روزبه دلاور
تيم ملي اميد كشورمان پس از حذف از مرحله مقدماتي انتخابي المپيك در بازيهاي آسيايي هم به توفيقي دست نيافت تا با ناكامي محض اين دوره از مسابقات را هم به پايان برسانيم. ناكاميهاي پيدرپياي كه ناشي از عدم برنامهريزي مناسب و تصميمگيريهاي نادرست است و سالهاي سال هم تكرار ميشود. عدم مديريت صحيح در خصوص اميدها باعث شده حسرت نرسيدن به بازيهاي المپيك از نيم قرن بگذرد و براي كسب مدال از بازيهاي آسيايي هم دو دهه است كه در انتظار بودهايم! نكته جالب اينكه پس از هر دوره ناكامي در موفقيت هم جمله كليشهاي از حالا به فكر دوره بعدي بازيها باشيم را تكرار ميكنيم، اما باز هم زمان را از دست ميدهيم تا در نزديكيهاي بازيهاي مقدماتي المپيك يادمان بيفتد كه يكتيم اميد هم داريم و بايد به فكر سر و سامان دادن به آن باشيم! اما براي بررسي ناكامي تيم ملي اميد با اسماعيل حلالي كه چند سالي است سابقه كار در سطح پايهها را دارد، گفتوگو كرديم كه در ادامه ماحصل آن را ميخوانيد.
برگرديم به قبل از بازيهاي انتخابي المپيك! براي هدايت تيم ملي اميد با شما هم صحبتي شده بود؟
نه، با من صحبتي نشده بود.
از اين جهت پرسيديمكه آن زمان تقريبا از هر فردي به عنوان كانديدا نام برده ميشد.
خب ما مربيان خودمان را ميسوزانيم. همه مربيان دوست دارند مربي تيم ملي اميد شوند اما خب در اين سطح خيليها كار نكردند و اين مربيان را ميآورند. ما هم زمان را از دست ميدهيم هم آدمي را كه به عنوان مربي مدنظر قرار ميدهند را ميسوزانيم. همه اينها برميگردد به فدراسيون فوتبال ما كه تصميمات خيلي غلطي ميگيرد. تصميماتي كه نهايتش ميشود ظلم در حق اين بچهها. بچههايي كه ميتوانند خيلي خوب رشد كنند و همين رده اميد ميتواند براي آنها پله ترقي باشد اما به راحتي از دستشان ميدهيم و واقعا متاسفم كه اين اتفاق افتاده است.
اگر به شما پيشنهاد ميدادند قبول نميكرديد؟
نه، من دو ماه مانده به مسابقات به هيچ عنوان قبول نميكردم، چون خودم را خوب ميشناسم و كاري كه ميخواهم انجام بدهم و با آن وضعيت هيچ كمكي نميتوانستم به مجموعه كنم براي همين هم قبول نميكردم. اين ضعف فدراسيون و تصميمگيرندگان فوتبال است كه هيچ سررشتهاي در اين كار ندارند. ما هميشه ميگوييم اميدواريم به آينده و حالا بيش از نيم قرن است كه نتوانستيم كمكي به اين بچهها كنيم و دنبال اسمها ميگرديم و دنبال روابط هستيم و روابط را ديكته ميكنند به فدراسيون فوتبال و مربي خودشان را ميچينند و اين خيلي بد است!
عجيب اينكه اينبار حتي به مرحله گروهي انتخابي هم صعود نكرديم!
شخصي كه كار را قبول كرد نبايد ميپذيرفت و الان هم آسيبش را ميبيند. به شما گفتم كه هم مربي را ميسوزانيم و هم اين جوانان را.
قبل از اينكه بازيها شروع شود بين كميته المپيك و فدراسيون براي انتخاب مربي دعواست اما بعد از ناكامي هم هيچ خبري از دو طرف نميشود!
تيم ملي اميد يا كلا همه ردههاي ما مثل گوشت قرباني ميماند. وقتي سر تيم را ميبرند هيچكس نميگويد من بريدم!
بعد از عدم صعود به المپيك تصميم گرفتند با تغييرات در بين اكثريت بازيكنان در بازيهاي آسيايي مدال بگيرند كه باز هم ناكام ماندند. درباره اين تغييرات بيثمر چه نظري داريد؟
اين هم تصميم غلط ديگري بود. به نظر من بايد با تيم ملي اميد به اين مسابقات ميرفتيم و اگر قرار بود اوت شويم حداقل بچههاي جوان ميرفتند چهار، پنج تا بازي ميكردند. در كل باشگاهها هم كمك به تيم ملي نميكنند و بازيكنان را در زمان خودش در اختيار قرار نميدهند و همه اين مشكلات هست. نميدانم چطور ميخواهند حل كنند اما مربي كه اين مشكلات را ميدانست نبايد قبول ميكرد.
اما عنايتي گفته من شهامت داشتم كه اين كار را قبول كردم. آيا پذيرفتن هدايت اميدها در اين شرايط را شهامت تعبير ميكنيد؟
نه اين شهامت نيست و معنياش چيز ديگري است كه آن را نميگويم! وقتي ميدانم دارم در چاه ميافتم هيچوقت آن راه را نميروم. قبلا كه صحبت بود سرمربي بزرگسال انتخاب ميكند و الان زير آن ميزنند! خيلي جالب است! حتي اگر اين اتفاق افتاده بايد با شهامت ميآمدند و ميگفتند.
تعطيلي ليگ هم تصميم نادرستي بود؟
اين هم تصميم غلطي بود. بازيهايمان را به هيچ عنوان نبايد به دليل اميدها تعطيل كنيم. بچهها بايد در شرايط مسابقه باشند و هر هفته بازي كنند و اين تصميم از تصميمات ديگر غلطتر بود! نميدانم از كدام مشكل بگويم!
در ماجراي بازيكنان پرسپوليس و ترك اردوي اميدها حق را به كدام طرف ميدهيد؟
مگر نميدانستند پرسپوليس در آسيا بازي دارد؟ خب چرا از اين تيم بازيكن گرفتند؟ مگر در كشور ما بازيكن در رده اميد كم داريم؟ پرسپوليس هم حق داشت بازيكنان خودش را بخواهد اما مگر در كشور ما فقط بازيكنان پرسپوليس و استقلال هستند؟
با تمام اين شرايط باز هم هضم شكست در مقابل تيمي مثل هنگكنگ دشوار است.
ما ورزش را بازيچه يكسري اهدافمان قرار داديم. فقط فوتبال هم نه تمام ورزشها. الان واليبال ما دارد به قهقرا ميرود و بسيار پسرفت كرده و بسكتبال هم همينطور است. اصلا نميدانيم برنامه ما براي فدراسيونها چيست. همين هنگكنگ در برنامهريزي از ما جلو زده.
علت چيست؟
ما يك مربي خوب ميآوريم بعد از آن ميرويم سراغ مربي بومي. مثلا كيروش را آورديم و ده سال به او كار را سپرديم بعد ميرويم سراغ قلعهنويي. خب چرا ده سال پيش قلعهنويي را نياورديم و حفظ نكرديم؟ كيروش آمد كمي ساختار ما را درست كرد كمي رفتار بازيكنان را درست كرد بعد دوباره قلعهنويي را آورديم، خب اين غلط است. من خودم حامي مربي بومي هستم اما اين رفتار غلط است كه در واليبال هم تكرار شد.
فكر ميكنيد عنايتي بايد به كارش ادامه دهد؟
به هيچ عنوان. اصلا! از الان بايد يك مربي بياوريم و بستر را برايش فراهم كنيم با دو، سه شكست دنبال تغيير نباشيم. فقط در يك رده تصميم درست گرفتند و آن حضور آقاي عبدي بود و سودش را ديديد. در كل روابط را كنار بگذارند مشكل حل ميشود.
همين انتخاب آقاي عنايتي هم ميگويند بر اساس روابط بوده.
بله!
شما تاييد ميكنيد؟
بله، قطعا همينطور بود.
روابط با آقاي قلعهنويي؟
نميدانم اما روابطي بوده كه يك اين فرد در يك ماه مانده به مسابقات انتخاب شده.
آقاي مايلي كهن هم در اين رابطه صحبت كرده بود شما موافق صحبتهاي او هستيد؟
قسمت اعظم حرفهاي او درست بود. ما به قهقرا داريم ميرويم و خيلي از چهرهها را ميسوزانيم.