• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۷ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5587 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۴ مهر

اسماعيل گرامي‌مقدم از ائتلاف‌ها و اختلافات انتخاباتي سخن مي‌گويد

قبض و بسط صلاحيت‌ها در آرايش انتخاباتي

مشاركت در گروي رفتار شوراي نگهبان و نظام حكمراني است

اكثر كرسي‌هاي مجلس كرسي‌هاي تك نامزدي و  2 نامزدي هستند

بخش مهمي از ثبت‌نام‌هاي انتخاباتي نبرد بر سر صندلي‌هاي نمايندگي در شهرهاي كوچك است

 

مهدي بيك‌اوغلي

آرايش گروه‌هاي مختلف در حوزه‌هاي 2 الي 3 نامزدي با حوزه‌هاي انتخاباتي كه بيش از 2تا 30صندلي در مجلس را شامل مي‌شوند چگونه خواهد بود؟ قبض و بسط شوراي نگهبان در احراز صلاحيت‌ها چه تاثيري بر آرايش انتخاباتي خواهد داشت؟آيا ميزان مشاركت در شهرهاي كوچك و كلانشهرها و پايتخت يكسان خواهد بود؟ اينها پرسش‌هاي مهمي است كه اين روزها كمتر ابعاد و زواياي گوناگون آن از سوي احزاب ميانه‌رو و اصلاح‌طلب مورد بررسي تحليلي قرار مي‌گيرند. نحوه برخورد شوراي نگهبان در مقوله احراز صلاحيت‌ها باعث شده تا موج فزاينده‌اي از بدبيني در فضاي انتخاباتي شكل بگيرد. گروهي از اصلاح‌طلبان با تكيه بر اين نوع رفتارهاي سلبي اعلام كرده‌اند، زمينه‌اي براي كنشگري سياسي براي مردم و طيف‌هاي سياسي منتقد باقي نمانده است. در نقطه مقابل اما گروه ديگري از اصلاح‌طلبان هم هستند كه معتقدند، نبايد ميدان را بدون هيچ مبارزه و تقلايي به‌طور كامل در اختيار رقيب قرار داد. آنها با اشاره به اينكه بايد منتظر كوچك‌ترين منافذ حتي براي كسب كرسي‌هاي حداقلي ماند، تلاش مي‌كنند تحليلي جامع از فعل و انفعالان انتخاباتي در استان‌هاي مختلف ارايه كنند. اسماعيل گرامي‌مقدم، فعال سياسي اصلاح‌طلب يكي از اين چهره‌هاست كه با تحليل فضاي انتخاباتي در شهرستان‌ها و حوزه‌هاي انتخابيه 1تا 2نامزدي مي‌گويد، اصلاح‌طلبان بايد از ظرفيت‌هاي خود براي كسب كرسي‌هاي بيشتر نه فقط در تهران، بلكه در گستره همه ايران استفاده كنند. گرامي‌مقدم ضمن تحليل شرايط انتخابات 1402، حضور 2الي 4جريان را در انتخابات آتي محتمل مي‌داند. جرياناتي كه حضور آنها به نحوه رفتار شوراي نگهبان در بررسي صلاحيت‌ها بستگي دارد. به اعتقاد او چنانچه شوراي نگهبان رويكردي منبسط در احراز صلاحيت‌ها داشته باشد، اصولگرايان راديكال و ميانه (پايداري‌چي‌ها و نواصولگرايان) به ائتلاف مي‌رسند؛ در آن صورت اصلاح‌طلبان هم با گروه‌هاي ميانه‌رو، ائتلاف كرده و انتخابات با حضور 2جريان اصلي استارت مي‌خورد و به تبع آن مشاركت هم نسبتا بهبود مي‌يابد. اما اگر احراز صلاحيت‌ها با قبض همراه شود، گرامي‌مقدم انشقاق در جبهه اصولگرايي را محتمل دانسته و انتخابات را با حضور 2جريان اصولگرا و 1جريان ميانه پيش‌بيني مي‌كند.اما در صورتي كه شوراي نهگبان يكي به نعل بزند و يكي به ميخ، احتمال برگزاري انتخاباتي با حضور نصفه و نيمه 4جريان امكان‌پذير است. در آن صورت اصولگرايان با دو طيف اصلي (جبهه پايداري، نواصولگرايان)، اصلاح‌طلبان با يك ليست حداقلي و طيف عقلانيت هم با يك ليست در انتخابات مشاركت خواهند كرد.

 

اين روزها ديدگاه‌هاي مختلفي در خصوص نحوه مشاركت گروه‌هاي مختلف در انتخابات مطرح مي‌شود. به نظر شما پس از تداوم رفتار سلبي سيستم طي 10ماه اخير چه وضعيتي در كنشگري انتخاباتي طيف‌هاي مختلف ايجاد مي‌شود؟

واقع آن است كه مجلس دوازدهم با حضور يا بدون حضور اصلاح‌طلبان، اصولگرايان و گروه‌هاي ميانه‌رو بالاخره تشكيل شده و مقدرات مردم را به دست مي‌گيرد. از يك طرف مي‌توان درباره احتمالات، تركيب سياسي مجلس و آرايش طيف‌هاي مختلف صحبت كرد و از سوي ديگر، موضوعاتي هم در ميدان واقعيت رخ مي‌دهند كه شايد چندان ارتباطي با واقعيت نداشته باشند. هرچند اين دو گزاره به هم مربوط هستند، اما واقعيت‌هاي موجود در انتخابات كمتر به آرايش‌هاي سياسي احزاب و گروه‌ها ارتباط دارد.

چرا اين‌طور فكر مي‌كنيد، به هر حال در تمام دوره‌هاي انتخاباتي قبل، اين احزاب اصلي كشور بودند كه تركيب مجلس را شكل داده و در انتخابات اثرگذار بوده‌اند.

چون انتخابات ايران هنوز يك انتخابات سنتي است اما برخي احزاب، افراد و جريانات به اين واقعيت توجهي ندارند.دو سطح آرايش سياسي در ايران وجود دارد، يك بخش از انتخابات، تركيب نمايندگان در حوزه‌هاي انتخابيه بالاي 2نامزد (3نامزدي، 5نامزدي تا 30نامزدي در تهران) است كه اغلب تابعي از ليست‌هاي احزاب اصلي كشور هستند. پيروز انتخابات و سرنوشت آينده را همين صندلي‌ها تعيين مي‌كنند. اصلاح‌طلبان كمتر به اهميت اين حوزه‌ها توجه مي‌كنند. اما اكثر كرسي‌هاي مجلس در ايران كه برآمده از نظام انتخاباتي ايران است، كرسي‌هاي تك نامزدي و 2نامزدي هستند.اين طيف از حوزه‌هاي انتخابيه اكثريت كرسي‌هاي مجلس را شكل مي‌دهند و واقعيت‌هاي مترتب بر آنها و نرخ مشاركت آنها كاملا با نرخ‌هاي مشاركت در استان‌هاي بزرگ متفاوت است.

وضعيت مشاركت مردم در شهرهاي بزرگ و كلانشهرها چه تفاوتي با شهرهاي كوچك يا به قول شما حوزه انتخابيه 1تا 2نامزدي دارند؟

فضاي انتخابات در سطح كلانشهرها به دليل فضاي سردي كه به دليل حوادث پس از فوت سركار خانم مهسا اميني ايجاد شده، همچنين نارضايتي‌هايي كه از وضعيت اقتصادي و ناكارآمدي نظام حكمراني وجود دارد و البته مفاسد افشا شده توسط مسوولان و...، سايه سنگيني بر آرايش سياسي گذاشته و فضاي انتخاباتي سردي را نويد مي‌دهد. اما از سوي ديگر حدود 48هزار نفري كه در مرحله اول انتخابات ثبت‌نام كرده‌اند، فضاي متفاوتي را شكل داده‌اند. معتقدم بخش قابل توجهي از اين ثبت‌نام‌ها براي نبرد بر سر صندلي‌هاي نمايندگي در شهرهاي كوچك است. اين تعداد بالاي ثبت‌نام‌كنندگان از منظري خاص، بي‌سابقه است؛ موضوعي كه مي‌تواند هم فرصت تلقي شود و هم تهديد.

با فرض اينكه نظارت‌هاي استصوابي شديدتر از قبل ادامه داشته باشد، آرايش نظام انتخاباتي در كلانشهرها چه شرايطي خواهند داشت؟

اگر نظارت استصوابي مانند قبل ادامه داشته باشد، يك رقابت درون گروهي بين جريان اصولگرا خواهيم داشت و اصلاح‌طلبان رسما از انتخابات حذف مي‌شوند. رقابتي ميان اصولگرايان كه كمترين تاثير را بر افزايش مشاركت در كلانشهرها نخواهد داشت. مبتني بر اين رويكرد حداكثر 20الي 25درصد مشاركت در كلانشهرها را مي‌توان متصور بود. با چنين وضعيتي جهشي در مشاركت رخ نخواهد داد. نوع مشاركت انحصاري در بين جريان اصولگرا به گونه‌اي است كه تنها افرادي حضور خواهند داشت كه سمپات اصولگرايان هستند. در خوش‌بينانه‌ترين حالت اين طيف‌ها 20تا 25درصد واجدين شرايط را شامل مي‌شوند.اما اگر شوراي نگهبان و هيات‌هاي نظارت تلاش كنند، موارد مورد نظر رهبري در خصوص تحقق انتخاباتي مشاركتي، آزاد، سالم و ايمن را در دستور كار قرار دهند، بايد نظارت‌هاي استصوابي را تغيير داده و به گونه‌اي عمل كنند كه نحله‌هاي فكري مختلف در كشور ذيل قانون بتوانند حضور داشته باشند. در اين صورت ممكن است مشاركت تا حدي افزايش پيدا كند.

اگر مواجهه شوراي نگهبان با احراز صلاحيت‌ها ايجابي باشد و با بسط همراه شود چه اتفاقي در آرايش سياسي نامزدها رخ مي‌دهد؟

در صورت تغيير مشي شوراي نگهبان و افزايش احراز صلاحيت گروه‌هاي ميانه‌رو و اصلاح‌طلب دو رخداد محتمل است؛ نخست اينكه افراد از هر دو گرايش اصلي به اندازه‌اي تاييد صلاحيت شوند كه جبهه اصولگرايان و طيف اصلاح‌طلبان بتوانند ليست‌هاي مجزايي بدهند. در اين صورت سطح رقابت افزايش پيدا مي‌كند، ضمن اينكه رقابت‌هاي شكل گرفته، آمارهاي مشاركت را هم بالا مي‌برد.

اگر اصلاح‌طلبان بتوانند از تنگناي ردصلاحيت‌ها به‌طور نسبي عبور كنند، چه بر سر جناح راست مي‌آيد، آيا اصولگرايان همچنان در انشقاق خواهند بود يا به دليل حضور رقيب به اتحاد مي‌رسند؟

يك سناريوي محتمل، آن است كه از يك طرف، اصلاح‌طلبان به اندازه اعلام ليست‌هاي مورد نظر خود، احراز صلاحيت شوند و از سوي ديگر، ميان اصولگرايان هم وحدت نظري ايجاد شود. در اين صورت شاهد رقابت اصولگرا-اصلاح‌طلب خواهيم بود. اما يك سناريوي محتمل ديگر آن است كه رقابت در جريان اصولگرا به اندازه‌اي گسترش يابد كه امكان ائتلاف وجود نداشته باشد. ضمن اينكه جريان اصلاح‌طلب هم به دليل ردصلاحيت‌هاي گسترده به وضعيتي دچار شود كه ناچار به ائتلاف با ساير طيف‌ها شود. در اين صورت ائتلاف اصلاح‌طلبان با گروه‌هاي ميانه‌رو و معتدل (مثلا جبهه عقلانيت) ممكن است. در اين صورت 2جريان اصولگرا (جبهه پايداري و نواصولگرايان) هم براي قبضه كامل قدرت به سمت ارايه ليست‌هاي مجزا حركت مي‌كنند. اين گزاره‌هاي تحليلي، تنها ارزيابي‌هاي مقدماتي است. تا زمان مرحله بعدي ثبت‌نام‌ها و مشخص شدن روند احراز صلاحيت‌ها نمي‌توان با قاطعيت از واقعيت‌ها تصويرسازي كرد. نمي‌توان گفت چه نوع ائتلاف‌هايي و چه نوع اختلاف‌هايي ميان اركان اصلي انتخابات بروز مي‌كند و آرايش ليست‌ها در مراكز استان‌ها با مشاركت 4جريان، 3جريان يا تنها 2جريان و 2ليست عينيت مي‌يابد.

شما حوزه‌هاي انتخابيه كلانشهرها را با شهرهاي كوچك مجزا مي‌بينيد. چرا؟

در سطح حوزه‌هاي انتخابيه تك نامزدي و 2نامزدي، جبهه اصلاحات بايد به‌طور مدام رصد كرده، برآوردهايي داشته و تخمين بزند كه اساسا از اين 48هزار نفر ثبت‌نام‌كننده در انتخابات، چند هزار نفر اصلاح‌طلب بوده و چه تعدادي اصولگرا و چه حجمي مستقل‌ها و ميانه‌رو‌ها خواهند بود. اين كارها از همين امروز بايد استارت بخورد. براي هر نوع برنامه‌ريزي و تصميم‌سازي در جبهه اصلاحات نيازمند داده‌هاي اطلاعاتي مستند هستيم. اگر ميزان كرسي‌هاي در اختيار اصلاح‌طلبان قابل رقابت باشد و 3الي 4برابر كرسي‌هاي نمايندگي نامزدهاي احراز صلاحيت شده در حوزه‌هاي انتخابيه تك كرسي و 2كرسي وجود داشته باشند؛ در آن صورت سياست‌ورزي اقتضا مي‌كند كه اصلاح‌طلبان در اين حوزه‌ها بي‌تفاوت نبوده و از نامزدهايي كه هم احتمال راي‌آوري آنها وجود دارد و هم وابستگي و گرايش به اصلاح‌طلبي دارند، حمايت كنند.بايد توجه داشت كليت مجلس تنها متشكل از نمايندگان كلانشهرها و پايتخت نيست، بلكه پايه و اساس مجلس را حوزه‌هاي انتخابيه مختلف با فرهنگ‌هاي متفاوت شكل مي‌دهند. در ايران اقوام متعدد، گويش‌هاي متفاوت و قوميت‌هاي گوناگون حضور دارند و نمايندگاني كه در اين مناطق حايز آراي برتر مي‌شوند بر اثر ائتلاف‌ها و رقابت‌هاي قومي و قبيله‌اي است كه راهي بهارستان مي‌شوند . كمتر گرايش‌هاي سياسي در انتخاب آنها نقش دارد. اين موارد بايد مورد توجه اصلاح‌طلبان قرار بگيرد و راهبردها مبتني بر اين واقعيت‌ها تنظيم شود.

يعني منظور شما اين است كه اصلاح‌طلبان جداي از ابزارهاي سياسي بايد آماده استفاده از ظرفيت‌هاي قومي و قبيله‌اي هم باشند؟

مشاركتي كه زاييده چنين فضاي انتخاباتي است و از دل رقابت‌هاي اقوام و قوميت‌ها شكل مي‌گيرد را نبايد صد درصد سياسي كرد؛ بلكه افرادي كه در گستره ايران، گرايش‌هاي اصلاح‌طلبي دارند با زمينه حمايت‌هاي قومي، منطقه‌اي و محلي بايد مورد حمايت اصلاح‌طلبان قرار بگيرند تا كرسي‌هاي بيشتري نصيب اصلاحات شود. در واقع نبايد نسبت به اين حوزه‌هاي انتخابيه بي‌تفاوت بود و شهرهاي كوچك را قرباني رويكردي كرد كه در تهران و ساير كلانشهرها وجود دارد، چون در شهرهاي كوچك به دليل علقه‌هاي قومي، قبيله‌اي و محلي مشاركت نسبي وجود دارد. در سطح كلان اما اين مشاركت در گروي رفتار شوراي نگهبان و نظام حكمراني است. پس از اين مرحله است كه مي‌توان در خصوص اتخاذ راهبرد مناسب براي شهرهاي كوچك و حوزه‌هاي انتخابيه 1يا 2نامزدي و شهرهاي بزرگ و كلانشهرها با نامزدهاي بيشتر، برنامه‌ريزي كرد. در شرايط فعلي مهم‌ترين موضوع به نظر من ارزيابي‌هاي تحليلي درست و گردآوري داده‌هاي اطلاعاتي مستند است. بدون اين داده‌هاي جزيي هر نوع تصميم‌سازي دور از واقعيت خواهد بود و منافع مردم را تامين نخواهد كرد.

 

 

 

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون