• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5646 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۴ آذر

روايت يك پژوهشگر حقوق از سوژه پرتكرار دادگاه‌هاي خانواده در برخي مناطق ايران و مشاوره حقوقي درباره آن

طلاق به دليل بارداري پيش از عروسي

توضيح «اعتماد»: برخي رسوم طايفه‌اي و قبيله‌اي، بي‌اطلاعي از قانون و حقوق زوج‌ها و ده‌ها مورد مشابه ديگر منجر به طلاق‌هاي ناخواسته‌اي مي‌شود كه به ‌نظر مي‌آيد با يك مداخله فرهنگي يا حقوقي امكان پيشگيري دارند؛ اين موضوع اگرچه در سال‌هاي گذشته بارها از سوي جامعه‌شناسان هشدار داده شده، اما همچنان در بسياري از نقاط ايران مساله است. يك پژوهشگر حقوق كه سابقه وكالت در پرونده‌هاي مشابه دارد و در اين زمينه پژوهش‌هاي دانشگاهي معتبري هم انجام داده در ادامه به يكي از اين موارد مي‌پردازد و در پايان هم نكاتي حقوقي درباره چنين پرونده‌هايي مطرح مي‌كند كه به ‌نظر براي جامعه امروز ايران مفيد خواهد بود. شايان ذكر است كه روايت نخست اين مطلب، قصه‌اي نزديك به واقعيت و برگرفته از چندين پرونده مستند است و روايت يك پرونده خاص نيست. 

 

اميرحسين صفدري

 به محض ورود به مجتمع خانواده همهمه و پچ‌پچ در سالن ورودي به گوش مي‌رسيد. دختري جوان به اسم ماهور كه چادر رنگي صورتي بر سر داشت و جلوي صورتش را گرفته بود تا چهره‌اش ديده نشود به همراه مادرش و پسر جوان به اسم نويد هم به همراه مادرش كنار هم در سالن بودند. اين صحنه و صحبت‌هايي كه بين آنها رد و بدل مي‌شد، توجه مرا جلب كرد. نزديك كه رفتم، مادر نويد ناگهان رو به مادر ماهور كرد و گفت: خواهر ‌اي كاش دخترت جلوي خودش را گرفته بود. ‌اي كاش دخترت را درست تربيت كرده بودي اين چه آبرويي بود كه از ما و خودش برد. مگر ما مي‌توانيم ديگر در آن محله زندگي كنيم و سرمان را بالا بياوريم. آبروي ما را برد دخترت را بايد طلاقش بدهيم تا آبروي ما خريده شود. اين حرف‌هاي تند و خشمگينانه آن زن توجه مرا به خودش جلب كرد، جلوتر رفتم و ماجرا را پرسيدم. نويد با نگاهي به من گفت: بهتر است آقا شما هم در جلسه رسيدگي ما حضور داشته باشيد شايد راهي پيدا شود براي اين مشكلي كه من و همسرم اصلا قبولش نداريم.  به انتهاي سالن رفتيم جايي كه شعبه يكي از باتجربه‌ترين قضات بود. دقيقا راس ساعت ۱۰ صبح مدير دفتر قاضي ما را به داخل اتاق قاضي راهنمايي كرد. به محض نشستن مادر نويد دوباره زير لب حرف‌هايي را زمزمه كرد. قاضي متوجه اين حرف‌ها شد و گفت: شما خانم مادر آقا هستين و شما هم مادر خانم هستين، درست است؟ هر دو تاييد كردند و قاضي ادامه داد و گفت: لطفا مادر‌ها بيرون باشند، مي‌خواهم با اين زوج جوان تنها صحبت كنم. اگر لازم باشد صدا مي‌زنم شما را. پس از بيرون رفتن مادر نويد و مادر ماهور رفتار اين زوج جوان تغيير كرد و راحت‌تر نشستند. قاضي پس از چند دقيقه رو به اين زوج جوان كرد و گفت: اصل ماجرا را يكي برايم بگويد تا بدانم قضيه از چه قرار است. ماهور كه سرش را پايين انداخته بود و از خجالت چيزي نمي‌گفت و قاضي با ديدن اين صحنه رو به نويد كرد و گفت: همسرت خجالت مي‌كشد تو برايم داستان را تعريف كن. چرا اين دادخواست طلاق را دادي؟ شما كه هنوز يك‌سال نمي‌شود، ازدواج كرده‌ايد. نويد من‌من كنان گفت: هيچي آقاي قاضي ما با هم سازش نداريم و دركي هم از زندگي مشترك با هم نداريم. متاسفانه اين مساله رو بعد ۹ ماه كه تو عقد هستيم تازه متوجه شديم و مي‌خوايم جدا بشيم. علت ديگري هم ندارد همه ماجرا همين است كه گفتم. قاضي انگشتر عقيق درون دستش را درآورد و دستي به موها و ريش سفيدش كشيد و گفت: من اين موها را در آسياب سفيد نكردم پسرم. نزديك به ۳۰ سال است كه دارم قضاوت مي‌كنم. اصل ماجرا را بگو. نويد كه سكوت كرده بود و حرفي نمي‌زد. قاضي رو به ماهور كرد و گفت: دخترم قضيه همين است كه شوهرت گفت آيا واقعا الان به اين نتيجه رسيده‌ايد كه طلاق بگيريد؟! ماهور زير لب گفت: خير، آقاي قاضي ماجرا چيز ديگري است و از جاي خود بلند شد و از زير چادرش برگه آزمايش را به قاضي نشان داد و گفت: اصل داستان باردار شدن من است. ما با هم فاميل دور هستيم و تو خانواده و فاميل‌مون رسمي داريم كه اگر دختري قبل از رفتن به خونه خودش يعني قبل اينكه عروسي بگيرن باردار بشه يا اصلا رابطه داشته باشه با شوهرش، پسر بايد اون دختر رو طلاق بده، چراكه اين مساله شگون ندارد و آبروي فاميل را مي‌برد و از اين جور حرف‌هاي قديمي و رسم‌هاي غلط محله ما. حاج آقا به خدا ما هيچ مشكلي نداريم. خودمون و منو نويد هم با اين مساله كنار اومديم. ما همو دوست داريم حتي بچه‌مونم دوست داريم، اما فشار خانواده‌ها مخصوصا خانواده نويد و نگاه‌هاي اطرافيان باعث شده پا در اينجا بزاريم كه آقاي قاضي خواهر و مادر نويد همه كاره هستند و همش به نويد مي‌گويند اين كار را بكند يا آن كار را بكند وگرنه او را از مغازه پدرش كه كار مي‌كند، بيرون مي‌كنند و خانه‌اي كه دارد را هم از او مي‌گيرند، چون خانه متعلق به پدرش است و اينا همش باعث شده اين مشكلات براي ما پيش بياد. باور كنيد آقاي قاضي ما همديگه رو دوست داريم. اينو از خود نويد بپرسيد. قاضي گفت: پسرم همسرت راست ميگه؟ نويد آهي افسوس‌وار كشيد و گفت: بله ماهور حقيقت رو به شما گفت من از ته قلبم ماهور و بچه‌مان را دوست دارم. حاج آقا من اصلا با اين مساله مشكلي ندارم، اما چون ما در يك منطقه كوچك زندگي مي‌كنيم و آنجا بيشتر رسم و رسوم حاكم است و منم الان درآمدي ندارم تابع هستم و هر چي جمع و رسم ما بگويد بايد گوش كنم يا اينكه آن محله و آن فاميل را براي هميشه ترك كنم. من هم زير بار فشار حرف ديگران و خانواده‌ام مجبور به طلاق شدم وگرنه من ماهور را بيشتر از جان خود دوست دارم و از كودكي به او علاقه داشتم و حاضرم الان ترك كنم آن محله را، آن فاميل را و همين الان هم در قلبم پشيمان شده‌ام به خاطر اين دادخواست طلاق آيا راهي براي برگشت زندگي ما وجود دارد؟ با اين حرف نويد لبخند روي لب ماهور ديده شده و قاضي با تجربه كه عمق فاجعه زندگي مشترك اين زوج جوان را فهميده بود و لبخند زوج جوان را گفت: يعني شما همديگر را دوست داريد و به خاطر حرف و نظر ديگران و فشار‌هاي خانواده‌ها مي‌خواهيد جدا شويد، اين درست است؟ نويد و ماهور اين مساله را تاييد كردند و قاضي گفت: ماهور و نويد عزيز شما همسن فرزندان خودم هستين و از نظر قانوني و شرعي زن و شوهر هستيد و باردار شدن تو اصلا عيبي ندارد پس اگر همديگر را دوست داريد، برويد و زندگي‌تان را شروع كنيد و من مطمئنم آن بچه خير و بركت را به زندگي شما مي‌آورد پس به حرف‌هاي ديگران گوش ندهيد و براي‌تان مهم نباشد. من با مادر شما صحبت مي‌كنم و اجازه نمي‌دهم شما قرباني حرف و نظر ديگران شويد.


تحليلي بر سوژه پرتكرار طلاق‌هاي مشابه

متاسفانه اين رسم‌هاي غلط و اشتباه در كشور ما و برخي محله‌ها و خانواده‌ها هنوز هم وجود دارد و باعث شده گاهي اوقات سر موضوعات كاملا بيهوده و پوچ زندگي يك زوج جوان از هم پاشيده شود. متاسفانه عرف‌هاي غلط سبب شده يك زندگي پر از عشق كه زن و شوهر همديگر را دوست دارند مجبور شوند به خاطر ديگران از هم جدا شوند. در همين پرونده كه مشاهده مي‌كنيد نويد و ماهور همديگر را دوست دارند، اما به خاطر يك رسم غلط در فاميل و محله خودشان به اجبار مي‌خواهند آنها را قرباني اين رسم غلط كنند اينكه ماهور در دوران به اصطلاح عقد و قبل از عروسي باردار شده است اصلا اشكالي ندارد و اين يك امر طبيعي است و خداوند متعال كه خالق بشر است هم در اين خصوص ايرادي را قائل نيست و از نظر قانون در كشور ما هم در اين خصوص هيچ ايرادي وجود ندارد. پژوهشگر علم حقوق

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون