• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۷ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5704 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۹ بهمن

با فوتبال بازي نكنيد؟!

ابوالفضل نجيب

واقعيت اين است پديده‌هاي اجتماعي مثل فوتبال از آنجا كه با هويت ملي در پيوند تنگاتنگ هستند، مشروعيت و محبوبيت خود را از مردم مي‌گيرند. بازيكنان ملي به مثابه نمايندگان يك ملت عمل مي‌كنند. در حكم سربازاني كه صرف‌نظر از توازن قوا در ميدان، اما تا پاي جان از خود مايه مي‌گذارند. آنها مي‌توانند در عين حال نماينده دولت هم باشند، مشروط بر اينكه دولت مشروعيت خود را از مردم كسب كرده باشد. اين قاعده است، مگر اينكه خلاف آن ثابت شود. درست به همين دليل است كه كسب پيروزي در ميادين ورزشي به بخشي از افتخارات يك ملت تبديل مي‌شود. مشروط بر اينكه به بهانه و ابزاري براي اهداف و خاستگاه‌هاي سياسي و بدتر از آن سرپوشي براي عدم مشروعيت تبديل نشود. 

متاسفانه فوتبال و اساسا پيروزي‌هاي ورزشي براي دولتمردان ما اغلب رنگ و بوي تفوق‌طلبي و برتري مي‌گيرد و بدتر از آن گاه به ابزار تحقير ديگران تبديل مي‌شود. اين حقيقت تلخ را چنانچه بارها در تنظيم اخبار و گزارش‌هاي ورزشي و گزارش محمدرضا احمدي در بازي با قطر شاهد بوديم. اين رويه متاسفانه در فوتبال و به دليل برد رسانه‌اي و مخاطبان بيشتر نمود مضاعفي دارد. اينها تمامي ريشه در نوعي نگاه ابزاري و آلوده ما به تمامي پديده‌هاي اجتماعي از جمله ورزش دارد كه گاه حتي در شكل  بيماري  و هيستري خودنمايي مي‌كند. 
دو تجربه تلخ شكست‌هاي توأمان ورزشي و سياسي در جام جهاني گذشته و جام ملت‌هاي آسيا نشان داد فوتبال پديده‌اي نيست كه دولت‌ها قادر به مصادره آن باشند. البته اين به آن معني نيست كه اگر رويكرد ابزاري دولت به فوتبال در كار نبود تيم ملي در جام جهاني و ملت‌هاي آسيا ‌شق‌القمر مي‌كرد. اما به اين معناست كه اگر دولتمردان تيم ملي فوتبال و ايضا تمامي ورزشكاران ملي را به حال خود رها مي‌كردند و بكنند با فرض هر نتيجه‌اي كه حاصل شود، حمايت و پايگاه اجتماعي خود را در ميان مردم حفظ مي‌كند.
در اينكه فوتبال ظرفيت بالايي براي پيوند خوردن با سياست را دارد ترديدي نيست. اما به اين معنا نيست كه سياست توان درك ظرفيت‌هاي فوتبال را داشته باشد. به اين دليل كه رابطه فوتبال با اهل آن قائم به ذات است. شعار «فوتبال سياسي نمي‌خواهيم» طي چند دهه اخير از سوي هواداران فوتبال ناظر بر اين ادعا و رابطه كشف‌الشهودي است. اين رابطه به ‌طور اولي تاثير خودآگاه و ناخودآگاه خود را بر بازيكنان و روح جمعي تيم هم مي‌گذارد. آنچه از اظهارنظرها و رفتارها و واكنش‌هاي بازيكنان تيم ملي در جريان بازي‌هاي جام جهاني و جام ملت‌هاي آسيا شاهد بوديم، تاكيدي بود بر اين حقيقت كه عوامل حاشيه‌اي يا بهتر بگوييم اهرم سياست و با توجه به دوگانه ملت و دولت تا چه اندازه بازيكنان و روح تيمي را دچار بيگانگي و دوگانگي با خود كرده است. 
اين درست كه فوتبال امروزه به دلايل متعدد ازجمله محبوبيت بالا در سياست تاثير مي‌گذارد، اما باز به اين معنا نيست كه بتواند در آن به اراده و خواست و خاستگاه‌هاي سياست‌گذاران و سياست‌بازان آن تاثير بگذارد. به زبان ساده فوتبال مي‌تواند سياست را مصادره به مطلوب كند، اما سياست قادر به مصادره فوتبال نيست. به اين دليل ساده كه پايگاه اصلي فوتبال تماشاگر است و علاقه‌مند به فوتبال در هر سطحي حتي جايي كه به عرق و هويت ملي او پيوند خورده باشد، قادر به تمييز دادن هرگونه ‌بازي سياسي با فوتبال است.
افتخارات ورزشي در هر صورت مي‌تواند براي دولت‌ها اعتبار و پرنسيب بين‌المللي كسب كند، اما پيش از آن مشروط است به داشتن مشروعيت در ميان مردم خود. به اين معنا كه كسب افتخار في‌النفسه تضمين‌كننده اعتبار و پرنسيب بين‌المللي نيست. 
مخلص كلام فوتبال سياسي همچنان‌كه هنر سياسي روح خلاقيت فردي و جمعي را مي‌كشد. انگيزه و ذوق و شادابي را نابود مي‌كند. به همان اندازه مخاطب را در خوش‌بينانه‌ترين حالت منفعل و در بدترين حالت از هنر و فوتبال متنفر مي‌كند. متاسفانه و علي‌رغم تجربه‌هاي گذشته اما همچنان دولتمردان ما كه اغلب هم در هيبت سياست‌گذاران سياسي دخيل هستند، چندان وقعي به اين حقيقت نمي‌گذارند و همچنان اصرار دارند با فوتبال بازي كنند. بازي خطرناكي كه تا امروز هم در عرصه داخلي و خارجي هزينه‌هاي فراواني بر اعتبار فوتبال اين مملكت وارد كرده است. مهم‌ترين آن انشقاق و تفرقه در روح و روان جامعه بوده تا جايي كه عامدانه كوشيده حتي عرق ملي را به سخره گرفته و آن را به خودي و غيرخودي تبديل كند.
كشيده شدن پاي غيرفوتبالي‌ها به تيم ملي در آستانه بازي‌هاي ملت‌هاي آسيا، خواسته يا ناخواسته به سوءتفاهم‌ها و شكاف‌ها دامن زد. بدتر از آن مصادره پيروزي بر ژاپن توسط دولتي با چنان كارنامه‌اي اندك اميد كم شدن اين شكاف را نه تنها از ميان برد كه بيشتر و بيشتر كرد. بازي با فوتبال را چه در عرصه داخلي و خارجي كنار بگذاريد. مردم پتانسيل و ظرفيت‌هاي واقعي اين فوتبال را تشخيص مي‌دهند، به همين دليل تا زماني كه احساس كنند تيم ملي نماينده واقعي آنهاست، فارغ از شكست‌ها و پيروزي‌هاي مقطعي با جان و دل از آنها حمايت و به آنها عشق مي‌ورزند. فوتبال سياسي و سياست‌زده حتي اگر قادر به كسب قهرماني هم بشود، براي مردم چندان هيجان و انگيزاننده نيست و نخواهد بود. 
صاحبان اصلي فوتبال در تمام دنيا علاقه‌مندان و مردمي هستند كه به فوتبال اصالت و موضوعيت مي‌دهند. دولتمردان مي‌توانند عاشق فوتبال باشند و براي آن سر و دست بشكنند و حتي افتخارات آن را ضميمه موفقيت‌هاي سياسي خود كنند، اما هيچ‌گاه قادر به مصادره و بازيچه كردن چيزي كه به ماهوي به آنها تعلق ندارد، نخواهند بود. آنها تنها مي‌توانند در پس‌زمينه افتخارات اين‌چنين شريك باشند، آن‌هم به شرطي كه بي‌كمترين چشمداشت به مصادره افتخارات آن به سمت و سوي ايدئولوژي و هر خاستگاه ابزاري ديگر با مردمي همراه باشند كه فوتبال ملي را با همان هويت ملي مي‌خواهند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون