• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5590 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۸ مهر

به بهانه مجوز ساخت سريال بهمن فرمان‌آرا

سايه‌هاي بلند باد

سعيد واعظي

چند روز پيش خيلي اتفاقي فيلم  خاك آشناي بهمن فرمان‌آرا را ديدم و با اينكه هميشه از فيلم‌هايش خوشم مي‌آمده، دلم به دليل پير شدنش براي خودم سوخت و دلتنگ او و رفقاي فيلمسازش كه ديگر باد همه‌شان را برده، شدم. دلتنگ سينماي بي‌پيرايه و شهودي ايراني كه ديگر نداشتيم. فيلم‌هايي كه در محاصره سينماي تلخ و به اصطلاح اجتماعي اين روزهاي ايران، ترسيده و آب رفتند.  همان فيلم‌هايي كه غربي‌ها براي فرار از دنياي ترسناكي كه براي خودشان ساخته بودند، به آنها پناه مي‌بردند و براي‌شان ولوله مي‌كردند. فيلم‌هايي كه اگر چه از پشت نظارت‌ها و خط قرمز‌هاي كلان فرهنگي به وجود آمده بودند، ولي براي خودشان شناسنامه‌اي ساخته بودند كه ذهن و دل آدم‌هاي دور شده از سكس و خشونت لجام پاره شده به ويژه سينماي اروپايي را به دست آورده بود. تنگ‌نظري‌ها و عطش بيشتر از اندازه مديران سينمايي به جايزه‌هاي آن‌وري و اعمال فشار به گونه‌هاي ديگر سينما و نگاه يك سويه مديران و سينماگران نابلد به اين فيلم‌ها اگر نبود، هنوز هم مي‌توانستيم، همان سينماي شريف و بدون پيرايه سال‌هاي گذشته خودمان را مي‌داشتيم و تن به اين فيلم‌هاي به اصطلاح اجتماعي با عرض معذرت چندش‌آور نمي‌داديم. به قدري اتهام سياهي به فيلم‌هاي گذشته‌مان زديم كه حالا واقعا سياه شديم .
 مگر مي‌شود بخش بزرگي از سينماي يك مملكت را داستان‌هايي در مورد مرگ و تجاوز و اعدام و خيانت و پشت هم اندازي و... در بر بگيرد و تقصير همه‌شان را هم به گردن سينماگر انداخت. جامعه‌اي كه نتواند حرف‌هاي اجتماعي و سياسي‌اش را سر راست و بدون لكنت بگويد، همه‌اش را در پشت قصه‌ها و شعرها و سينماي تلخ پنهان مي‌كند و نتيجه‌اش مي‌شود همين. آنقدر سينماگران ما تاوان حرف‌ها و فيلم‌هاي‌شان را داده‌اند كه جانشينان‌شان، حال و حوصله درگيري‌هاي ذهني پيش و پا افتاده را هم ندارند. از سينماگران و مديراني كه هميشه زير باد كولر ماشين و دفتر كار و به اصطلاح لوكيشني كه اتفاقا همان هم مجهز به جديد‌ترين سيستم سرمايشي است، لم داده‌اند، نمي‌شود انتظار داشت مثل فيلمسازان قديم، توي كوهستان‌ها و بيابان‌ها و حتي كوير‌ها، باد ما را خواهد برد و شيرك و آب، باد، خاك بسازند. اگر چه فيلم خاك آشنا - به‌‌رغم شريف بودنش - مثل فيلم‌هاي يك بوس كوچولو، خانه‌اي روي آب و حكايت دريا، چفت و بست‌دار نيست ولي با همين فيلم دهه هشتادي سينماي ايران، كمي دلتنگ گذشته‌مان شدم. دلتنگ سينما‌هاي ميرزا كوچك و انقلاب و شهر طلايي رشت. دلتنگ همان روزهايي كه سينما، اگر چه غمگين‌مان مي‌كرد ولي حال‌مان را نمي‌گرفت.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون