چنان آسمان بر زمين شد بخيل
نيوشا طبيبي
فضاي كشور چنان آكنده از اغراض و گروهبنديهاي سياسي است كه هيچكس حاضر به واقعبيني و گذشت براي ايران نيست. عرضم را روشنتر بيان كنم: براي آنكه خوديها ناراحت نشوند و كسي جرات جسارت به شيوه مديريت دولت و اولويتبنديها و مانند اينها پيدا نكند، همه كاستيها را ناديده ميگيرند و صحبت از شكوفايي قريبالوقوع و رفع تمامي مضايق و رسيدن به سرمنزل مقصود ميكنند. اگر كسي هم از سر دلسوزي انتقادي كند به هزار تهمت او را ميرانند و چه بسا دردسرهايي هم برايش درست ميكنند. از كاسته شدن قيمتها و كاهش تورم صحبت ميشود در حالي كه اوضاع مردم خوب و طبيعي نيست، نان و مسكن و پوشاك به هيچوجه آسان به دست نميآيند و عده بسيار زيادي جايگاه اقتصادي و اجتماعي سابق خود را از دست دادهاند و به فلاكت افتادهاند. شاخصهاي اعلامي دولت هرچه ميخواهند بگويند، طبقه متوسط ايران در حال احتضار است و اين خبر بسيار بدي است. گسترش و فراگيري طبقه متوسط به معني توسعه رفاه و وضع اقتصادي خوب و توزيع متناسب ثروت است. هدف دولتهايي كه برنامههاي بهبود معيشت و اقتصاد را تعقيب ميكنند جز اين نبوده و نيست. يك نمونه وضعيت فاجعهبار درياچه اروميه است. در حالي كه چند ماه پيش آقاي رييس سازمان حفاظت از محيط زيست از وضعيت مطلوب درياچه سخن گفته بود، مشاهدات عيني و عكسهاي ماهوارهاي نشان ميدهند كه درياچه اروميه «ديگر وجود ندارد». نگراني و ناراحتي ايراندوستان و فعالان محيط زيست از ديدن احتضار و مرگ درياچه اروميه، امري فانتزي و براي پيروي از مد روز نيست. روند مرگ درياچه از بيست سال پيش آغاز شده بود، از همان زمان كارشناسان آب و محيط زيست و دلسوزان ميهن هزاربار گفتند كه احداث بيرويه و مطالعه نشده سدها روي رودخانههاي اصلي تغذيهكننده درياچه به ناچار اين پهنه آبي را به مرگ و نابودي ميكشاند. حفر چندين هزار دهانه چاه عميق و نيمه عميق با مجوز و بدون مجوز بر تنش آبي درياچه دامن زد. اصرار بر گسترش كشتهاي آببر، عقبافتادگي شيوه آبياري و كشاورزي و نبود آموزشهاي لازم براي باغداران و كشاورزان منطقه از عوامل تشديدكننده روند مرگ درياچه اروميه بود.
به رغم تشكيل ستاد احيا و صدور مصوبات و شيوهنامههاي مختلف، هيچكس و هيچ دستگاهي به اين مصوبات و دادن حقابه حداقلي درياچه وفادار نماند. طبق گزارشها كاهش ۱۸ درصد بارشها تاثير زيادي داشته اما فعاليتهاي انساني، نقشي ۷۰درصدي در به «قتل رسيدن» اين پهنه آبي دارد.
درياچه اروميه به دليل اقليم خاصش به عنوان يكي از ذخاير زيستي كره و پارك ملي و منطقه حفاظتشده به ثبت رسيده بود، جزاير اين درياچه زيستگاه هزاران موجود زنده مهاجر و غيرمهاجر بودند. بيش از ۵۵۰ گونه گياهي در اين منطقه شناسايي شده بود كه همه آنها يا از بين رفتهاند يا در معرض مرگ و انقراض محلي و كلي قرار گرفتهاند.
وقت براي احياي درياچه به سر آمده و فارغ از هر نوع سياهنمايي و دنبال مقصر گشتن بايد گفت كه كار تمام شده است. پيامدهاي مرگ درياچه هزينه بسيار سنگين امنيتي و اجتماعي و اقتصادي براي ايران خواهد داشت. كار فراتر از مصلحتانديشيهاي سياسي و جناحي است. مرگ درياچه معضلي است كه به زودي ابعاد وحشتناك خود را روز به روز بيشتر آشكار خواهد كرد.
بادي كه از اين پس بر سطح كوير درياچه اروميه خواهد وزيد روزانه چندين تن گرد و غبار را جابهجا خواهد كرد و زبانههاي تاثير اين گرد و غبار مسموم و زهرآگين شهرهاي بزرگ و كوچك بسياري را تا شعاع ۶۰۰ كيلومتر تحتتاثير خود قرار خواهد داد.
كشاورزي و باغات اطراف درياچه رفته رفته از بين خواهند رفت و به شورهزارهايي تبديل خواهند شد و حيات گونههاي مختلف جانوري به مخاطرهاي جدي و بيسابقه خواهد افتاد - يا افتاده است.
گزارشها ميگويند كه ۶۰۰ درياچه و تالاب ايران در حال خشكيدن هستند. به نظر بسياري از كارشناسان اگر براي موضوع حكمراني آب در كشور تصميمي شجاعانه و روشن و فارغ از اغراض سياسي گرفته نشود، ظرف چند سال پيش رو مفهومي به نام ايران به مخاطره خواهد افتاد. ميليونها نفر ناگزير از مهاجرت از كشور خواهند شد و كيان كشور دچار معضلات اساسي خواهد شد.
حالا كه در آستانه انتخابات مجلس هستيم، بايد نقش مجلس در منابع آبي ارزيابي شود. نمايندگان ادوار مختلف با نگاهي معطوف به صندوق راي دوره بعد دستگاه دولتي را ناگزير به احداث سد و تاسيسات صنعتي در اماكني كردهاند كه در كوتاهمدت منابع آبي منطقه را بخار كرده و به آسمان فرستاده است. احداث كارخانجات فولاد در حاشيه كوير از اين دست است. احداث سدها بدون در نظر گرفتن حقابه طبيعي درياچهها و تالابها پيامدها ناگواري براي مناطق مختلف داشته. با پژوهشي كوتاه در سير كار پارلمانهاي مختلف ميبينيد كه در هيچ جاي دنيا چنين تجربهاي از دخالت غيركارشناسي نمايندگان مجلس در روند توسعه كشور وجود ندارد. در حالي كه همه ما ميدانيم، بسياري از نمايندگان با وعدههايي مثل احداث كارخانه و سد و مانند اينها موفق به كسب آرا ميشوند و با فشار به دولت و وزراي مربوطه، مثلا كارخانه پتروشيمي را به منطقهاي آسيبپذير از نظر زيستمحيطي يا كارخانه فولاد را به منطقهاي خشك و كويري ميبرند. فاجعهاي كه نيروگاه حرارتي كبودرآهنگ در دشتهاي مجاورش رقم زده نمونه قابل توجهي است. اين نيروگاه با مكيدن تمامي آبهاي زيرزميني منطقه، آنجا را به زميني شبيه مريخ تبديل كرده، فرونشست و نابودي سفرههاي آب زيرزميني اين دشت را به كويري لم يزرع مبدل ساخته است.
در كنار عملكرد زيانبار بسياري از ادوار مجلس در برپايي طرحهايي كه منجر به نابودي اندك منابع آبي سرزمين شد، سوءتدبيرها و تلاش براي گل و بلبل نشان دادن شرايط، فقط وضعيت را سياهتر و خطرناكتر ميكند. نبود آب و برخاستن ريزگردها و زاييده شدن بيابانها و شورهزارها از تصميمات نادرست و خطاهاي مديريتي و ضديت با دستاوردهاي جهاني در اين عرصه، بحراني جدي، واقعي و سرنوشتساز است. حل اين بحران عزمي ملي نياز دارد. بايد از تمامي وطنخواهان ايراني سراسر جهان كه در اين زمينهها تخصص دارند، براي فايق آمدن بر اين مشكل ياري خواست. بايد واقعيت را شجاعانه به مردم گفت.
*منبع آمار و ارقام گزارش مجله ديدبان امنيت ملي - مهر ۱۴۰۱/ شماره ۱۲۶