مجلس يكپارچگي رياستجمهوري را ندارد و هركدام از حوزههاي انتخابيه مقتضيات خود را دارا است. اما به طور كلي در انتخابات مجلس گرايشهاي عمومي و مطالبات ملي كمرنگتر ميشود. معمولا انتخابات رياستجمهوري بر انتخابات مجلس مقدم ميشود و دولت وقت يكي از مولفههاي موثر در چينش مجلس است. جنگهاي قدرت ميان جناحهاي مختلف بسيار در انتخابات مجلس موثر است و به طور كلي اگر شرايط منطقهيي مردم را خطرگريز كند از تاثير عنصر سياست كلان و مطالبات عمومي در مجلس كاسته خواهد شد.
٭نماينده دوره اول تا سوم
انتخابات مجلس متاثر از رياستجمهوري نيست
سيدرضا اكرمي٭
انتخابات مجلس را نميتوان با هيچ انتخابات ديگري از جمله رياستجمهوري، خبرگان يا شوراها مقايسه كرد. انتخابات مجلس ويژگيهاي خود را داراست و بايد به طور مستقل و ويژه به آن پرداخت. عموما داوطلبان تازه براي ورود به مجلس و همين طور نمايندگان دوره قبلي براي پيروزي در انتخابات بر سر توجه به مسائل منطقهيي رقابت ميكنند. فصاحت و بلاغت نماينده امتياز او محسوب ميشود و اگر چهره سياسي، دانشگاهي، مذهبي و سياسي سرشناسي باشد هم امكان بيشتري براي پيروزي دارد. كارنامه او در مسائل منطقهيي شرط مهمي براي پيروزي است و اگر كارنامه قابل قبولي داشته باشد از كانديداهاي تازه وارد جلوتر است. به طور كلي فضاي انتخابات مجلس در شهرستانهاي كوچك با كلانشهرها به ويژه تهران متفاوت است. اگر حوزهيي تنها يك نماينده داشته باشد مردم حساسيت زيادي نسبت به كانديداها نشان ميدهند و با بالاتر رفتن تعداد نمايندگان هر حوزه اين حساسيت پخش ميشود تا جايي كه در شهري مثل تهران ميبينيم توجه مردم معطوف به ليستهاي انتخابي و نه افراد است. در كلانشهرها ليستهاي انتخاباتي به حدي اهميت دارند كه شاهد هستيم افراد خارج از ليستهاي انتخاباتي بخت كمتري براي ورود به مجلس دارند. در نهايت هم مقبوليت فرد در ميان اقشار خاص حوزه انتخابيه مثل نخبگان سياسي، مذهبي و دانشگاهي نيز امتياز خود را داراست. انتخابات مجلس به حدي پيچيده و متاثر از عوامل مختلف است كه نميتوانيم نسخهيي ثابت براي همه حوزههاي انتخابيه صادر كنيم. عوامل متعددي در سطوح منطقهيي تا ملي در پيروزي كانديداها موثر هستند و از اين نظر انتخابات مجلس شوراي اسلامي تفاوت گستردهيي با انتخابات رياستجمهوري دارد. در انتخابات رياستجمهوري يك نفر پيروز ميشود و داوطلبان هم اندك هستند. مطالبات مردم از كانديداهاي رياستجمهوري كلان و مسائلي مانند سياست خارجي يا فرهنگي هستند اما در انتخابات مجلس پارامترها تا حد منطقه كوچك ميشوند و اثر پارامترهاي كلان چندان پررنگ نيست. تا زماني كه ما با انفعال احزاب و فقدان برنامه آنها مواجهيم بايد در همه انتخاباتهاي كشور منتظر اتفاق باشيم. در سال 76 پيروزي خاتمي و در سال 84 پيروزي احمدينژاد و حتي پيروزي روحاني در سال گذشته هيچ كدام پيشبيني نشده بودند. فقدان تحزب در ايران منجر به اتفاقي شدن نتايج انتخابات رياستجمهوري شده است. به همين خاطر باور من اين است كه انتخابات رياستجمهوري و جهتگيريهاي دولت تاثيري بر انتخابات مجلس و چينش نمايندگان نميگذارد.
٭نماينده دورههاي دوم، سوم، چهارم، پنجم و هشتم
مجلس تبلور اراده مردم است
الياس حضرتي
انتخابات مجلس و رياستجمهوري با فاصلهيي دوساله انجام ميشود و تجربه سالهاي گذشته نشان داده كه مردم وقتي يك جهتگيري را در انتخابات رياستجمهوري اعمال ميكنند در انتخابات مجلس نيز اكثريت نمايندگان را هماهنگ با همان سليقه انتخاب ميكنند. وقتي هاشميرفسنجاني بر سر كار آمد مجلس دوم نيز با شعار حمايت از هاشمي و اطاعت از رهبري شكل گرفت. مجلس ششم پس از دو سال فعاليت اصلاحات با شعار حمايت از خاتمي شكل گرفت. شعار مجلس هشتم هم حمايت از احمدينژاد بود. با اين فرمول مجلس دهم هم با اكثريت قابل قبولي شعار اطلاحطلبانه و اعتدالگرايانه خواهد داشت. البته مثال نقض اين فرمول رياستجمهوري بنيصدر و مجلس اول است. مجلس اول با اكثريتي مخالف بني صدر تشكيل شد و درگيري دولت و مجلس به بررسي عدم كفايت رييسجمهور انجاميد. انتخابات مجلس توسط مردم شكل ميگيرد و مردميترين انتخابات دنيا كه بدون شائبه دخالت تاييد ميشود انتخابات مجلس شوراي اسلامي در ايران است. به هرحال سليقههايي اعمال ميشود و بيحرف و حديث هم نيست اما عمده برگزاري آن به دست مردم است. جامعه با هر سليقه و ذايقهيي كه در زمان برگزاري دارد انتخاب ميكند و اين انتخاب هماهنگ با دولت وقت است. انتخابات مجلس تبلور اراده مردم است و در واقع نمودي ريزتر، بخشيتر و قوميتر از انتخابات ملي رياستجمهوري است. رياست جمهور ميان چند كانديدا انتخاب ميشود اما نمايندگان در همه حوزههاي انتخابيه و با توجه به علايق قومي، قبيلهيي و زباني انتخاب ميشوند. به نظر من انتخابات مجلس در مقايسه با رياستجمهوري نسبتي قويتر با با اراده ملت دارد. به همين خاطر نمايندگان چهارسال پاسخگوي مطالبات كلان و به ويژه مطالبات بخشي و قومي هستند. معمولا هر دولتي هشت سال قدرت را در دست دارد و در اين زمان دو سال از مجلس قبل و دو سال از مجلس بعد و يك مجلس را به طور كامل ميبيند. تشكيل مجلس اول تاثيري از دولت نگرفته است، مجلس دوم در صورت موفقيت دولت وقت همسو با دولت خواهد بود. به طور كلي دولت و مجلس تاثيري متقابل بر يكديگر دارند، نظارت مجلس بر دولت هم بر ذايقه مردم موثر است.
٭نماينده دورههاي سوم تا ششم
مسائل حاشيهيي از وجهه ملي مجلس كاسته است
سيد طه هاشمي٭
اگر با نگاهي واقعبينانه به موضوع انتخابات در ايران نگاه كنيم به مشكلي ساختاري و جدي برخواهيم خورد. در همه نظامهايي كه مراجعه به آراي عمومي حاكميت را شكل ميدهد انتخابات ساز و كار خود را داراست و لوازمي خاص را ميطلبد. ما نيز مجبور به پذيرش لوازم هر پديده براي استفاده از آن هستيم. حاكميت در ايران با عقلانيت، جمهوريت و اسلاميت شكل گرفته است اما نهادهاي مدني كه ساختار جمهوريت را ميسازند جايگاه حقيقي خود را پيدا نكردهاند. يكي از مهمترين ابزارهاي انتخابات و شكلگيري نهادهاي حاكميت احزاب فراگير هستند. اين احزاب بايد بتوانند در سراسر كشور افكار عمومي را متوجه خود كنند و عضو بپذيرند. اين احزاب هستند كه در نظامهاي دموكراتيك در انتخابات و هم اداره امور و رياست جمهوري نقش دارند. اما در ايران شاهد هستيم كه نتايج انتخابات در ناباورانهترين حالت رقم ميخورد. اين مساله معلول يك عيب ساختاري است. رييسجمهوري در عمده كشورها برآيند فعاليتهاي يك حزب است كه برنامههاي مورد نياز كشور را برآورد كرده و فرد مورد نظر خود را به مردم معرفي كرده است. مردم هم پاي صندوقهاي راي با توجه به برنامهها و وعدههاي حزب و همچنين كارنامه فعاليت آن، كانديداي مورد نظر خود را انتخاب ميكنند. اما در ايران افراد و نه احزاب ميداندار انتخابات هستند. اين مساله در انتخابات مجلس هم به چشم ميخورد و چينش اين نهاد را تحت تاثير قرار ميدهد. بزرگترين مشكل نمايندگان مجلس در كشور ما اين است كه از وظايف اصلي خود در زمان انتخابات فاصله ميگيرند و شعارهايي خارج از وظيفه و اختيارات مجلس اتخاذ ميكنند. كانديداها بيشتر نيازهاي منطقهيي و بخشي را مطرح ميكنند و مردم هم ناچار به گزينههاي نمايندگي راي ميدهند. معمولا افرادي در انتخابات مجلس پيروز ميشوند كه سخنوران بهتري هستند و شيوههاي تبليغاتي انتخابات را بهتر ميدانند. مردم به ويژه در مناطق محروم درگير تبليغات ميشوند و در اين ميان برنامههاي كلان كشور مغفول باقي ميماند. نماينده بايد بداند كه منافع كشور را در اولويت قرار دهد اما در واقعيت اينچنين نيست. زماني كه كشور با وضعيت مطلوب فاصله دارد بايد افراد شايستهتر وارد مجلس شوند اما مسائل حاشيهيي در اولويت قرار ميگيرند و عملا از كيفيت كار مجلس كاسته ميشود. رابطه دولت جديد با مجلس همزمانش تاثير زيادي بر انتخاب مردم در دور مجلس ميگذارد. زماني كه جامعه شاهد درگيري دولت و مجلس باشد براي پيشبرد اهدافش مجلسي را روي كار ميآورد كه همسو با دولت عمل كند. اما در يك نظام دموكراتيك نبايد چنين باشد و نبايست مجلس يك كشور تحت تاثير رابطه مجلس قبل با دولت شكل بگيرد.
٭نماينده دور پنجم
تاثير انتخابات رياستجمهوري بر انتخابات مجلس طبيعي است
احمد پورنجاتي
برگزاري انتخابات رياستجمهوري ملي و انتخابت مجلس منطقهيي است. توجه شهروندان هر منطقه در انتخابات مجلس، به جز مراكز استانها و كلانشهرها بيشتر معطوف به مشكلات محلي است. پس به نظر ميرسد چينش نمايندگان معلول گرايش آراي مردم در هر دوره به سمت مسائل منطقهيي است كه فارغ از جنبههاي سياسي و عمومي كشور است. علاوه بر آن انتخاب مردم براي مجلس به برداشت آنها از عملكرد منطقهيي نمايندگانشان در دروه قبل و همچينين مديريت سياسي كشور و انتظارات آنها از آينده نيز برميگردد. اين امر عادي و طبيعي است و اگر اولويتهاي امروز مردم را با چند سال گذشته مقايسه كنيم متوجه تفاوتهاي به وجود آمده در اين زمينه خواهيم شد. عملكرد پر حرف و حديث مديريت ملي در چند سال گذشته دامنگير همه لايههاي اجتماعي از طبقات برخوردار تا ضعيف شده و همين مساله انتظار مردم را از مجلس برساخته است. در مجالس اخير نوعي همگرايي افراطي نسبت به دولت وقت داشته و دولت حاضر هم واگرايي شديدي با مجلس حس ميكند. وانهادن دولت و نظارت كم بر دولت گذشته در مجالس اخير و رويارويي افراطي با دولت فعلي مردم را به سمت انتخاب مجلسي همسو با دولت سوق خواهد داد. همواره نقطه تحولات سياسي جامعه انتخابات ملي يعني رياستجمهوري بوده است. پس از دوم خرداد مجلس ششم با رويكردي اصلاح طلبانه شكل گرفت و مجلس هشتم نيز همسو با احمدينژاد شد. اين قاعده طبيعي است كه انتخابات مجلس از انتخابات رياستجمهوري و جهتگيري پيروز اين رقابت تاثير بپذيرد. واقعيت اين است كه رييسجمهور منتخب همه مردم و نماينده مردم در نظام است و نقشي محوري در اين ميان دارد. نتيجه انتخابات مجلس معمولا همسو با دولت و هدفهاي كلان آن است و اصولا اگر اتفاق خاصي نيافتد مردم مجلسي همسو با دولت منتخبشان راهي بهارستان ميكنند.
٭نماينده دوره ششم
انفعال احزاب نمايندگان را از وظايف اصلي دور كرده است
شهربانو اماني
مجلس نهادي ملي است و يكي از مهمترين قواي حكومتي در ايران است. نظام سه ستون اساسي دارد و قوه مقننه يكي از قدرتمندترين آنهاست. قدرت مجلس آنقدر زياد است كه ميتواند از رييسجمهور سوال و در صورت لزوم او را استيضاح كند اما دولت چنين قدرتي در مقابل نمايندگان ندارد. اما زيرساختهاي تشكيل يك نهاد ملي از مشروطه تا حال در ايران نهادينه نشده است. احزاب به عنوان يكي از اين زيرساختها در واقع تسهيلگر فرآيندهاي انتخاباتي و بخش مغفول مانده اين فرآيندها هستند. انفعال احزاب مجلس را از كاركرد اصلي خود دور كرده و انتخابات اين نهاد را نيز تحت تاثير قرار داده است. وظيفه اصلي مجلس قانونگذاري و نظارت بر اجراي درست قانون است و وظيفه اجرايي ندارد. اما نمايندگان عموما درگير پروژههاي اجرايي حوزههاي انتخابيهشان ميشوند. در نتيجه كارنامه اكثر نمايندگان به جاي نظارت بر قانون و قانونگذاري شامل بحثهاي اجرايي و پيگيري پروژههاي حوزههاي انتخابيه است. مجلس عهدهدار نظارت بر تخصيص بودجه و عملكرد دولت است و نظارت بر پروژههاي اجرايي در واقع وظيفه شوراهاي شهر و روستاست. اما اين حلقه مفقوده، يعني شوراهاي اسلامي كجا هستند كه قوه تقنيني نميتواند به نقش نظارتي خود به طور كامل عمل كند؟ ضعف عملكرد نظارتي مجلس منجر به گستردگي فساد اقتصادي در كشور و مشكلات ساختاري در نظام شده است. همين مساله باعث شده نمايندگان به جاي نظارت به واسطه بازوي اجراييشان يعني ديوان محاسبات، رو به افشاگريهاي گسترده بياورند. ضعف كار حزبي شعارهاي تبليغاتي كانديداها را به سمت وعدههايي خارج از اختيارات نمايندگان مجلس برده است. وعدههاي خارج از اختيار توقع مردم را هم بالا برده و از طرفي نگاه منطقهيي را هم تقويت كرده است. توزيع قطره چكاني منابع مالي كشور هزاران طرح نيمهتمام بدون برنامه و نظر كارشناسي كشور را مثل آفتي بزرگ فرا گرفته است. اصل كار در دموكراسيهاي پويا احزاب هستند كه حمايت نميشوند. بنابراين نمايندگان پايگاه حزبي ندارند و در صورتي كه يكي از ويژگيهاي مهم نمايندگي سياسي بودن است اظهار ميكنند كه نسبتي با سياست ندارند. نمايندگان مجلس ميان كار سياسي و سياستزدگي تفكيكي قايل نميشوند و از مطالبات كلان و سياسي كشور ميگريزند. برخي از نمايندگان درگير سطحينگري و فردينگري شدهاند و اين معضل ضعف فعاليت احزاب در كشور است. اصلاح قانون انتخابات در هر دوره از مجلس مطرح شده تا به نوعي ترميمكننده فقدان كار حزبي در كشور باشد اما راه به جايي نبرده است. استاني شدن انتخابات مجلس ميتواند يك گام رو به جلو براي استقرار دموكراسي در كشور باشد و از طرفي عنصر مطالبات ملي را در انتخابات مجلس پررنگتر كند. استاني شدن انتخابات از اصطكاك و رقابت ميان نمايندگان هم خواهد كاست و روابط آنها را ترميم خواهد كرد. ممكن است زماني حاكميت مانند گذشته به سمت دو مجلسي بودن نظام برود و به اين نتيجه برسد كه استقرار يك ساختار جديد نمايندگان را از درگيريهاي منطقهيي و محلي جدا ميكند. در اين صورت به سالمسازي مجلس و توانمندسازي آن اميدوار بود. انفعال احزاب در انتخابات رياستجمهوري هم موثر است اما در مقايسه با مجلس وجهه سياسي آن را نخواهد كاست. انتخابات مجلس معمولا متاثر از دولت نيست اما اگر مجلس با دولت مقابله كند مردم هم نمايندگان را در دور بعد تغيير خواهند داد. تجربه نشان داده دو سوم نمايندگان هر دور در دور بعد راي نخواهند آورد و يكي از علتهاي اين تغيير گسترده رابطه مجالس مختلف با دولتهاست. در حال حاضر جايگاه مجلس آنقدر از ملي بودن فاصله گرفته كه معاونتي براي نظارت بر نمايندگان در مجلس ايجاد شده است. اين درحالي كه است كه وظيفه اصلي نمايندگان نظارت بر اجراي قانون و در واقع امانتداري قانون است.
٭نماينده دورههاي پنجم و ششم
مطالبات مردم از انتخابات مجلس همان مطالبات خرداد 92 است
محمد غريباني
انتخاب روحاني در سال 92 نشان داد كه مطالبات مردم در چه راستا بوده و طبيعتا در انتخابات مجلس آينده نيز مردم همين مطالبات را دنبال خواهند كرد. به طور كلي مجلس بايد پويا باشد و ملي دولت را در ايفاي نقشش همراهي كند. در گذشته دولت دخالتي در انتخابات مجلس نداشت و اجازه ميداد شكلگيري مجلس روند طبيعي خود را طي كند. دولت فعلي قصدي براي دخالت در انتخابات ندارد اما به كمك مردم براي شكلگيري مجلسي منطقي نياز دارد. انتخابات مجلس منطقهيي است و بسياري از كانديداها وجهه سياسي ندارند اما بايد توجه داشت كه گروههاي سياسي در حال ورود به اين ميدان هستند و همه كانديداها بايد علاوه بر مسائل منطقه منافع ملي را هم در نظر بگيرند. اين درست است كه نمايندهيي به فكر مشكلات حوزه انتخابيه خود باشد اما هر نماينده، وكيل كل مردم ايران است و بايد بداند كه فقط نماينده حوزه انتخابيهاش نيست. ديدگاه نماينده مجلس بايد ملي باشد و اين وظيفه گروههاي سياسي است كه براي ملي شدن رقابت ميان كانديداها و همين طور عملكرد نمايندگان در مجلس تلاش كنند و براي پررنگتر شدن وجهه ملي مجلس شوراي اسلامي برنامه داشته باشند.
٭نماينده دورههاي سوم تا پنجم
اساس دموكراسي احترام به راي مردم است
فاطمه راكعي٭
كشور ما چندصدايي است و قوميتها، فرقهها و اديان مختلفي را در بر گرفته است. انتخابات رياستجمهوري در كشور حركتي سياسي است و در جهت اداره امور كشور متد سياسي كانديداها حرف اول را براي پيروزي آنها ميزند. انتخابات مجلس سازو كار خود را داراست و پيروزي كانديداها به عوامل بسياري بستگي دارد. اما در انتخابات مجلس، قوميتها و مذاهب مختلف به كساني از ميان خود راي ميدهند كه گرايش خاص و شعارهاي حامي مطالبات مردم داشته باشند. در ايران دو جناح عمده اصولگرا و اصلاحطلب در راس جريانات سياسي هستند و هر يك از اين جريانات در بين افراد خود كساني را براي كانديداتوري مجلس انتخاب ميكنند و در حوزههاي انتخابيه بزرگتر مردم نمايندگان خود را بسته به اينكه به كدام جريان سياسي نزديكترند برميگزينند. در برخي مناطق هم ممكن است كانديداهاي مستقل راي بيشتري از كانديداهاي وابسته به جريانات سياسي كسب كنند. البته مشخصا قبول ندارم كه كسي خود را مستقل معرفي و ادعا كند كه به هيچ جرياني وابسته نيست. اما چنين افرادي به خاطر عدم حمايت از سوي احزاب بزرگ مستقل محسوب ميشوند و از امكان كمتري براي راهيابي به مجلس برخوردارند. در شهرستانهاي كوچك اكثرا راي كانديداها بسته به گرايشهاي قومي و قبيلهيي و همچنين اقليتي است. بنابراين اگر در انتخابات تخلفي صورت نگيرد و سالم برگزار شود افراد مستقل و همچنين كانديداهاي در اقليت هم به مجلس راه مييابند. اساس دموكراسي و پارلمانتاريسم همين است و در واقع احترام به مردم اصل دموكراسي است. حتي اگر نمايندهيي فارغ از مسائل سياسي از قوم يا قبيلهيي راي بياورد حق دارد كه وكيل آنها در مجلس باشد. اين حق مردم و آن شخص نماينده مردم است. با اين حال وظيفه اصلي نمايندگان صيانت از منافع ملي است. اما در مناطق محروم و كوچكتر مردم حق دارند مسائل رفاهي را اصل قرار دهند و از نمايندهشان بخواهند در درجه اول از اين حقوق دفاع كند. معمولا بيشتر وقت نمايندگان حوزههاي كوچكتر صرف مسائل منطقهيي ميشود اما نمايندگان كلانشهرهايي مثل تهران بيشتر درگير مسائل ملي هستند. اين تفاوت عملكردي مساله بدي نيست و طبيعت شرايط كشور آن را به وجود آورده است. اما با وجود تفاوتهاي بسيار ميان انتخابات رياستجمهوري و مجلس، معمولا جرياني كه رييسجمهوري را روي كار ميآورد مجلس را هم در دست ميگيرد. تفكر سياسي كه روحاني را سر كار آورد آميزهيي از اصولگرايي و اصلاحطلبي است و بنبست سياسي و اقتصادي سالهاي اخير مردم را به سمت اين گرايش سوق داده است. مطابق معمول گذشته به نظر ميرسد اينبار هم مردم گرايشي همسو با دولت وقت را در مجلس سر كار آورند.
٭نماينده دوره ششم