دستمزد واقعي كارگران به دلیل تورم ظرف يك سال نصف شد
مشکلات معیشتی در جامعه كارگري
مسعود يوسفي |حداقل دستمزد روزانه براي جامعه كارگري در حالي براي امسال به حدود 177 هزار تومان رسيده كه مشاهدات نشان ميدهد چنين عددي فاصله بالايي با قدرت خريد طيف گسترده و اكثريت خوراكيها در ايران دارد. حداقل دستمزد براي امسال بيتوجه به اعتراض جامعه كارگري فقط 20 درصد نسبت به سال گذشته رشد كرد در حالي كه مردم ايران سال 1402 را با تورم 50 درصدي و نرخ دلار 50 هزار توماني آغاز كرده بودند. اين در حالي است كه نزديك به دو ماه به پايان سال، شواهد و قرائن نشان ميدهد كه عدد درآمد روزانه 177 هزار توماني براي سال 1403 نيز چيزي حدود 20 درصد افزايش يافته و اندكي به بيش از 200 هزار تومان در روز خواهد رسيد. اما عدد جديد نيز قطعا به دليل فاصله تورمي امسال با سال آينده فاصله بيشتري با سبد خوراكيها پيدا ميكند.
اما چرا خوراكيها مهم است و دولت درباره حداقل دستمزد در سال آينده بايد بازنگري كند؟ زماني كه تورم عمومي به ويژه در بخش كالاي غيرخوراكي بالا ميرود؛ دهكهاي پايين درآمدي مجبورند اولويت اول تقاضا را به سمت محصولات خوراكي و به عبارتي «سير كردن شكم» بگذارند و سپس به سمت خريد كالاي غيرخوراكي بروند. اين در حالي است كه پس از تورم بالاي خوراكيها كه به واسطه حذف ارز ترجيحي و تحت عنوان «جراحي اقتصادي» انجام شد؛ بخش بزرگي از درآمد دهكهاي پايين صرف هزينههاي خوراكي شد. به همين دليل است كه در گزارشهاي آماري شاخصي به نام «ضريب اهميت تورم» براي دهكهاي مختلف درآمدي متفاوت است. به اين مثال دقت كنيد: بنا به آخرين آمار يعني آذر ماه امسال، ضريب اهميت سبد خوراكي، آشاميدني و دخانيات براي دهك اول يعني پايينترين دهك 42.36 درصد است. معمولا دهكهاي اول تا چهارم دهكهاي ضعيف درآمدي هستند و به همين دليل ضريب اهميت تورم خوراكيها در دهك دوم 42.29 درصد در دهك سوم كمتر از 42 درصد و دهك چهارم نزديك به 39 درصد بوده است. اما در آن سو ضريب اهميت اين سبد براي دهك دهم يعني ثروتمندترينها به 21.55 درصد رسيده. يعني نصف دهك اول! چنين چيزي به سادگي اهميت سبد خوراكي در دهكهاي ضعيف را به تصوير ميكشد. حالا به آمارها نگاه كنيد: رشد قيمتها در ماه آذر كه به عنوان تورم ماهانه اعلام ميشود، براي دهك اول 5.2درصد بوده است و براي دهك دهم 3.5درصد. اما توجه كنيد كه دي ماه سال گذشته تورم ماهانه خوراكي براي دهك اول 3.2درصد بوده است و براي دهك دهم نزديك به 7درصد. در واقع نزديك به يك سال گذشته و حالا جريان برعكس شده است! سهم جديتر خوراكيها در سبد مصرفي دهكهاي پايين درآمدي و تخليه جهش قيمتي كه اين گروه كالايي در 8 ماه ابتدايي سال 1401 تجربه كرد، باعث شد در مجموع تورم ماهانه براي دهكهاي پايين كمتر شود، اما يك سال گذشته و با افزايش نرخ دلار كه البته در كانال 50 هزار توماني ميخكوب شد؛ حالا روند تورم خوراكيها براي دهكهاي هزينهاي برعكس شده است.
فاصله دستمزد با قيمتها
اما حالا كه متوجه شديم چه اتفاقي در يك سال اخير براي تورم خوراكيها و دهكهاي مختلف درآمدي رخ داده، بپردازيم به بهانه اصلي اين گزارش كه فاصله قيمت «غذا» با «حداقل دستمزد» 177 هزار توماني روزانه است كه دولت قصد ندارد سال آينده همپاي تورم ايجاد شده يعني 40 درصد بالا ببرد و توجيهش هم اين است كه «افزايش دستمزد، تورم ايجاد ميكند.» بناي ما اين نيست كه پاسخي به اين موضوع بدهيم كه آيا افزايش دستمزد، بيشتر تورم ايجاد ميكند يا استفاده از «رانت چاپ پول» براي تراز كردن بانكها يا حتي پرداخت پاداش و حقوقهاي نجومي آخر سال برخي از مديران عزيزي كه صبح تا شب زحمت ميكشند و در ماموريتهاي خارجي هستند. در اين گزارش زبان آمار صحبت ميكند و عدد و رقمهايي كه به دست آمده است. آخرين باري كه مركز آمار اعداد مربوط به هزينه و درآمد خانوار را منتشر كرد مربوط به سال ۱۴۰۱ است و الان در پايان سال 1402 هستيم و اعداد جديدي در كار نيست. اما به هر حال به همين گزارش استناد ميكنيم كه عنوان كرده بهطور متوسط ۲۰ تا ۴۶ درصد هزينههاي خانوارهاي شهري صرف تامين غذا و مواد خوراكي ميشود. اما يادمان باشد كه قبل از اين توضيح داديم اين نسبت 20 تا 46 درصدي براي خانوارهاي دهكهاي پاييني بالاتر است. در دهك اول اين نسبت نزديك به 50 درصد است و در دهك دوم و سوم و چهارم اين نسبت به 40 درصد ميرسد. حالا فرض كنيم كه در يك خانواده سه نفره، سرپرست خانوار قرار است روزي 177 هزار تومان درآمد داشته باشد. بنابراين ما با اندكي ارفاق 100 هزار تومان از اين عدد را مختص به خوراكيها گذاشتيم. براي كشف قيمت خوراكيها نيز دو رستوران عرضهكننده غذاي سنتي و فستفود در مركز شهر تهران را در نظر گرفتيم. نمودارهاي پيوست نشان ميدهد كه چه بلايي بر سر قدرت خريد حقوق و دستمزدي آمده كه سه- چهار ماه تمام بر سر آن دعواست و البته كاري از جامعه كارگري برنميآيد و حرف دولت به كرسي مينشيند. قدرت خريد اين حقوق به گونهاي است كه با يك پرس سيبزميني سرخكرده يا پياز سوخاري و گهگداري يك ساندويچ فلافل برابري ميكند. با اين 100 هزار تومان سمت غذاهاي پروتئيني نميشود رفت. چون حداقل فاصله يك پرس چلوكباب يا جوجه كباب با اين پول 150 هزار تومان است. در واقع شما دو دلار در روز ميتوانيد هزينه خوراكي كنيد و سه دلار ديگر نياز داريد تا به چلوكباب يا جوجهكباب (در معموليترين حالت خود) برسيد. اگر هوس غذاي رستورانهاي فستفودي را داريد بايد 5 دلار روي پول خود بگذاريد! در واقع اين قيمتها شايد در مقياس جهاني چندان بالا نباشد. غذا چيزي گران در همه دنيا است و گاه يك پيتزا تا 20 دلار هم فروخته ميشود. اما آيا درآمدها هم دلاري است؟
چه اتفاقي افتاده است؟
چرا چنين شرايطي به وجود آمده است؟ گزارش مركز آمار از متوسط قيمت اقلام خوراكي منتخب در پايان پاييز تصوير بهتري در اين باره ارايه ميكند. زماني كه بهطور رسمي اعلام شده كه متوسط قيمت يك تخم مرغ به 5 هزار تومان رسيده و يك قوطي تن ماهي 180 گرمي متوسط 75 هزار تومان است (25هزار تومان از آن 100 هزار تومان كذايي) يعني با حقوق كارگري و بودجهاي كه اين كارگر ميتواند براي خوراكي بگذارد بايد يك عدد تن ماهي بخرد و 5 تا تخممرغ و به هم بزند تا مثلا يك خانوار 3 نفري را سير كند! توجه داشته باشيد كه از سال گذشته تا امسال، قيمت خوراكيها با افزايش شديدي روبرو شده است. ابتداي نيمه دوم پارسال نرخ دلار در عدد 25 تومان بود اما در انتهاي سال نرخ دلار به 52 هزار تومان نيز رسيد. سپس در عدد 50 ماند و گاهي به 51 هزار تومان سرك ميكشيد و به مدد سياست «تثبيت» بانك مركزي دوباره سريع به عدد 50 برميگشت. اما خبري از نرخ دلار نيمه اول پارسال نشد. حالا در سه ماهه آخر امسال، با افزايش انتظارات تورمي نرخ دلار دوباره به 52 هزار تومان بازگشته و مشخص نيست در چه عدد سال 1402 را پايان دهد. در اين يك سال، خوراكيها نه به سياست «تثبيت» توجه كردند نه برايشان مكانيزم سركوب و «نظارت» مهم بود و نه حتي از دست كسي كاري برآمد. حقوق كارگران همان عددي كه ابتداي سال گفته شد ماند و خوراكيها به رشد خود و همپا شدن با نرخ دلار ادامه دادند. (در اينجا قصد نداريم وارد تورم كالاي غيرخوراكي شويم كه خود داستان جداگانه دارد.)
قيمتها دلاري شده است
كافي است كه به نمودارهاي پيوست نگاه كنيد. قيمت يك كيلوگرم گوشت گوساله- كه عموما با استقبال زيادي هم روبرو نميشد- از 235 هزار تومان در دي سال گذشته حالا به بيش از 500 هزار تومان رسيده. قيمت يك كيلو گوشت گوسفندي نيز در همين بازه زماني از 235 هزار تومان به حدود 600 هزار تومان رسيده و گزارشهايي از كمياب شدن آن نيز منتشر شده است. به عبارتي قيمت گوشت قرمز كه دي سال گذشته معادل 10 دلار بود، حالا هم همان معادل 10 دلار است. فقط اينكه درآمد كسي دلاري نبوده و درآمد ريالي هم مطابق با اين افزايش قيمت رشد نكرده است. البته دو روز پيش اظهارنظري هم شد كه «اگر مصرف ماهي زياد شود، قيمت گوشت قرمز پايين ميآيد.» در حالي كه اقتصاد كار خودش را ميكند و نگاه به اين نميكند كه اگر كالايي مصرفش بيشتر شود، كالاي ديگري ارزان شود. سال گذشته درآمد يك روز كارگر با دلار 20 هزار توماني چيزي حدود 8 دلار بود اما در سال 1402 با دلار 50 توماني به چيزي حدود 3.5 دلار رسيده است. داستان در جاي ديگري است.