سيمين سليماني
فاروق كياني به عنوان تنها نماينده ايران درگروه «كيانجام» به سرپرستي استاد پيشكسوت رقصهاي محلي، مقام اول را در فستيوال نمايشهاي هارموني اندونزي كسب كرد. در اين جشنواره كه در ماه نوامبر به كار خود پايان داد، گروه كيانجام از ايران در ميان گروههايي از ديگر كشورها درخشيد. محمد اعظم كياني به عنوان سرگروه و محمد عزير كياني به عنوان برنامهريز و طراح حركات در اين گروه بودند كه پسران استاد فاروق هستند، همچنين ديگر اعضاي گروه كيانجام كه در جشنواره هارموني اندونزي شركت كردند، حسن پوررحمتي، اميد علي ملكي، اكبر شاهمحمدي و جابر رحيمي بودند. گروهي كه توانست با وجود همه مشكلات در اين فستيوال حاضر شود و نمايندگي ايران را بر دوش كشيده و بدرخشد.
افتخارآفريني اين گروه كه فرزندان استاد فاروق در آن اجرا داشتند و سرپرست آن خودشان بودند، سوژه جالبي شد چرا كه استاد فاروق همچنان يكتنه در اين عرصه نقشآفريني ميكند. برخلاف بسياري از اساتيد موسيقي و هنرهاي فولكلوركه از وضعيت نابهسامان فرهنگي به ستوه آمدهاند و حتي بعضي از آنها فرزندان خود را از ادامه راهي كه رفتهاند، بازميدارند؛ استاد فاروق فرزندان خود را تشويق و ترغيب و حمايت ميكند كه عرصه فرهنگ و هنر حتي در اين شرايط دشوار، خالي از بازيگر نماند، اگر چه ايشان هم نسبت به وضعيت كنوني و حمايتهايي كه بايد باشد ولي نميشود، معترض است. اين روحيه و كسب افتخارآفريني در جشنواره هارموني بهانهاي شد تا گفتوگويي با اين خانواده هنرمند داشته باشيم. به سراغ فاروق كياني و فرزندانش، محمد عزير و محمداعظم كياني رفتيم و از آنها درباره اهميت و جايگاه اين هنرهاي آييني و فولكلور، حضورشان در اين جشنواره و چالشهايي كه با آن مواجه بودند، پرسيديم. در ادامه گفتوگوي «اعتماد» را با اين سه هنرمند خواهيد خواند.
موسيقي و رقص محلي حمايت ميخواهند
محمدفاروق كيانيپور معروف به فاروق كياني در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد: «ايران عزيز داراي ميراث كهني هست كه سينه به سينه به ما ارث رسيده و هماكنون ما بايد حافظ اين ميراث باشيم. بنده 58 سال عمر خود را در راه اعتلاي قسمت كوچكي از فرهنگ ايرانزمين در گوشهاي از اين مملكت صرف اين هنرهاي فولكلوركردم و براي پاسداشت و حفظ آنها به علاقهمندان آموزش دادم و از اين جهت به خودم ميبالم و افتخار ميكنم. تا جايي كه جان و توان هم دارم اين هنرها را به فرزندان، نوادگان و بقيه علاقهمندان اين هنر ميآموزم چرا كه اين ميراث گرانبها باقي بماند و به فراموشي سپرده نشود. از گذشته موسيقي همراه رقص بوده، حضرت مولانا جلالالدين بلخي كه شخصي بزرگ، فهيم، فقيه و دانشمند و شريعتمدار است ميفرمايد: «ناله سرنا و تهديد دهل/ چيزكي ماند بدان ناقور كل/ پس حكيمان گفتهاند اين لحنها/ از دوار چرخ بگرفتيم ما/ بانگ گردشهاي چرخست اينكه خلق/ ميسرايندش به طنبور و به حلق/ مومنان گويند كه آثار بهشت/ نغز گردانيد هر آواز زشت/ ما همه اجزاي آدم بودهايم/ در بهشت آن لحنها بشنودهايم/ گرچه بر ما ريخت آب و گل شكي/ يادمان آمد از آنها چيزكي» با اين اوصاف اين موسيقي و اين حركات آييني كه عبارت از نيايش و ستايش به درگاه يزدان پاك است از گذشته ميراث ايرانيان عزيز بوده كه يكتاپرست بودند و هميشه به پاكيها، نيكيها و روشنايي و نور و همين طور به باد، خاك، آب و آتش احترام خاصي داشتند همهچيز در آنها با هم هماهنگ است ولي متاسفانه امروزه به دلايلي از بين رفته است.
او درباره تشويق و ترغيب فرزندانش براي رفتن به سمت اين هنر و تلاش در اين عرصه عنوان ميكند: «من به فرزندانم اين هنر را آموختم، افتخار ميكنم و شاكرم كه فرزندانم توانستند در دنيا بدرخشند، مثلا در سال گذشته در مسكو بين ۳۷ كشور شركت كنند؛ فرزند ارشد من به همراه دوستانش مقام اول جهاني را كسب كرد و افتخار ميكنم كه محمد اعظم كياني هماكنون داراي گروهي است كه ميتواند در محافل فرهنگي، ادبي و هنري حرف براي گفتن داشته باشد. در جشنواره اندونزي نيز هر دو پسر من، محمد اعظم و محمد عزير كياني توانستند به هيات داوران ثابت كنند كه اين رقص و آيين چقدر بستگي به نيايش و ستايش و كارهاي روزمره دارد و همه اينها با تاريخ بشريت همراه و همگام بوده و يكي از سمبلهاي فرهنگي مردم خراسان بزرگ و ايران، همين موسيقي و رقص محلي آنهاست.»
فاروق كياني در ادامه به آيينها و رقصهاي قديمي منطقه تربتجام اشاره و بيان ميكند: «برخي آيينها در تربتجام ديگر به كلي از بين رفته و هيچگونه آثاري از آن نيست. از ده آيين ديگري كه در اين منطقه وجود دارد، هفت مورد آن هم نزديك است كه به فراموشي سپرده شود و تنها سه آيين به نام «حتن» كه از كرانههاي كوه و شير بيشه صحبت ميكند و آيين «آفر» كه از آفرينش الهام گرفته و نيايش و ستايش و زايش گفتوگو دارد، باقي مانده و همچنين يكي ديگر همان «چوب بازي» است كه حركات رزمي و پهلواني و براي دفاع از وطن بوده كه در اين مورد جوانان با اين حركات آموزش ميديدند و براي آمادگي جسمي، روحي و ذهني خودشان اين حركات را انجام ميدادند.»
اين رقصنده محلي و آييني درباره حمايت از هنرهاي فولكلور از قبيل موسيقي و رقصهاي محلي ميگويد: «در دهه چهل در تهران، خيابان ملك، باغ صبا مدرسه و هنرستاني داشتيم كه مربوط به نگهداري، حفاظت و آموزش حركات و آيينهاي عشاير و اقوام مختلف بود كه متاسفانه آن هم بسته شد و به فراموشي سپرده شد، چنين مراكزي ميتوانند هنرهاي بومي و محلي را رشد دهند و از نابودي آن جلوگيري كنند. مسوولاني كه امروزه براي حفظ و نگهداري آيينها و ميراث ملموس و ناملموس برگزيده ميشوند، متاسفانه بيشتر براي حفظ مسووليت و كرسي و جايگاه خود دغدغه دارند؛ اين افراد واقف نيستند و آگاهي و اطلاعاتشان در مورد اين هنر و فرهنگ كافي نيست در نتيجه بهايي هم به اين هنرها نميدهند. با عرض تاسف بايد اين واقعيت را فرياد زد كه بيشتر مسوولان و غريب به اتفاقشان حفظ كرسي برايشان مهمتر از حفظ اين ميراث است. البته نبايد از حق گذشت، در اين ميان افرادي همچون آقاي رحيمي جهانآبادي كه نماينده تربتجام هستند، وجود دارند كه جزو معدود مسوولاني به شمار ميروند كه برايشان اين فرهنگ مهم است اما همه مسوولان بايد به فكر فرهنگ باشند مگر با يك نفر و دو نفر راه به جايي ميرود. اين فرهنگ نبايد قائم به بعضي اشخاص باشد بايد سازمان و نهادي چنين هنرهايي را حمايت كند نه اينكه هنرمندان براي فعاليت ندانند به كجا پناه ببرند. به هر شكل اميدوارم مسوولان امر و كساني كه فرهنگ مملكت را اداره ميكنند به فكر اين باشند كه هنرمنداني آگاه و غمخوار وجود دارند، افرادي كه براي هنر و ميراث ايران عمر خود را گذاشتهاند تا اين هنرها مانا باشند. متاسفانه ميراث ملموس ما از جمله تخت جمشيد، ميراث به تاريخي شيراز و اصفهان و... رو به خرابي ميروند، مگر مسوولان مربوطه اينها را نميبينند كه بيتوجه هستند؛ وقتي نسبت به ميراث ملموس اين اندازه بيتوجهي ميشود چگونه ميتوان انتظار داشت به ميراث ناملموس احترام بگذارند و توجه كنند. من در پايان همچنان اميدوارم كه مسوولان مربوطه از خواب غفلت بيدار شوند و از شما و روزنامه اعتماد هم كه به اين هنرها اهميت ميدهيد و براي آن اطلاعرساني ميكنيد، كمال سپاسگزاري را دارم؛ اين وظيفه ماست كه نسبت به هنر و فرهنگ خود حساسيت به خرج بدهيم.»
مهرورزي و صلح، غايت هنر ما است
در ادامه به سراغ محمد عزير كياني كه طراح حركات و برنامهريز گروه بوده، ميرويم؛ او درباره اين جشنواره توضيح ميدهد و ميگويد: «دومين جشنواره هارموني در كشور اندونزي و شهر جاكارتا برگزار شد، اين جشنواره حدود هشت روز بود و ما در مدت اقامت خود توانستيم كه هنر ايران و به ويژه منطقه خراسان و مخصوصا تربتجام و بازيهاي آييني اين خطه هنرخيز را ارايه دهيم. در اين جشنواره 12 گروه از 12 كشور جهان حضور داشتند كه به صورت تخصصي بر رقصهاي جهاني متمركز بود كه در دو قسمت برگزار ميشد، يكي از آن قسمتها اجراهاي فرهنگي و هنري و ديگري بخش مسابقهاي بود كه در اين جشنواره وجود داشت و شركتكنندگان ملزم بودند كه در هر دو قسمت حضور داشته باشند. گروه كيانجام به نمايندگي از ايران در اين جشنواره شركت داشت كه موفق شد به مقام اول دست يابد. من در اين گروه وظيفه طراحي حركات را داشتم البته ممكن است در اينجا سوءتفاهمي ايجاد شود چرا كه ما در بازيهاي آييني طراحي حركات نداريم چون آيينها و سلسله مراتب حركتي در آنها مشخص هستند در اين باره لازم ميدانم توضيح دهم كه ما در قسمت اول جشنواره كه آيينهاي آفر، حتن و چوببازي و پلتان را اجرا كرديم. در بخش دوم جشنواره كه رويكرد مسابقه بود و براي اينكه بتوانند گروهها را محك بزنند و به نوعي بتوانند توانايي گروهها را در ارايه هنري كه دارند، قضاوت كنند، به هر گروه دو دقيقه وقت اختصاص دادند و از آنها خواستند كه آيينهايي را كه در آن منطقه و كشور اجرا ميشود، ارايه دهند همانطور كه ميدانيم هرچه زمان كمتر باشد، ارايه هنرها سختتر خواهد بود و اگر شخص يا گروهي هنري داشته باشند، بايد بتوانند در زمان كمتري هنر خودشان را نشان دهند. اين مساله به منزله چالشي براي ما بود و ما در بازه زماني دو ماه تمرينات مختلفي داشتيم تا شالودهاي از هنر منطقه را در بازه زماني اندكي در رقابت شركت دهيم كه در اين بخش نياز به طراحي و پيوند ميان حركات بود.»
محمد عزير كياني ميگويد كه آنچه برايش جالب بوده اين است كه در هندوستان و حيطه جنوب و جنوب شرق آسيا اين هنرها در زندگي مردم جاري است؛ او صحبتهايش را اين طور ادامه ميدهد: «ما در بخش مسابقه وجه نيايشي و اجتماعي اين هنرها و همچنين وجه حماسي و رزمي آن را به نمايش گذاشتيم و اگر من بخواهم تقسيمبندي در زمينه هنرهاي آييني منطقه داشته باشم، بايد بگويم كه يك بخش اين هنرها وجه بزمي است، ديگري بحث رزم و حماسي هست و ديگري وجه عرفاني و نيايشي است و آخرين مورد نيز وجه اجتماعي است كه شامل به نمايش گذاشتن غمها و شاديهايي است كه در طول تاريخ و زمانه جامعه و مردم يك منطقه با آن مواجه بوده است.
ما توانستيم در بخش رقابتي دو آيين آفر و چوببازي را ارايه دهيم كه پنجاه ثانيه اول را به آيين آفر و ده ثانيه حد فاصل بين دو اجرا بود كه شركتكنندگان در اين زمان بتوانند آماده اجراي آيين چوب باشند. در اينجا هم موسيقي به گونهاي نواخته شد كه بتواند ده ثانيه را در برگرفته و به نوعي به موسيقي آيين چوب پيوند بخورد. شروع حركتهاي ما با سماع راست بود كه شايد بتوان گفت از پر معناترين و عرفانيترين فيگورهايي است كه در رقصهاي ملل انجام ميشود و بدون شك منطقه ما از نظر معنايي در سطح بالايي قرار دارد و در اين زمينه در جهان حرفي براي گفتن دارد. گواه اين گفته هم اينكه هر بار كه در مجامع و رقابتهاي بينالمللي شركت كرديم، در اين زمينه با موفقيت همراه بودهايم. پدرم نيز در سال ۵۶ در كانادا توانستند مقام بياورند و افتخارآفرين باشند و در سال ۷۵ در يونان مقام نخست جهاني را كسب كردند و عنوان بهترين رقصنده يا بازيگر آييني مرد جهان را به خود اختصاص دهند.»
وي همچنين با اشاره به موفقيتهاي متوالي در اين زمينه بيان ميكند: «علت اين موفقيتها درون مايه بسيار غني از نظر مفهومي كه در آيينهاي ايراني و منطقه تربت جام وجود دارد و ديگري هماهنگي و قدرت اجرا هست كه در اثر تمرينات زياد به دست آمده است؛ همانطور كه پيشتر گفتم ما با آيين آفر و سماع راست شروع كرديم و فيگورها به شكلي چيدمان شد كه ما بتوانيم شكلهاي كلي آفر را در پنجاه ثانيه اول ارايه دهيم و مفاهيم اصلي كه در اين آيين هست را به نمايش بگذاريم و در قسمت دوم نيز ما در بخش رزمي و حماسي تك و پاتك، جنگ و گريز و راه جنگ ببر و راه جنگ عجم را به نمايش گذاشتيم و اينها بسيار نيز مورد استقبال قرار گرفت، نظر داورها را به خود جلب كرد و با عنوان عرفانيترين آيين، لقبي را به آيينهاي تربت جام اختصاص دادند و اين مساله را مديون اين بستر فرهنگي هستيم. اين تاريخ پر فراز و نشيب، ميراث گرانبهايي است كه از گذشتگان به ما به ارث رسيده و تا حدي كه توانستهايم سعي بر اصالت و حفظ اين هنرها داشتهايم و ميخواستيم كه آنها را در نهايت تلاش و ممارست خود به جهان ارايه دهيم و در نهايت ميخواستيم كه به داوران و حاضران بفهمانيم كه ما مردم ايران از مردماني هستيم كه پيشينه تاريخي داريم و امروز هم حرف براي گفتن داريم، انديشهاي داريم و قادر به انتقال اين انديشهها هستيم و نگاهمان صلح و دوستي است و هنرمان غايتش مهرورزي و صلح است.»
كياني صحبتهاي خود را اينگونه ادامه ميدهد: «هر كدام از كشورهايي كه شركت كرده بودند احترام بسيار زيادي به هنرها و آيين خود داشتند و با حمايت كامل، هنرمندان خود را فرستاده بودند در حالي كه متاسفانه ما اين مساله را در ايران نميبينيم. ما با كمترين تعداد شركتكننده در جشنواره حضور داشتيم. تنها با شش نفر به اين جشنواره رفتيم و اين به دليل بحثهاي مالي بود و همين طور هزينه سنگيني كه متوجه اعضاي گروه بود ما با كمترين تعداد اعضا به جشنواره رفتيم چون هزينه مالي بيشتري نداشتيم وگرنه با تعداد بيشتر طبيعتا كار بهتري ارايه ميشد، اين گروه متعلق به ايران و نماينده ايران بود. چنين هنرهايي اگر حمايت نشوند چگونه ميتوانند به كار خود ادامه دهند. بيشترين تعداد هم از هندوستان بودند و هند با پنجاه نفر در اين جشنواره شركت كرده بود. كره جنوبي نزديك به چهل نفر شركتكننده داشت كه در آنها وقايعنگار، روزنامهنگار، عكاس و افراد ديگر با سِمتهاي متفاوت حاضر بودند كه پيرامون گروه با حمايت صد در صدي از سمت دولت خود به اين جشنواره اعزام شده بودند. ببينيد با اين همه بيمهري هنرمندان كشور ما با يك گروه شش نفري توانست اين عنوان را كسب كند. به اين دليل به خودمان افتخار ميكنيم كه آنقدر هنر اين سرزمين برايمان اهميت دارد كه نااميدي بر ما چيره نميشود. ولي زحمات و دغدغههاي زيادي متوجه گروه بود حتي ده روز قبل از اجرا شركت اعضاي گروه در اين جشنواره در هالهاي از ابهام به سر ميبرد كه در نهايت توانستيم در اين جشنواره حاضر شويم. اما همه ميدانيم كه حمايت از گروههاي هنري بايد از سوي يك سازمان و نهاد اتفاق بيفتند و مرسوم باشد نه اينكه بدون برنامه و به وسيله اشخاص اتفاق افتد. چيزي كه متاسفانه شاهد آن هستيم اين است كه به جاي حمايت از گروههاي فرهنگي آنها را سرخورده و نااميد ميكنند؛ پدر ما و خانواده ما در اين هنرها غرق هستند و حتي براي آن هزينه ميكنند مگر چند هنرمند توانايي دارند كه در شرايط سخت به كار خود ادامه دهند؟ اين وظيفه دولتها و مسوولان است كه متاسفانه بيشتر آنها از آن شانه خالي ميكنند.»
ميخواهيم حافظ هنر اصيل خود باشيم
محمد اعظم كياني رقصنده محلي و سرگروه كيانجام نيز به «اعتماد» ميگويد: «جشنواره هارموني اندونزيا در ماه نوامبر جاري به كار خود پايان داد، اين جشنواره با هدف آشنايي اقوام و هنرهاي آييني و نمايشي كشورهاي مختلف و همچنين آشنايي با آداب و سنن و پوشش لباسهاي اقوام مختلف برگزار شد و در اين جشنواره گروههاي زيادي از كشورهاي مختلفي از جمله امريكا، بلغارستان، يونان، كره، فیليپين، تايلند، ايران، سريلانكا، هند، روسيه شركت داشتند و ما توانستيم در بين گروههاي مختلف به عنوان گروه برتر شناخته شويم. با كوشش و زحمت دوستان عزيزي كه در اين برنامه با ۶۰ روز تمرين توانستند اين كار ارزشمند را به انجام برسانند و البته زحمات پدر و استاد عزيزمان استاد فاروق كياني كه مرد اول جهان و برنده ۲ مدال طلاي جهان است را بينتيجه نگذارند. تمركز ما بيشتر بر اين هست كه حافظ اين هنرها باشيم، اصالت خود را حفظ كرده و اين هنر كه از اجداد و نياكانمان نسل به نسل و سينه به سينه به ما رسيده پاس بداريم و حفظش كنيم و آن را به جهانيان نشان دهيم و به اصالت و هنر ايرانزمين بباليم، اين هدف ما و دغدغه اعضاي گروه كيانجام است و اميدوارم هميشه به همين منوال ادامه پيدا كند.»