• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5636 -
  • ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲ آذر

گفت‌وگو با رضا حيدري به بهانه اجراي چيدمان «خوزستان»

اين چيدمان، اعتراضي به آلودگي هواست

احمدرضا حجارزاده

اين روزها يكي از رويدادهاي ويژه و قابل‌توجه در فضاي هنرهاي تجسمي، برگزاري چيدمان (اينستاليشن) «خوزستان» با اجراي رضا حيدري در گالري مجموعه «صحنه آبي» است. حيدري تلاش كرده در اين چيدمان، فضاي زيستي و تنفسي خوزستان را براي بازديدكنندگان بازسازي كند و آنها را به تجربه عيني با خوزستان وا‌دارد. رضا حيدري كه هميشه به هنر نقاشي علاقه‌مند بوده، مي‌گويد: «نور بهترين ماده خامي است كه تاكنون با آن خلق اثر كرده‌ام. گذرا و ناملموس ‌بودنش را ضمن تابش و هويت‌بخشي به اجسام دوست دارم». او با اشاره به پررمز و رازبودن جهان امروز، از تمايل خود به ساخت اثري مي‌گويد كه مثل خواب در اختيار خودش نباشد، بلكه از ناكجا، از جهاني بخارآلود و محو بيايد، خود را نمايش بدهد و تا كسي صدايش كرد، سر بچرخاند يا بيدار بشود و ديگر خبري از اثري كه ساخته نباشد! براي ايجاد چنين اثري، حيدري از نور و موسيقي كمك گرفته تا خاك بخشنده و ملموس و هويت‌بخش ايران و خوزستان را براي لحظه‌اي هرچند كوتاه در معرض ديد و تجربه مخاطب قرار بدهد. نمايشگاه چيدمان «خوزستان» تا روز جمعه 3 آذرماه از ساعت 16 تا 20 در مجموعه «صحنه آبي» برقرار خواهد بود و بازديد از آن براي عموم رايگان است. به بهانه اجراي اين چيدمان با رضا حيدري گفت‌وگو كرديم.

 

‌در آغاز كمي بيشتر از خودتان و سوابق هنري‌تان بگوييد.

حدود 26 سال است تئاتر كار مي‌كنم كه حوزه طراحي نور را بيشتر دوست داشتم و پسنديدم. البته داستان‌هاي كوتاه چاپ‌شده هم دارم. طراحي صحنه، نويسندگي و كارگرداني تئاتر هم كرده‌ام اما چيزي كه بيش از همه برايم دغدغه بود، نور بوده است. هميشه دوست داشتم در هنرستان تجسمي، نقاشي بخوانم و اين حسرت هميشه با من همراه است. آن اتفاق ميسر نشد اما سعي كردم صحنه‌ها را با نور نقاشي بكنم. اين رويكرد برايم خيلي دوست‌داشتني است و هميشه سعي كرده‌ام در كارهايي كه طراحي مي‌كنم، نقاشي را با نور ايجاد بكنم. من تا امروز بيش از پانصد طراحي نور انجام داده‌ام. همچنين براي كنسرت‌هايي مثل همايون شجريان، عليرضا قرباني و ديگران طراحي نور كرده‌ام و تلاشم اين بوده در آن تجربه‌ها، كارهاي متفاوتي اتفاق بيفتد. در حوزه معماري هم براي نماي ساختمان‌ها و برج‌ها طراحي نور انجام داده‌ام. همچنين براي نماي بيروني بناي تئاترشهر نوري طراحي كرده بودم كه متاسفانه دست‌اندركاران امر هيچ علاقه‌اي به اجراي آن نشان ندادند تا اين طراحي نور را در تئاترشهر، كه هم از نظر معماري و هم به عنوان مركز فعاليت تئاتر اثر زيبايي است، انجام بدهيم.

‌ايده اوليه چيدمان خوزستان از كجا آمد و با چه دغدغه‌اي سراغ چنين موضوعي رفتيد كه فضاي خوزستان را با نور طراحي بكنيد؟

من كارهاي ديگري هم داشته‌ام كه توانسته‌ام با نور، كاراكتر بسازم. مثلاً در نمايش «شرق دور، شرق نزديك» به كارگرداني «حميدرضا نعيمي»، با نور طراحي صحنه كردم، يعني صحنه كاملاً خالي بود كه با نوع نورها و متريالي كه ساخته بوديم و زاويه‌هاي نور، صحنه درست كرديم. به جاي طراحي صحنه ما از نور استفاده كرديم. با نور مي‌شود فضاسازي‌هاي خيلي عجيب‌وغريبي ايجاد كرد. وقتي نور هست، مي‌توانيد چيزي را خلق بكنيد و زماني كه خاموش مي‌شود، ديگر وجود ندارد. همانطور كه در استيتمنت چيدمان توضيح دادم كه در آلمان و جنگ جهاني دوم، كليساي نوري ساخته شده بود. در مورد چيدمان خوزستان، بايد بگويم من خودم كرد هستم، بچه كرمانشاهم. آن‌جا مثل خوزستان هميشه گرد و خاك است. شايد غلظت آن از خوزستان كم‌تر باشد، ولي آن هم وحشتناك است. در آن هوا نمي‌شود نفس كشيد. آدم‌ها از نظر تنفسي و ريه هزاران مشكل پيدا مي‌كنند. همين الان مادر يكي از دوستانم به خاطر ريه‌هايش در بيمارستان خوابيده و در CCU بستري شده، فقط به خاطر گرد و خاكي كه وجود دارد. هزاران آدم ديگر هم اين روزها كارشان به بيمارستان كشيده شده. ايده گرد و خاك را از آن‌جا گرفتم. در پلت‌فورمي به نام «چيدمان»، كه با آقاي معيني در تماشاخانه «صحنه آبي» درست كرديم، در فضاي كوچكي سعي كردم فضاي خوزستان را بازسازي بكنم و اين تجربه را براي دوستاني كه در مركز هستند رقم بزنم كه يك سر به خوزستان بزنند.

‌در اجراي چيدمان خوزستان، بازديدكننده‌اي در فضايي خالي با حجم گسترده‌اي از گرد و غبار و نور مواجه مي‌شود. بهتر نبود غير از نور، فضا را با اِلمان‌هاي ديگري به عنوان نشانه‌هايي از خوزستان پُر مي‌كرديد؟

نه، ببينيد، فكر مي‌كنم گاهي اوقات اضافه‌كردن خيلي چيزها به فضا، اضافه‌گويي است. وقتي مي‌توان با يك منبع نور و يك موسيقي، تصوير مورد نظر را به مخاطب رساند يا آن فضا و خفگي را ايجاد كرد، به نظرم كافي است تا اينكه بخواهيم با اضافه‌گويي، چيزهاي ديگري را به زور در حلق تماشاگر بكنيم.

‌شايد حضور دوـ سه نفر هنرور يا بازيگر در فضاي چيدمان، مي‌توانست نمايشي باشد از زندگي مردم خوزستان در چنين فضايي اما نكته ويژه اين اثر، آن است كه شما از خودِ بازديدكننده به عنوان بازيگر استفاده كرده‌ايد تا فضاي خوزستان را تجربه بكند.

بله، كاملاً همين‌طور است. منظور ما همين بود كه بازديدكننده‌ها خودشان فضاي خوزستان را تجربه بكنند .

‌فكر مي‌كنيد برگزاري چنين چيدماني چه تاثيري بر فضاي فكري و زيستي جامعه و تماشاگران دارد؟

فكر مي‌كنم وقتي آدمي را وارد اين فضا مي‌كنيم، مهم‌ترين اتفاق اين‌است كه او فضاي تازه‌اي را تجربه مي‌كند. من از تمام كساني كه از اين چيدمان بازديد كرده‌اند، مصاحبه گرفتم. اكثر آنها حرف و برداشت مشتركي داشتند و توانستم آن نكته مشتركي را كه مي‌خواستم، در حرف‌هاي آنها پيدا بكنم، يعني اتفاقي را كه مي‌خواستم، ايجاد كردم. ما هنرهاي مختلفي داريم كه در آنها اعتراضاتي بيان مي‌شود. چيدمان خوزستان، يك اعتراض به آلودگي هواست. ما در اين مملكت، 25 ارگان داريم كه اگر اين ارگان‌ها با هم همكاري بكنند، مشكل آلودگي هوا برطرف مي‌شود، ولي خودمان مي‌دانيم كه چنين چيزي اتفاق نمي‌افتد. ما مي‌دانيم در چه وضعيتي هستيم و با چه مسوولاني طرفيم، يعني هرگز آن‌چه را به نفع‌شان است، حمايت نمي‌كنند! در دنيا هم همين وضعيت است. سازمان جهاني محيط زيست، كلي بودجه و هزينه به كشورهاي مختلف پرداخت مي‌كند كه مثلاً از وجودِ گازهاي گُل‌خانه‌اي كم بكند، ولي متاسفانه جايي كه سود آدم‌ها و ارگان‌ها وجود دارد، همكاري نمي‌كنند. ببينيد، ما هر روز خشكسالي‌هاي بيشتري را تجربه مي‌كنيم. شمال كشور، كه جنگل است، دارد نابود مي‌شود. طبق آن‌چه سازمان محيط‌زيست گفته، طي ده ـ پانزده سال آينده، شمال كشور ما مثل جنوب مي‌شود؛ برهوت و بيابان! چشمه‌هاي آبي كه خشك شده و پوشش گياهي از بين رفته اما باز هم دارد از بين مي‌رود، باعث مي‌شود گرد و خاك شكل بگيرد؛ گرد و خاكي كه نابودكننده خود محيط‌زيست است. درياچه اروميه بدتر از آن. واقعاً فاجعه است. نمي‌خواهم بيشتر از اين درباره‌اش صحبت بكنم، ولي خيلي دوست دارم مسوولان را بياورم به خوزستان خودم و در را روي آنها ببندم.

‌كسي از مسوولان به تماشاي چيدمان شما از خوزستان آمده؟

تا امروز خير، متاسفانه تا الان كسي نيامده اما خيلي دوست دارم نماينده مردم خوزستان، نماينده مردم كرمانشاه و كساني كه نماينده آن مردمند، به ديدن اين اثر بيايند و آنها را بفرستم توي اين اتفاق و در را پشت سرشان قفل بكنم و يك ساعت در خوزستان باشند! از پشت ميزشان برخيزند و به اين فضا بيايند، شايد كمي، به اندازه سرِ سوزن، توانستند شرايط آن مردم را درك بكنند.

‌بازديدكنندگاني هم هستند كه خيلي نمي‌توانند فضای چيدمان را تحمل كنند. در اجراي اين اثر، محدوديت زماني خاصي براي بازديدكنندگان در نظر نداشتيد؟ آيا مي‌خواستيد ظرفيت و ميزان تحمل مخاطب را بسنجيد؟

بله اما ببينيد، من ساعت بازديد از چيدمان را از 4 بعدازظهر تا 8 شب در نظر گرفته‌ام، يعني چهار ساعت زمان بازديد است. به دوستاني كه براي بازديد مي‌آيند، مي‌گويم شما از سي ثانيه تا چهار ساعت مي‌توانيد در اجرا حضور داشته باشيد و فضا را ببينيد. اين‌جا خيلي واكنش‌هاي عجيبي از بازديدكنندگان گرفتم. دوستاني بودند كه نيم‌ساعت، چهل دقيقه، حتا يك ساعت در اين فضا ماندند و از ماسك هيچ استفاده‌اي نكردند. در واقع اين خودش يك اجراست. يعني آن آدم به خودش آسيب مي‌زند كه شايد هم‌زادپنداري بكند با مردمي كه در گرد و خاك زندگي مي‌كنند. يك نكته ويژه اينكه شما از خوزستان من مي‌توانيد به راحتي بزنيد بيرون، ولي از خوزستان واقعي نمي‌توانيد به راحتي خارج شويد.

‌استفاده از ماسك در اين اجرا، نكته قابل‌توجه‌اي است اما اگر قصد داشتيد بازديدكننده، هواي خوزستان را تجربه بكند، چرا ماسك در اختيارش مي‌گذاريد؟

خب من در سالن با افرادي مواجه شدم كه سرفه مي‌كردند و مي‌خواستم آن فرد اذيت نشود. بنابراين ماسكي را كه واقعي و جنگي است، به آنها مي‌دهم تا بتوانند راحت تنفس بكنند. جالب اين‌جا بود كه خيلي از آنها ماسك را پس زدند! يعني استفاده نكردند و دوست داشتند اذيت بشوند. اين خودش يك اجراست! فكر كنيد شما ماسك داشته باشيد كه استفاده بكنيد و اذيت نشويد، ولي ماسك را كنار مي‌گذاريد كه اذيت بشويد تا شايد تجربه واقعي خوزستان را داشته باشيد.

‌انتخاب سالن «صحنه آبي» براي اجراي چيدمان خوزستان، دليل خاصي داشت يا مي‌توان اين چيدمان را در هر فضايي اجرا كرد؟

خب ما در هر فضايي مي‌توانيم اين كار را تجربه بكنيم اما اين فضا براي چنين تجربه‌هايي تعبيه شده. من از آقاي «وحيد معيني» خيلي تشكر مي‌كنم كه همكاري خوبي با من داشتند و چنين فضايي را در اختيارم گذاشتند. به من اعتماد كردند تا بتوانيم با يكديگر همكاري داشته باشيم. ما اين فضا را با نام «چيدمان» اختصاص مي‌دهيم به اجراهايي از اين‌دست كه نياز به صندلي براي نشستن تماشاگر ندارد. يك فضا ی‌كاملاً تجربي است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون