حماس، پيروز مطلق
دوم از ميان رفتن يا حداقل مسكوت ماندن طرح عاديسازي روابط كشورهاي عربي با اسراييل است. اثر سوم، شكسته شدن طلسم شكستناپذيري رژيم صهيونيستي است كه يك گروه آزاديبخش و نه يك ارتش مجهز و كلاسيك توانست او را به زانو درآورد و مجبور به آتشبس و آزادي زندانيانش كند. اثر چهارم اين عمليات، تغيير افكار عمومي جهان به نفع فلسطين است. تظاهراتهاي مختلف در امريكا و اروپا و اظهارنظرهاي برخي مقامات بلندپايه اروپايي به نفع فلسطين و استعفاي برخي مقامات امريكايي به دليل مخالفت با حمايت تسليحاتي و مالي امريكا از اسراييل، در تاريخ هفتاد و پنج ساله اشغال فلسطين سابقه ندارد. هيچگاه دنيا اين مقدار پشتيبان فلسطين نبوده و اين مقدار به مظلوميت مردم اين سرزمين پي نبرده بود، همچنانكه هيچگاه اين مقدار به سبعيت و درندگي و خونآشامي و نژادپرستي صهيونيستها پي نبرده بود.
اثر ديگر عمليات توفان الاقصي اتحاد نسبي كشورهاي اسلامي است گرچه برخي از آنها مانند تركيه و امارات رفتار رياكارانهاي داشتهاند. در اين ميان موضع ايران به ايجاد اين اتحاد كمك كرده است. اگر ايران همان ابتدا يا در اواسط اين نبرد وارد صحنه ميشد، عربها موضع ميگرفتند و اسراييل هم از اين موضوع براي جدا كردن اعراب از ايران استفاده ميكرد ولي ايران كاري كرد كه خود عربها صحنهگردان باشند و خود دورادور اقدامات ديپلماتيك و غيره را انجام ميداد.
آنچه در اين چهل و پنج روز گذشت به نوعي شامل همكاري ايران و امريكا در جهت گسترش نيافتن دامنه جنگ نيز ميشد گرچه هدف امريكا اين بود كه اسراييل بتواند حماس را نابود كند و ايران هدفهاي ديگري را در نظر داشت. اين همكاري ميتواند در روابط آينده ايران و امريكا و حتي در موضوع توافق هستهاي موثر باشد.
اما پاسخ كساني كه ميگويند آيا اين دستاوردها ارزش اين همه شهيد و مجروح و خرابي را داشت، از نظر اينجانب مثبت است، زيرا اين دستاوردها جز از اين طريق به دست نميآمد و الا حماس هم ميدانست كه اسراييل پس از عمليات دست به كشتار ميزند و نياز به پدافند هوايي دارد ولي چه كند كه در محاصره است و هيچ كس او را كمك نميكند حتي دولت مصر كه در كنار او قرار گرفته است. بنابراين حماس راهي جز اين نداشته و البته راه درستي را پيموده و تا اينجا پيروز مطلق ميدان است.