ادامه از صفحه اول
ريشه ناترازيها
قيمت انرژي هر روز ارزانتر (به قيمت ثابت) نسبت به قبل شود و مصرف به صورت تصاعدي بالا رود. با راهاندازي پالايشگاه ستاره خليج فارس ميتوانستيم بنزين را صادر كنيم، الان مجبوريم واردات كنيم. ولي چرا نميتوانيم عرضه را زياد كنيم. پاسخ خيلي ساده است. به قول وزير نفت همين دولت حداقل ۲۴۰ ميليارد دلار براي بهبود منابع نفتي نياز به سرمايه داريم. تازه اين بخش بالادستي نفت است. هماكنون هيچ يك از صنايع نفتي ايران چون پتروشيميها و پالايشگاه نيست كه با فناوري مدرن مشغول به توليد و مقرون بهصرفه باشند. نه ميتوان سرمايهگذاري كرد و نه ميتوان آنها را نوسازي كرد، چون هيچ سرمايهاي براي اين كار نداريم. سرمايهگذاران هم هيچ رغبتي به سرمايهگذاري در ايران ندارند و اصولا راه آن نيز بسته است. پس كيفيت توليدات روز به روز كمتر ميشود. مازوت ميسوزانيم، چون حتي امكان صادرات آن را نداريم، ديگر كسي مازوت نميخرد. توليد مازوت هم زياد است بايد به جاي گاز بسوزانيم، وضعيت آلودگي هوا همين ميشود كه ميبينيد، چون از اعتراضات مردم ميترسند، گاز را از همه جا قطع ميكنند تا به مردم برسد. امسال تا حدي گرمي هواي زمستان به دادشان رسيده است. توليد و اشتغال ضربه ميخورد تا خانهها گرم باشند. در حالي كه ميتوان در خانه با پوشيدن يك لباس بيشتر مساله را تا حدي حل كرد. در تابستان عين اين كار را با برق انجام ميدهيم. برق واحدهاي توليدي را قطع ميكنيم تا مصرفكننده خانگي اعتراض نكند، در حالي كه آن توليد، در واقع توليد ملي است و مشكلات آن از جاي ديگري بر سر مصرفكنندگان و مردم آوار ميشود. گره پيچيده اين ناترازيها در سياست است. سياست از دو سو دچار ناترازي شده است. در درجه اول ناترازي ميان ساختار و مردم. واقعيت اين است كه نگاه مردم نسبت به سياستها و مديريت كنوني مثبت نيست و تعداد اندكي از مردم از وضع موجود دفاع ميكنند. ظاهرا آخرين نظرسنجيها نشان ميدهد كه فقط ۷ درصد مدافع اين وضع هستند. اين ناترازي در عمل مديريت امور را دچار مشكل ميكند و چه بسا منجر به ناترازي نوع دوم شود. ناترازي دوم سياست ميان صلاحيت حرفهاي مديران با ابعاد و وزن مشكلات كشور خيلي روشن و زياد است. مثل زدن وزنه ۳۰۰ كيلويي براي يك فرد عادي است. اظهارات و مواضع عجيب مديران، فقدان برنامه و ايدههاي روشن و ناكارآمدي مفرط جملگي مصداقهاي اين ناترازي سياسي است كه ناترازيهاي پيشگفته را تشديد ميكند. پس بدون حل ناترازي سياسي، ساير ناترازيها نه تنها حل نميشوند كه تشديد هم خواهند شد. سال آينده در اين زمان با هم تحول ناترازيها را مرور كنيم.
خودكشي دستياران پزشكي: چه بايد كرد؟
تكيه بر تجربه بيش از سي سال حضور در بيمارستانهاي دانشگاهي (تحت عناوين مختلف)، راهكاري فوريتي، مقطعي و كوتاهمدت فقط جهت كنترل و مديريت موارد حاد فشارهاي رواني در ميان كادر شاغل در بيمارستان و عليالخصوص دستياران ارايه كنم پيشنهادم تشكيل كميته مديريت استرس در اين بيمارستانهاست. امروزه برنامههاي حمايتي كاركنان (Employee Assistance Programs) با توجه ويژه به مسائل سلامت روان شاغلين بيمارستاني در كشورهاي پيشرفته امري متداول است. به عنوان مثال، طي پاندمي كوويد ۱۹ بيمارستانهاي دانشگاهي آلمان جهت مديريت استرس كاركنان از راهكارهايي همچون تشكيل شبكهاي از همكاران در داخل بيمارستان، تقويت پايش سلامت
روان پرسنل، راهاندازي دورههاي آموزشي (همانند استفاده از تكنيكهاي آرامسازي (relaxation Techniques) و مشاورههاي تلفني استفاده كردند. شكي نيست كه كميتههاي بيمارستاني دانشگاهي در ايران همچون كميته كنترل عفونت، مرگ و مير، انتقال خون و... در چند دهه اخير منشأ خدمات فراوان و غيرقابل انكاري بودهاند.حال چنين كميتهاي با تركيبي از شاغلان هر يك از بيمارستانها ميتوان به شكلي تشكيل داد كه خدمات خود را نه فقط براي دستياران بلكه به تمام كاركنان ارايه كند. تركيب پيشنهادي عبارت است از:
معاون آموزشي، روانپزشك، حداقل يكي از اساتيد علاقهمند و باسابقه، حداقل يكي از دستياران ارشد، روانشناس باليني و مترون (سرپرستار) بيمارستان
شرح وظايف حداقلي اين كميته به شرح زير ميباشد:
- تحكيم پيوند بين اساتيد پيشكسوت به عنوان سرمايههاي انساني موجود در بيمارستانها با كاركنان و استفاده از الگوهاي تجربهپذير آنها در مواجهه با شرايط سخت
- برگزاري جلسات با مسوولان مختلف و به ويژه روساي بخشهاي باليني جهت تبيين بيان مساله و تشويق آنها بر پايش، نظارت، مراقبت و مديريت استرس كاركنان
- برگزاري جلسات آموزشي براي كاركنان
- ايجاد ساز و كارهاي مختلف جهت تسهيل وظايف كادر درماني و ارايه انواع حمايت به آنها
- شناسايي نقاط مشكلساز در داخل بيمارستان و پيگيري جهت رفع موانع مربوطه
- ايجاد خط ارتباطي مشاوره تلفني با روانشناس يا روانپزشك
- مشاوره و درمان مراجعان
- ارجاع بيماران به مراكز تخصصي
- شناسايي افراد در فاز بحراني و ايجاد ارتباط آنها با روانشناس يا روانپزشك
دانشمندان سلامت روان معتقدند جهت مديريت استرس جوانان در سطح كلان نيازمند سيستم حمايتي با ويژگيهاي زير هستيم: قابل اجرا در اقصا نقاط كشور، همراه با مشاركت ذينفعان، به سرعت و با چابكي، در دسترس (چه از نظر مكاني و چه زماني)، ارزانقيمت، راحت، بدون انگ اجتماعي يا روانپزشكي، قابل انعطاف، همه را شامل بشود، قابل قبول براي جوانان، متوجه به حريم خصوصي افراد، احترام آميز، موثر، جامع و... كه در صورت اداره صحيح، اين كميته واجد شرايط فوق ميباشد. جان كلام آنكه، خودكشيهاي سريالي پزشكان جوان نشانگر عميق بودن بحراني است كه مجموعهاي از عوامل اجتماعي، اقتصادي، حرفهاي، شغلي، سياسي و... از مدتها پيش آن را در نظام سلامت ايجاد كرده و هماكنون آن را به سمت تباهي ميبرند.اگرچه توجه به عوامل زمينهاي و اقدامات زيربنايي و طولاني مدت، كليد اصلي حل و فصل موضوع هستند اما از آحاد جامعه پزشكي انتظار ميرود در شرايط خطير فعلي منتظر اقدام مسوولان نمانده و خود با ارايه راهكارهاي مختلف پيكر رنجور اين نهاد را از دريافت صدمات بيشتر به ويژه بر فرزندان برومندمان محافظت نمايند.