سه كتاب از نشر ني
پژوهشهاي منطقي-فلسفي-زباني گوتلوب فرگه
گوتلوب فرگه، فيلسوف و منطقدان آلماني يكي از پايهگذاران سنتي در فلسفه است كه امروز به عنوان فلسفه تحليلي شناخته ميشود. كتاب پژوهشهاي منطقي-فلسفي-زباني مجموعهاي از رسالههاي او است كه به تازگي با ترجمه طالب جابري منتشر شده است. اين رسالهها كه طبق ترتيب تاريخي در اين كتاب منتشر شدهاند، از مهمترين نوشتههاي اين متفكر و در واقع متون كلاسيك فلسفه تحليلي به شمار ميروند. اين مقالات عبارتند از: تابع و مفهوم (1891)، درباره معنا و دلالت (1892)، درباره مفهوم و برابر ايستا (1892)، تابع چيست؟ (1904)، انديشه: پژوهشي منطقي (1919-1918)، نفي: پژوهشي منطقي (1919-1918)، پژوهشهاي منطقي، بخش سوم: انديشه مركب (1923) . به نوشته مترجم خواندن نوشتههاي فرگه به راستي تجربهاي شيرين است، هر چند نوشتههاي او خالي از پيرايههاي ادبي و روايتهاي تاريخياند، سرشار از انديشهها و بينشهاي ژرفند و همين آنها را به كفايت زيبا ميكند. فرگه خوانندگان خود را به خود وا نميگذارد و پيش از آنها پرسشهايشان را پيشبيني ميكند و ميكوشد به آنها پاسخ دهد. او خواننده را گام به گام در تفكر فلسفي همراهي ميكند و به جنبههاي گوناگون موضوع را بر وي آشكار ميسازد. قلم فرگه روان و روشن است و از اين حيث كمتر فيلسوف آلماني زبان است كه با او برابري كند. در مقاله انديشه: پژوهشي منطقي ميخوانيم: «همه چيز تصور نيست. پس من ميتوانم انديشهها را نيز به مثابه چيزي مستقل از خود تشخيص دهم كه انسانهاي ديگر نيز همانند من آنها را در مييابند.»
درآمدي بر جامعهشناسي هنرها
هنرها به جاي هنر، اين نخستين نكتهاي است كه در عنوان كتاب «درآمدي بر جامعهشناسي هنرها» نوشته ياسنت راوه با ترجمه عليرضا خدامي جلب توجه ميكند. نويسنده با اين تاكيد ميخواهد نشان بدهد كه در بحث از جامعهشناسي به هنر بايد تمايز و تفاوت و تنوع هنرها را در نظر گرفت و نميتوان از يك جامعهشناسي هنر بهطور كلي سخن گفت. اين كتاب از آخرين متون در حوزه جامعهشناسي هنرهاست كه انتشارات ارمان كولن، از مراكز معتبر و اصلي نشر كتب دانشگاهي در فرانسه منتشر كرده است. پرسشهاي اصلياي كه نويسنده كوشيده به آنها پاسخ دهد، عبارتند از: هنر چيست؟ چه كساني و چه سازوكارهايي در تعيين ارزش هنري اثر دخيلند؟ هنرمند كيست و آفرينشگر اثري هنري اساسا به چه كسي گفته ميشود؟ نقش دولت در آفرينش آثار هنري چيست؟ مخاطبان و هواداران هنر چه كساني هستند و چه عواملي در ساخت ذائقههاي هنري و تنوع آنها موثر است؟ آيا ميتوان از هنر مردمپسند سخن گفت؟ وجه تمايز ديدگاههاي جامعهشناختي با هنر در چيست و نگاه جامعهشناختي چگونه ميتواند به درك پديدههاي هنري كمك كند؟ نويسنده ضمن طرح اين پرسشها و ارايه تاريخچهاي از جامعهشناسي هنرها و با تكيه بر دستاوردهاي پژوهشهاي ميداني گوناگون، پارادايمهاي نظري اصلي اين حوزه را به روشني و با دقتي مثال زدني معرفي كرده است. اين كتاب، با توجه به بعد آموزشي آن، ميتواند مورد توجه آن دسته از دانشجويان، پژوهشگران و كنشگران نهادها و مراكز هنري قرار گيرد كه به اهميت ديدگاههاي جامعهشناختي در مقوله هنر پي بردهاند.
چگونه افلاطون بخوانيم
افلاطون بزرگترين فيلسوف تاريخ فلسفه است، در راس فلاسفه بزرگ چون ارسطو و آگوستين و آكويناس و ابن سينا و دكارت و اسپينوزا و هيوم و كانت و هگل و نيچه و هايدگر و ويتگنشتاين. به درستي گفتهاند كه تمام تاريخ فلسفه حاشيهاي بر انديشههاي او است. آثار افلاطون سهل و ممتنعاند، به سادگي خوانده ميشوند، اما فهم عميق آنها كار سادهاي نيست. به ظاهر گفتوگوهايي است ميان سقراط و همشهريانش پيرامون موضوعاتي كليدي، اما در واقع واكاوي عميقترين ايدههايي هستند كه به ذهن انسان خطور ميكنند. كتاب چگونه افلاطون بخوانيم، نوشته ريچارد كروت از مجموعه چگونه بخوانيم، مقدمهاي بينظري براي ورود به انديشههاي افلاطون است. اين كتاب به تازگي با ترجمه نيما علوي منتشر شده است. نويسنده در اين كتاب كوشيده از خلال بازخواني آثار خود افلاطون انديشههاي كليدي او در زمينه متافيزيك، معرفتشناسي، سياست و اخلاق را تشريح كند. افلاطون نوشته بود: «اگر كسي را بيابم كه بتواند در واحد جزييات كثير را ببيند و در جزييات كثير و پراكنده صورت واحد را، چنان سر در پي او ميگذارم كه گويي خداي من است. من كساني را كه از اين هنر بهرهورند، اهل ديالكتيك مينامم.»