• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5595 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۵ مهر

سرقت ۲۰۶ نقره‌اي به خاطر خواستگاري از دختر مورد علاقه‌

پسر جوان همه آرزويش اين بود كه روزي صاحب پژو ۲۰۶ نقره‌اي شود و با آن به خواستگاري دختر مورد علاقه‌اش برود. او براي رسيدن به آرزويش نقشه سرقت كشيد اما با زيركي يك زن به دام پليس افتاد.
چند روز قبل زن جواني در شهر پرند سوار بر خودروي خود در حال عبور از يكي از خيابان‌ها بود كه ناگهان با يك پژو ۲۰۶ نقره‌اي تصادف كرد. راننده ۲۰۶، پسري جوان بود كه بخشي از پلاك ماشينش را مخدوش كرده بود. زن جوان پس از تصادف از ماشين پياده شد تا خسارتي كه به ماشينش وارد شده بود را بررسي كند. همزمان راننده ۲۰۶ نيز پياده و مدعي شد كه تصادف جزيي است و خسارت به وجود نيامده است.
زن كه به پسر جوان مشكوك شده بود، از او درخواست مدارك كرد اما پسر جوان مي‌گفت كه مدارك را در خانه جا گذاشته است. اصرار پسر جوان براي فرار از صحنه تصادف، ادعاي او درباره جا گذاشتن مدارك ماشين در خانه و مخدوش بودن پلاك ماشين باعث شد كه زن جوان به ماجرا مشكوك شود. او به بهانه اينكه مي‌خواهد با يكي از بستگانش كه تعميركار خودروست تماس بگيرد تا او ميزان خسارت را بر آورد كند، با پليس تماس گرفت و طولي نكشيد كه ماموران در آنجا حاضر شدند.
ماموران در همان ابتدا و با بررسي پلاك پژو ۲۰۶ متوجه بودند كه اين ماشين سرقتي است. به اين ترتيب پسر جوان بازداشت شد و در ادامه مشخص شد كه او اين خودرو را در تهران سرقت كرده است.
با شناسايي صاحب خودرو، او به ماموران گفت: «چند روز پيش سوار ماشينم شدم كه به خانه بروم اما ماشين روشن نشد. همان لحظه چشمم به پسري جوان افتاد كه در حال عبور از آن حوالي بود. از او كمك خواستم و او به بهانه اينكه بايد پشت فرمان بنشيند تا علت را بررسي كند سوار ماشين شد. سپس از من خواست ماشين را هل دهم و همان لحظه بود كه ماشين روشن شد و جوان فرصت طلب، خودرو را به سرقت برد.»
صاحب خودرو با ديدن پسر جواني كه در صحنه تصادف از سوي پليس دستگير شده بود، تاييد كرد كه او همان فردي است كه ماشين او را دزديده و فرار كرده بود.
به اين ترتيب پرونده جوان سارق پيش روي قاضي مصطفي تقي‌زاده، بازپرش شعبه پنجم دادسراي ويژه سرقت قرار گرفت و در بازجويي از متهم معلوم شد كه او يك مجرم سابقه‌دار است كه به گفته خودش علاقه زيادي به ۲۰۶ نقره‌اي داشته و به همين دليل دست به سرقت اين خودروها مي‌زده است.
با اعترافات سارق جوان براي او قرار قانوني صادر شد و تحقيقات تكميلي درباره ديگر سرقت‌هاي او ادامه دارد.

علاقه عجيب سارق
سارق ۳۶ ساله مدعي است عاشق پژو ۲۰۶ نقره‌اي است و هميشه آرزو داشته سوار بر اين خودرو به خواستگاري دختر مورد علاقه‌اش در روستايي در غرب كشور برود. او مي‌گويد: «من ديوانه اين ماشينم. شايد فكر كنيد عقلم را از دست داده‌ام اما با ديدن اين ماشين دست و پايم شروع به لرزيدن مي‌كند و هميشه دلم مي‌خواست خودم صاحب چنين ماشيني شوم. اما نمي‌توانستم. مي‌دانيد چرا؟ چون كارگر رستوران و كافه هستم و درآمد بالايي ندارم. براي همين تنها راهي كه به ذهنم رسيد، سرقت بود. خودم هم دليلش را نمي‌دادم. اما از وقتي در روستاي‌مان در غرب كشور عاشق دختري شدم و فهميدم كه او هم عاشق ۲۰۶ نقره‌اي است، علاقه‌ام به اين ماشين چند برابر شد. يك روز به آن دختر گفتم كه كه ۲۰۶ نقره‌اي خريده‌ام. نمي‌دانيد چقدر خوشحال شد. مي‌خواستم بروم روستا با او ازدواج كنم و پژو هم زير پايم باشد. فكر نمي‌كردم لو بروم. با خود گفتم يك ماشين ۲۰۶ نقره‌اي سرقت مي‌كنم و راهي روستا مي‌شوم. سپس با دختر موردعلاقه‌ام ازدواج مي‌كنم. بعد از آن، هم سند جعلي براي ماشين جور مي‌كنم و هم پلاك جعلي. همين يك مورد بود كه نقشه‌ام گرفت. مابقي بدشانسي آوردم و نشد كه به خواسته‌ام برسم. يك‌بار موفق شدم يك ۲۰۶نقره‌اي سرقت كنم اما چند دقيقه بعد از سرقت خاموش شد و ديگر نتوانستم روشنش كنم. يك‌بار پليس رسيد و... البته اجازه بدهيد از ابتدا توضيح بدهم. حدود دو ماه قبل بود و ديگر مصمم شده بودم كه حتما يك پژو ۲۰۶ نقره‌اي سرقت كنم. روز اولي كه رفتم خيابان براي اجراي سرقت، ماشيني كه باب ميلم باشد را پيدا نكردم. مي‌خواستم عروسك باشد، يعني در حد صفر! خط و خش رويش نباشد يا تصادفي نباشد. آن روز گفتم حتما قسمت نيست كه من تبديل به سارق شوم. چند روزي گذشت تا اينكه يك روز به صورت اتفاقي يك خودروي ۲۰۶ نقره‌اي رنگ را ديدم. زني پشت فرمانش بود و مي‌خواست پارك كند. به او گفتم نمي‌تواني پارك دوبل بزني، پياده شو من پارك مي‌كنم. به همين راحتي پياده شد و من ماشينش را سرقت كردم اما بخت با من يار نبود، چون دقايقي بعد ماشين وسط خيابان خراب شد و ناچار شدم همانجا رهايش كنم. بار ديگر رفتم يك ماشين كه پارك شده بود را سرقت كردم اما بنزينش بين راه تمام شد. يك‌بار هم درست سر بزنگاه پليس رسيد و مجبور به فرار شدم. يعني نتوانستم نقشه سرقت را به پايان برسانم. اين بدشانسي‌ها ادامه داشت تا اينكه براي ششمين بار شانس در خانه مرا زد و خود مالباخته دو دستي ماشينش را تقديم من كرد. مي‌خواستم بروم دنبال كار و ديگر بي‌خيال سرقت پژو ۲۰۶ نقره‌اي رنگ شده بودم. چند وقتي بود كه بيكار شده بودم و در جست‌وجوي يك كافه يا رستوران خوب بودم تا در آنجا كار كنم. غرق در افكارم بودم كه ناگهان مردي صدايم زد. برگشتم ديدم كنار يك ۲۰۶ نقره‌اي رنگ ايستاده و مي‌گويد ماشينش خراب شده است. نمي‌دانيد چه حالي شدم. انگار خوش‌شانسي در خانه‌ام را زده بود. گفتم بايد پشت فرمان بنشينم و او هل بدهد. وقتي ماشين روشن شد فرار كردم اما خب عمر خوش‌شانسي‌ام كوتاه بود چون درست دو روز بعد از سرقت بدشانسي آوردم و در تصادف با ماشين زن جواني، گير افتادم. سابقه سرقت ندارم، اين اولين‌باري است كه دستگير مي‌شوم. فقط يك‌بار به جرم چاقوكشي دستگير شده‌ام. فكر مي‌كنم سال ۹۶ بود كه با فردي درگير شدم او به پدرم فحش داد و من با چاقو ضرباتي به او زدم و چند سالي به خاطر ضرب و جرح و ديه زندان بودم.» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون