روايت اول
اگر اين سياست اجرايي شده بود، واقعيت ماجراي اين دختر چه روايت اول بود و چه روايت دوم؛ نتيجه آن براي حكومت تغيير چنداني نميكرد، زيرا روايت اول كه فقط يك حادثه عادي است. حتي اگر روايت دوم هم باشد، مسووليت آن متوجه فرد خاطي بود و تمام ميشود. جالب است كه در مجموعه پستهاي فضاي مجازي كه در اين باره نوشته شده است سه گروه برجسته هستند؛ گروه براندازان كه همگي بدون استثنا درصدد القاي روايت دوم هستند. هر كدام هم از منظري توجيهي به دست ميآورند. گروه ديگر طرفداران وضع موجودند كه درصدد اثبات روايت اول و نقد و رد ادعاهاي روايت دوم هستند. گروه ميانه و اصلاحطلبان كه در پي نقد فرآيند خبررساني و توصيه به بهبود آن هستند. ما فقط از طريق بهبود فرآيندهاي اطلاعرساني ميتوانيم به حقيقت نزديك شويم و الا تا ابد هم درباره يك اتفاق جدل كنيم به نتيجه نخواهيم رسيد. روايتمحوري ريشه بحران رسانهاي در ايران است. چه نزد حكومت و چه نزد مخالفان آن است.