• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 2714 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۵ اسفند

دور مشو دور مشو! دولتمند خالف

سيد عطاءالله مهاجراني

ما در جهان‌هاي گوناگون، متقارن و گاه متضاد و پركشاكشي زندگي مي‌كنيم. شايد براي ما ايرانياني كه در خارج از ايران زندگي مي‌كنيم، استفاده از سه تقويم، نشانه سه جهان باشد. تقويم هجري خورشيدي كه تقويم رسمي كشور ماست، تقويم هجري قمري كه مناسبت‌هاي ديني و مذهبي را با آن مي‌سنجيم و تقويم ميلادي كه ناگزير از نگاه به اين تقويم و گذران روزمره زندگي در اين سوي جهانيم. اما  جهان‌هاي ديگري هم وجود دارد. در كنار جهان روزمره و تكراري و رنج‌آور و گاه بسيار آزارنده سياست، كه تصوير واقعيت چنين جهاني را اين روز‌ها در فلسطين شاهديم؛ جهان ديگري هم وجود دارد، جهان هنر! كه درخشان‌ترين و خوشايندترين جهان‌هاست. مثل جهان خِرد كه به تعبير امام محمد غزالي جهانِ عقل، سلطنت و ولايت كسي را نمي‌پذيرد؛ مگر آنكه قانع شود و  از صميم دل خرسند. در جهان هنر با ماوراي خرد مواجه هستيم. جهاني كه ما را به سرچشمه ناب زيبايي مي‌برد. در برابر زيبايي كسي نمي‌تواند مقاومت كند. به گمانم كسي زيباتر از سعدي اين مضمون را نسروده است: 
پر طاووس در اوراق مصاحف ديدم/  گفتم اين مرتبه از قدر تو مي‌دانم بيش /  گفت خامش كه هر آن كس كه جمالي دارد/  هر كجا پاي نهد دست نگيرندش پيش!
دولتمند خالف، هنرمند بزرگ تاجيكي كه تازگي در گذشت، از نوادري بود كه در ترسيم و تحقق جهان زيبايي و معنوي هنر و موسيقي در منطقه ما، به ويژه براي پارسي‌زبانان تاجيك و ايران و افغانستان و بخارا و سمرقند و مرو و...  نقش مثال‌زدني داشت. 

با جمعي از هنرمندان و دانشگاهيان و اهل فرهنگ، روانشاد دكتر عباس زرياب‌خويي، روانشاد استاد دكتر محمود روح‌الاميني، روانشاد استاد مرشد مرادي‌يزدي، استاد دكتر علي موسوي‌گرمارودي از جمله همراهان بودند.براي شركت در جشنواره هزاره فردوسي به تاجيكستان رفته بوديم. من براي بار اول دولتمند خالف را در شهريور ماه سال ۱۳۷۳ در شهر دوشنبه در ضيافت اهل فرهنگ و هنر درخانه روانشاد استاد جوره بيگ نذري ديدم. جوره بيگ نذري از نوادر بود. فرزانه به تمام معنا، استاد آواز و موسيقي و زبانشناس و مسلط به كوچه باغ‌هاي فرهنگ و هنر مشرق زمين. از شخصيت‌هايي بود كه نشاط مصاحبت با او براي هميشه در يادم مانده است. «قلم اينجا رسيد و سر بشكست!» در برنامه جشن استقلال تاجيكستان كه همان ايام برگزار شد، هر دو در تالار باربد حضور داشتند، جوره بيگ سه سال پيش در هفتاد و چهار سالگي درگذشت و دولتمند هفته پيش رحلت كرد. برخلاف مرزهاي سياسي كه دولت‌ها مدام در انديشه ديوار كشيدن يا تنبيه متجاوزان به مرزها هستند، مانند ماجراي مرز امريكا و مكزيك كه از روزگار سياه ترامپ تاكنون برجاي مانده است اگر ترامپ برگردد؟! احتمالا شاهد شليك مستقيم به مهاجران مكزيكي خواهيم بود.
 در جهان هنر و موسيقي مرزي وجود ندارد، حتي اگر فردي زبان هم نداند، ارتباط برقرار مي‌كند. دلش به شور و نشاط مي‌آيد.نمي‌تواند با موسيقي و آواي ترانه: «دور مشو، دور مشو!» يا «شاه خراسانيم» دولتمند به وجد نيايد. جهان سياست جهان: «دور بشو، دور بشو» است! تعداد صندلي‌ها محدود است و متقاضيان بيشتر! پس بايد رقيبان را در نيمه راه معطل كرد يا با بهانه‌سازي و بهانه جويي آنها را لگد  و حذف كرد تا با خيال راحت بر كرسي‌ها تكيه بزنند. البته كرسي‌هاي موقت! در جهان هنر، كسي به شما كرسي تعارف نمي‌كند. آن كرسي را خود مي‌سازيد و بعدا ملت كرسي شما را بر دوش مي‌گيرد. سياستمداران كه مهمانان تاريخند، مي‌روند و متفكران و هنرمندان كه ميزبانند، باقي مي‌مانند. مگر ملت ما و همه پارسي‌زبانان جهان، كرسي رودكي و خيام و فردوسي و مولوي و نظامي و حافظ و سعدي را بر دوش نگرفته‌اند؟! ديگر كسي نمي‌تواند اين كرسي‌ها را بر زمين بگذارد، چون اين كرسي اعتبارش گذرا و وابسته به اهل سياست و تبليغات روز نيست كه از باد و باران نيابد گزند! شخصيت‌هاي سياسي هستند كه هميشه دچار باد و باران‌ها و توفان‌هاي موسمي هستند! اصلا كسي تصور مي‌كرد كه در كشور ما و در نظام جمهوري اسلامي توسط نهاد محترم شوراي نگهبان، صلاحيت اكبر هاشمي‌رفسنجاني و حسن روحاني رد شود! اين ديگر چهره برهنه و بي‌روتوش سياست است، اما جهان هنر و موسيقي و ادبيات راه و رسم ديگري دارد. سياست مثل كف روي آب است و جهان لغزان و توفان‌زده سياست، با فراز و فرود زمانه دگرگون مي‌شود. اما جهان هنر و ادبيات مي‌ماند. در كانال دانشگاه ازهر قاهره در درس نقد ادبي، استاد اشعار متنبي را درس مي‌داد، قصيده‌اي را مي‌خواند كه متنبي در جواني در وصف فردي گفته است. اگر متنبي آن قصيده را نگفته بود، كسي در جهان و در تاريخ آن نام را نمي‌شنيد. مثل شاهاني كه در قصايد سعدي يا گاه در غزليات حافظ بر سر سفره سعدي و حافظ نشسته‌اند و روزي مي‌خورند.
دولتمند خالف، از ستارگان ساخت چنين جهاني بود، جهان زيبايي و هنر. او هوشمندانه در سه دهه واپسين زندگي خود، با خواندن اشعار مولانا جلال‌الدين بلخي، به سرچشمه جهان زيبايي و لطافت و هنر راه يافته بود. با صداي تارش و آواز خوشش كه گويي آميزه‌اي از لطافت صداي محمدرضا شجريان و زنگ آسماني آواي شهرام ناظري بود، براي ما جهاني از زيبايي آفريد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون