محمدرضا باهنر در گفتوگو با «اعتماد»:
پنج هزار نفر ميخواهند در ليست تهران باشند
عدهاي از اصولگرايان به احمدينژاد با مشايي هم علاقه دارند
برنامه اصولگرايان براي انتخابات مجلس در حوزههاي انتخابيه و استانها چطور پيش ميرود؟
ما در كشور حزب جامع و فراگير نداريم. بنابراين در حوزههاي انتخابيه بنا به وضعيتهاي موجود در برخي مناطق گاهي كارها براي انتخابات دو سال پيش از انتخابات آغاز ميشود و برخي مناطق ديرتر. به دليل اينكه در شهرستانها انتخابات به صورت قومي و منطقهاي برگزار ميشود و همه همديگر را ميشناسند نسبت به برنامهريزيهاي استان تهران متفاوت عمل ميكنيم. ايل و عشاير و قوميتهاي گوناگوني در مناطق گوناگون داريم كه باعث ميشود نوع برنامهريزيها در آن نسبت به تهران متفاوت باشد. ما تلاش ميكنيم از بين افرادي كه در استانهاي مختلف داريم بهترينها را شناسايي كنيم و سپس از ميان بهترينها بايد به سمت انتخاب كساني برويم كه امكان راي آوري بيشتري داشته باشند. ممكن است فردي از نظر ما صلاحيت زيادي داشته اما راي كمي داشته باشد. بيشتر زمينههاي راي در مناطق بررسي ميشود و ما سعي ميكنيم برنامه را هل بدهيم و كمك كنيم. ما در شهرستانها سعي ميكنيم حمايتهاي معنوي داشته باشيم. سخنران ميفرستيم و كارهاي حمايتي برايشان انجام ميدهيم.
ليست اصولگرايان در تهران بسته شده است؟
نه. در تهران نام 200 نفر براي حضور در ليست مطرح است. البته كساني كه در تهران براي حضور در ليست مدعي هستند شايد چهار تا پنج هزار نفر باشند اما حدودا 200 نفر فرد قابل توجه و تامل در ميان اين افراد وجود دارند. اين اسامي الان جمع ميشود و بعد به تدريج اين تعداد ريزش پيدا ميكند. روزهاي آخر 30 نفر از اين تعداد باقي خواهند ماند.
اگر طيف احمدينژاد جدا از اصولگرايان ليست بدهد آيا شانس اصولگرايان براي رايآوري كم ميشود؟
بعيد ميدانم. شانس اصولگرايان كم نميشود.
انتخابات به نظر شما چندقطبي خواهد بود؟
سهقطبي.
جبهه پايداري و طيف احمدينژاد كجاي معادلات وحدت اصولگرايي قرار ميگيرند؟ اگر بنا باشد اصولگرايان متحد شوند و ليست واحدي ارايه كنند چقدر احتمال دارد كه اين دو طيف در اين ليست حضور داشته باشند؟
جبهه پايداري جبهه فعالي است كه در كشور با جريانهاي گوناگون تعامل و بحث دارد. آنها طرفدار دارند و به هر حال يكي از طيفهاي موجود در كشور هستند. ما جبهه پايداري را در زمره جبهه بزرگ اصولگرايي ميدانيم. البته همه موافق نيستند. خيليها هم هستند كه در جريان اصولگرايي حضور دارند اما ارتباطشان با جبهه پايداري ارتباط خوشي نيست و اختلاف دارند. ما تلاش ميكنيم كه همه اصولگرايان را به ائتلاف وارد كنيم و ائتلاف جامع و واحدي از اصولگرايان اتفاق بيفتد. چند نكته را بايد يادآوري كنيم. منظور ما از ائتلاف وحدت فلسفي نيست. آيتالله مهدوي كني بارها ميگفت كه مقصود ما از ائتلاف وحدت فلسفي نيست. اين بدان معنا نيست كه همه دست از مواضع خودبرداريم بلكه در يك كار سياسي مهم با يكديگر مشاركت ميكنيم. مشاركت و ائتلاف هم به معناي تنازل است. يعني هر كس در هر جايي كه ايستاده است نگويد كه من در جاي خود ميايستم و بقيه بايد به من نزديك شوند. همه به سمت يكديگر حركت كنند ودر يك نقطه متعادل به هم بپيوندند. الان در حال تلاش هستيم و چشماندازمان هم وحدت صددرصدي است اما ممكن است به اين وحدت نرسيم. ممكن است به وحدت كمتري برسيم. معناي وحدت با پايداري اين نيست كه اگر بخواهيم با آنها ائتلاف كنيم همه بايد طرفدار پايداري شويم يا پايداري دست از اعتقاد خود بردارد و همنظر با جبهه پيروان خط امام و رهبري شود. ممكن است اختلاف نظرهايي وجود داشته باشد اما در ائتلاف بايد بر نقاط مشترك تاكيد كرد، نه نقاط افتراق. در مورد آقاي احمدينژاد بايد بگويم كه طيف آقاي احمدينژاد افرادي هستند كه زماني با او كار ميكردند. آقاي احمدينژاد و فعالان دولتهاي نهم و دهم يك تعريف حقوقي واحد ندارند. گروهها و طيفهاي متنوعي در درونشان به وجود آمده است. عدهاي در دولت نهم با آقاي احمدينژاد كار ميكردند و بعد با هم اختلافشان شد. آنها حذف شدند و از او جدا شدند. عده ديگري را داريم كه تا آخر دولت دهم هم با احمدينژاد كار ميكردند اما بعد از دولت دهم ارتباطي با او ندارند و ارتباط فكري با او ندارند. عده ديگري هستند كه آقاي احمدينژاد را قبول دارند اما با اين پيش شرط كه او ارتباطش را با مشايي كاملا قطع كند و عده ديگري هم هستند كه او را با مشايي هم قبول دارند. بنابراين اينكه ميگوييم طيف احمدينژاد اين طيف خود بسيار متنوع است و بعضا خودشان با هم اختلاف بالايي دارند. اينكه سوال ميشود طيف احمدينژاد كجاي جريان اصولگرايي است كدام يك از اين چند طيف را مدنظر داريد. اگر منظور شخص آقاي احمدينژاد است كه خودش بايد تكليف خود را روشن كند. دوستان اگر دسترسي به او پيدا كردند با او مصاحبه كنند و ببينند در چه حال و فكري است. البته آنها الان فعاليتهايي ميكنند. تلاش ميكنند نيروهاي خود در استانها جمع كنند اما همان طور كه اشاره كردم اين نيروها نيز با يكديگر در يك كفه ترازو نميآيند و معمولا اختلافاتي با هم دارند. البته برخي گروههاي مجموعه چهارتايي اطراف او كساني هستند كه ما ميتوانيم با آنها كار كنيم و هيچ مشكلي هم نداريم. ما در مجموع در فعاليتهاي اصولگرايي دو خط قرمز داريم كه سعي ميكنيم آنها را رعايت كنيم. اين دو خط قرمز در دو طرف طيف قرار دارد. يكي از اين خط قرمزها فتنه است وديگري نيز انحراف و طرفداران انحراف است. ما به هيچوجه نميتوانيم با آنها همكاري كنيم يا ائتلاف داشته باشيم.