• ۱۴۰۳ جمعه ۱۵ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5611 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳ آبان

نقد فيلم «بدون احساسات جدي» ساخته جين استوپينتسكي

بدون عاطفه، بدون تلاش

آريو راقب كياني

فيلم «بدون احساسات جدي» به كارگرداني «جين استوپينتسكي» كه ژانر كمدي را يدك مي‌كشد، بيشتر از آنكه تلاش بر كميك بودن داشته باشد، مي‌خواهد نان جنبه رمانتيك بودنش با آن وجه عاشقانه ابتر ارايه شده‌اش را بخورد. فيلم به قدري روي روابط عاشقانه و به‌ طور كل بر رابطه‌سازي ملودرام دو شخصيت اصلي‌اش يعني مدي (با بازي جنيفر لارنس) و پرسي (با بازي اندرو بارت فلدمن) تمركز دارد كه در روايت دچار تناقض مي‌شود و در نتيجه با خود كنار نمي‌آيد. 
مشخصا وجه ديگر افتراق آميز فيلم را مي‌توان به شخصيت‌پردازي همين دو شخصيت نسبت داد، چراكه اگر «مدي» پرسوناژي با فاكتورهاي شخصيتي قدرت‌گرا و كنترل‌كننده و «پرسي» پرسوناژي با مشخصات شخصيتي وابسته و ضعيف لحاظ شده باشد، در پاره‌هايي از فيلم، موضع‌هاي رفتاري برچسب شده به دو كاراكتر به يكديگر سوييچ مي‌شود و حاكميت بين شخصيت‌ها براساس سنگيني كفه ترازو به نفع يكي و به فراخور موقعيت پيش مي‌رود. 
گويي اختلال دو قطبي بين اين دو شخصيت به ميزان مساوي قسمت و تقسيم شده است و لحظاتي از فيلم، يكي از آنها مسوول رفتار كودكانه و شيداوار است و در لحظه‌اي ديگر همان شخصيت رفتار بالغانه و بزرگسالانه توام با يأس فلسفي افسرده‌گون از خود بروز مي‌دهد. بنابراين فيلمساز تكليفش را با خودش مشخص نمي‌كند كه در شكل‌گيري ارتباط بين اين دو شخصيت به كدام يك نقش والد را بدهد و به كدام يك نقش كودك را! هر چند كه مدي 32 ساله، ماموريت پروراندن و پر و بال دادن پرسي 19 ساله را عهده‌دار باشد. 
فيلم «بدون احساسات جدي» را حتي نمي‌توان يك فيلم تينيجري و دبيرستاني قلمداد كرد، زيرا در بيان مسائل و مشكلات اجتماعي و درگيري‌هاي ذهني كاراكتر پرسي ناتوان است و به آنها نگاهي سطحي دارد و اين رويكرد به اين دليل معطوف است كه فيلمنامه تمام هم و غم خود را روي توان بازيگري جنيفر لارنس گذاشته است. حتي در رفتارهاي شخصيت «مدي» با «پرسي» مي‌توان رگه‌هايي از اختلال پدوفيلي را دريافت كرد، با احتساب اين موضوع كه شخصيت پرسي سن هجده‌ سال را گذرانده است. اگر فيلمنامه مبنا را بر برگشت‌پذيري ضمني خط سير فيلم در الهام‌بخشي و‌گيري هر دو كاراكتر از يكديگر گذاشته است و ماهيت قلدرمآبانه بودن را به شخصيت مدي و خصوصيت دست و پا چلفتي بودن را به شخصيت پرسي اهدا كرده است، پس چرا فيلم در بزنگاه‌هاي مختلف خلاف جهت شخصيت‌هاي ارايه شده خود گام بر مي‌دارد؛ پرسي اين جوان عزلت‌نشين به ناگاه در رستوراني با اعتماد به نفس كامل شروع به نواختن پيانو و خواندن مي‌كند و مري به شكلي بي‌عرضه و بي‌تمهيد دنبال ماشين يدك‌كش براي بازپس‌گيري ماشينش مي‌رود! و هر دو هم به تناوب و به نوبت در موقعيت‌هاي مختلف آويزان كاپوت ماشين ديگري‌ مي‌شوند! 
فيلم با سر راه قرار دادن اين دو شخصيت در مسير زندگي يكديگر و با اين اختلاف سني و اختلاف طبقاتي مي‌خواهد خلأهاي روحي و رفتاري و به ‌طور كل تروماهاي آنها را مكمل وار علاج كند، اما نه در نماياندن بحران ميانسالي مدي و دغدغه حفظ خانه به‌جا مانده از مادرش موفق عمل مي‌كند، نه در ابراز رفتار خام‌دستانه پرسي در زيست سيم‌ خار‌دار كشيده‌اش در پانسيون نگهداري از سگ‌ها و اعتياد اين نسل به واقعيت‌هاي مجازي و صفحات گوشي‌هاي هوشمند قابليت موثري از خود نشان مي‌دهد. به قدري چالش‌هاي دراماتيك رونمايي شده از اين دو شخصيت نخ‌نما و پيشتر ساخته شده در هاليوود است كه كارگردان ناگزير مي‌شود، دعواي ساختگي جا داده شده مدي در ساحل را با چالشي اروتيك‌وار و با بي‌پروايي محض به عنوان جلوه‌هاي ويژه جنسي فيلم به خورد تماشاگر بدهد. سكانسي كه بود و نبود آن، به لحاظ كيفي و كمي تاثيري در مولفه‌هاي روايي داستان ندارد، زيرا كه اين اقدام «مري» در زد و خورد نه با وضعيت تماما منفعت‌طلبانه‌ او تطابق دارد، نه هنجاري جسارت‌طلبانه به پرسي مي‌افزايد. از طرفي حضور ديگر كاراكترهاي فيلم اعم از لايرد (با بازي متئو برودريك) و آليسون (با بازي لائورا بناتي) در نقش پدر و مادر «پرسي» بسيار ويتريني و تزييني مي‌نمايد كه فيلمساز با الصاق وجهي وسواس‌گونه به آنها، تلاش بر بازنمايي نگراني‌هاي آن درخصوص آينده فرزندشان دارد و البته راهكارهاي بي‌خردانه آنها در مقدمه‌چيني‌ چگونگي حضور پرسي در دانشگاه پرينسون آغازي بر تمامي نقاط عطف فيلم مي‌شود (البته اگر  نقطه عطفي در فيلم وجود داشته باشد). شخصيت‌هاي ديگري چون سارا (با بازي ناتالي مورالس) و جيم (اسكات مك آرتور) وضعيت بهتري ندارند و شخصيت «مدي» به عنوان يك راننده اوبر و بارتندر كافه ساحلي كه در حل مشكلات خود درمانده است، به يك‌باره و معجزه‌وار مشكلات آنها را نيز حل و فصل مي‌كند. بنابراين حضور تمامي شخصيت‌هاي فرعي فيلم به اندازه يك خرده داستان چند دقيقه‌اي موثر نيست و حتي وجهي ضدپيرنگ به خود مي‌گيرند.
فيلم «بدون احساسات جدي» يك هيچ كامل است كه حتي به درد تجربه وقت تلف كردن نمي‌خورد. فيلمي بدون عاطفه، بدون تلاش كه نه در قامت آموزنده بودن موثر است و نه در قالب فكاهي و مضحك شدن! فيلمي كه هر قدر دست و پا مي‌زند، نمي‌تواند دو شخصيت به زور مخلوط شده فيلمش را، آينه عبرت يكديگر قرار دهد و فقط مي‌خواهد در ظاهر امر آنها را به يكديگر گره بزند. حتي نگاه اميدوار بخش و آينده‌گرا تعريف شده براي شخصيت‌هاي تهي و بي‌عاطفه و بدون تلاش نيز در نيامده است، زيرا اتصال آنان به گذشته به صورت سد و ديواري شكننده و صرفا دم‌دستي ابراز شده است. همه‌ چيز اين فيلم را مي‌توان از همان سكانس آغازين فيلم يعني گفت‌وگوي شخصيت‌گري (با بازي ابن مارس بچراك) با مدي حدس زد و پيش‌بيني كرد! زني كه خودش در قال گذاشتن مردان سري شده زندگي‌اش، قالش گذاشته مي‌شود. 


فيلم «بدون احساسات جدي» يك هيچ كامل است كه حتي به درد تجربه وقت تلف كردن نمي‌خورد. فيلمي بدون عاطفه، بدون تلاش كه نه در قامت آموزنده بودن موثر است و نه در قالب فكاهي و مضحك شدن! فيلمي كه هر قدر دست و پا مي‌زند، نمي‌تواند دو شخصيت به زور مخلوط شده فيلمش را، آينه عبرت يكديگر قرار دهد و فقط مي‌خواهد در ظاهر امر آنها را به يكديگر گره بزند. حتي نگاه اميدوار بخش و آينده‌گرا تعريف شده براي شخصيت‌هاي تهي و بي‌عاطفه و بدون تلاش نيز درنيامده است، زيرا اتصال آنان به گذشته به صورت سد و ديواري شكننده و صرفا دم‌دستي ابراز شده است. همه‌ چيز اين فيلم را مي‌توان از همان سكانس آغازين فيلم يعني گفت‌وگوي شخصيت‌گري (با بازي ابن مارس بچراك) با مدي حدس زد و پيش‌بيني كرد! زني كه خودش در قال گذاشتن مردان سري شده زندگي‌اش، قالش گذاشته مي‌شود. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون