اولين زن ناشر ايراني بعد از انقلاب
تجارب زيسته دوران كه زنان برشته تحرير در ميآورند متمركز و علاقهمند بود. شهلا باور داشت زنان از موقعيتهاي زندگي روزمره به نفع قدرتيابي خويش بهترين استفادهها را ميكنند. كافي است زنان خود را باور كنند و اعتماد به نفس لازم براي ورود به عرصه عمومي را پيدا كنند. آنگاه زنان با قرار گرفتن در موقعيت روزمره به عامليت خود در اعمال قدرت و تصميمگيري بيش از پيش واقف خواهند شد. دو الگوي هويتي مهم در زندگي انسانها، الگوي پدري و الگوي مادري هستند. شهلا در انتشاراتش الگوي مادري را همتراز الگوي پدري قرار داد و به علاقهمندان مطالعه شناساند. اينكه انسانها بدانند از بدو تولد اولا با مساله قدرت مواجهاند. ثانيا همواره دو نوع قدرت نمايشي منطبق بر الگوي پدر و قدرت غيرنمايشي منطبق بر الگوي مادر در وجودشان به طور موازي و همزمان عمل ميكند. اما نظم جنسيتي در گفتمان مدرن قبل انقلاب و گفتمان بعد از انقلاب همچنان معطوف به سياستگذاريهاي جنسيتي به نفع تداوم الگوي قدرت نمايشي پدر يا همان پدرسالاري بنا شده بود كه در هر دو زن در سلسله مراتب قدرت نقش دوم و فرودست در قبال مرد را داشت. شهلا لاهيجي تلاشش در حوزه نشر و فعاليتهايش در مقام كنشگر جنبش برابري خواهي زنان معطوف به رهايي زنان از موقعيت فرودستي مزمن تاريخي و دوراني بود. بديهي است كه مطالبات اصلي در چنين وضعيتي استقلال و اقتدار و اعتماد به نفس فردي و اجتماعي و آموزش و افزايش حساسيتهاي جنسيتي جامعه و زنان باشد.
اصليترين مطالبه از سياستگذاران و قانونگذاران اين بود كه فرصتهاي لازم و مناسب را جهت حضور امن زنان در حوزه اشتغال و آموزش را فراهم کنند. تلاشها در حوزه آموزش موثر و مفيد بودند، حساسيتهاي جنسيتي ارتقا پيدا كردند، خودباوري و اعتماد به نفس در زنان رشد كرد كه با مانع تراشيهاي قدرت سياسي بحثهاي تفكيك جنسيتي رشتهها و چند همسري مردان و به حاشيه راندن زنان به بخش خصوصي و خانواده بالا گرفت. مركز مشاركت سياسي اجتماعي زنان به مركز امور خانواده تبديل شد. زنان از بسياري حوزههاي اجتماعي - سياسي طرد شدند. الگوي مادري محدود به زاد و ولد تبليغ و ترويج شد. بديهي است كه در وضعيتهاي جديد مطالبات جديد مطرح و پيگيري شوند. در پيگيري و تحقق اين مطالبات هم شهلا لاهيجي به زنان هشدار ميداد استقلال اقتصادي خود را به هر قيمت شده به دست آورند و حفظ كنند. شهلا به زنان ايراني در سخنرانيها و نوشتهها و انتشاراتش دائما چشمانداز جهان ديگر را يادآوري ميكرد. جهاني كه بدن زنان عرصه تقابل قدرت و انقياد نباشد. جهاني كه زنان بتوانند با غلبه بر موانع ساختاري مشاركت برابر در حيطه قدرت رسمي داشته باشند و عامليت زنانه در تغيير و تحولات زندگي روزمره جامعه موثر واقع شود. از طرف ديگر مانع سخت ديگري هم بر سر راه عامليت زنان در جهان در حال توسعه وجود دارد. اين مانع استفاده از زنان عليه زنان است كه دستيابي به مطالبات را سخت و گاه غيرممكن ميسازد. زيرا پيامدهاي هر كنش زنانه به طور زنجيروار بر زندگي زنان ديگر اثر ميگذارد. در اينجا بود كه آغوش و دفتر شهلا لاهيجي مركز همانديشيها و همگراييهاي زنان از هر نحله و گروه و تفكري ميشد.
ديدن قامت بلند و شنيدن صداي محكم و رساي او در محافل همانديشي و همگرايي براي اتخاذ تصميماتي در راستاي حق و تظلمخواهي زنان براي همه فعالان جنبش زنان از هر نحله و تفكر براي همه ما بسيار دلگرم كننده بود. شهلا لاهيجي زني از نسل زنان مدرن و نوگرا و عاشق مردم و تاريخ و فرهنگ سرزمينش بود و نهايتا سربلند و خوشنام و با افتخار در خاك وطن آرميد و نام و يادش را در خاطرات مردم و تاريخ كشورش جاري و جاودان ساخت.