«پدر سالاري» در فوتبال پايه مانع از شكوفا شدن استعدادها ميشود
مادرها در سرنوشت فرزندانشان نميتوانند تصميمگيرنده باشند !
روزبه دلاور
به گزارش «اعتماد»، در فوتبال ما معمولا حاشيه بر اصل برتري دارد. در سطوح پايينتر حواشي پررنگتر است اما كمتر ديده ميشود. يك روز خبر از قمهكشي ليدرها در ورزشگاه و روز ديگر ملاقات فلان مربي با يك جادوگر شنيده ميشود! خلاصه خبرهاي اينچنيني وجود دارد كه بارها و بارها به آن پرداختيم و به نظر هم نميرسد تمامي داشته باشد. در تمام اين اتفاقات اگر قانون را يك بار سفت و سخت و بدون اغماض درنظر ميگرفتند و با فرد يا افراد خاطي برخورد جدي صورت ميگرفت، يقين بدانيد كه كمتر شاهد اين اتفاقات بوديم، اما متاسفانه مجريان قانون افرادي هستند كه اكثرا توانايي مقابله با بحران و حواشي را ندارند، آنهم به هزار و يك دليل كه محور اين گزارش نيست.
گزارش امروز ما زير ذرهبين قرار دادن يك قانون عجيب در فوتبال پايههاي تهران است.
قانون كه البته در دوره رياست فعلي به تصويب نرسيد بلكه سالهاي سال است اجرا ميشود و مانع از رشد و شكوفايي بسياري از فوتباليستها شده و حالا جامعه فوتبال انتظار دارد ميرشاد ماجدي كه خودش از افراد فوتبالي به حساب ميآيد آن را تغيير دهد. در فوتبال تهران به خصوص ردههاي پايه، بسياري به رييس جديد هيات فوتبال اين استان اعتقاد و اعتماد دارند و اميدوار هستند بعضي از قوانين منسوخ شده تغيير پيدا كند. چندي پيش مساله اجازه فعاليت فوتبالي به مهاجران افغانستاني مطرح شد و با راي كميته استيناف اين امكان براي فوتباليستهاي افغانستاني با برخي تبصرهها فراهم شد تا در فوتبال ايران فعاليت كنند.
اما يك قانون ديگر كه براي بسياري از نوجوانان و نونهالان مستعد بازدارنده بوده قانون اخذ رضايت كتبي بازيكن از پدر خود براي ثبت قرارداد است. رضايتنامهاي كه فقط امضاي پدر بازيكن در آن معتبر است و امضاي مادر فاقد اعتبار تلقي ميشود!
البته اين قانون براي بازيكناني كه همراه با پدر و مادر زندگي ميكنند يا سرپرستي آنها را مادر برعهده گرفته مشكلي ايجاد نميكند، مساله اينجاست كه نونهالان و نوجوانان زيادي هستند كه زير هجده سال سن دارند و براي امضاي قرارداد با يك تيم مجبور به ارايه رضايتنامه هستند و با اينكه در كنار مادر خودشان هستند اما تحت تكلف پدر قرار دارند. پدراني كه عملا نقشي در زندگي اين بچهها ندارند و به هر دليلي يا متواري هستند يا ترك منزل كردند! در چنين شرايطي آن بازيكن يا بايد صبر كند تا به سن قانوني برسد كه در اين صورت بخش زيادي از دوراني كه نياز به آموزش فوتبال حرفهاي داشته را ازدست داده يا بايد دنبال پدر بگردد براي گرفتن يك امضا! چه بسيار پدرهايي كه براي امضا دادن از بچه و مادر طلب پولهاي آنچناني ميكنند و چه پدرهايي كه خبري از آنها نيست و در چنين شرايطي كاري از مادر هم برنميآيد چون امضاي مادر زير رضايتنامه بياعتبار است. در چنين شرايطي چه سرنوشتي در انتظار آن نوجوان مستعد است؟ بازيكني كه همگي درگير اختلافات پدر و مادر هستند يا قرباني پدري شدند كه در عمل نقشي در زندگي آنها ندارد اما آينده فوتباليشان به يك امضاي آنها بستگي دارد.
خبرنگار «اعتماد» در گزارش ميداني در اين خصوص با يك پسر هفده ساله صحبت كرده است. پسري كه دوست ندارد هويتش فاش شود به خبرنگار «اعتماد» ميگويد: من دو سال است پدرم را نديدم و از جايي كه زندگي ميكند اطلاعي نداريم و همراه با مادرم كه بيماري سختي دارد، زندگي ميكنم. الان براي حضور در يك تيم حرفهاي و سطح بالاي تهران نياز به امضاي پدر زير رضايتنامهام دارم. مادر من با اينكه بيمار است و در شمال كشور كنار خالهام درمانش را پيگيري ميكند يكي، دو بار به تهران آمده تا كار من را درست كند اما قانون اين اجازه را نميدهد و امضاي او تاثيري در برگه رضايتنامه من ندارد! چون او هنوز حضانت من را ندارد و بايد صبر كنيم ببينيم كي حضانت من به مادرم ميرسد تا بعد براي قرارداد با تيمي حرفهاي اقدام كنم.
او در ادامه صحبتهايش به خبرنگار «اعتماد» به شغل خودش اشاره كرد و گفت: دستفروشي و كار در مغازههاي ديگران به عنوان فروشندگي را چند سال است انجام ميدهم تا كمك خرج خانواده باشم اما دوست دارم روزي يك فوتباليست مثل علي دايي شوم تا بتوانم به خانوادهام و ديگران كمك كنم.
هر كسي فوتبال من را ديده ميگويد فوتبال من شبيه امباپه است اما چه فايده كه فعلا به خاطر اين قانون نميتوانم در تيم حرفهاي بازي كنم. اصلا شايد بعد از هجده سالگي ديگر سراغ فوتبال نروم!
براي پيگيري بيشتر با حسن دانش يكي از مربياني كه سالهاي سال در سطوح مختلف فوتبال پايه تهران فعاليت ميكند، تماس گرفتيم.
سرمربي فعلي باشگاه پارسه در ابتدا اجازه بازي كردن به مهاجران افغانستاني را اتفاق خوبي دانست و گفت: يك راي استيناف براي يك باشگاه آمده بود گويا قانون تصحيح شده و مثل اينكه افغانستانيها هم حالا ميتوانند بازي كنند. حالا چه مداركي ميخواهد از آن بياطلاع هستم.
دانش در ادامه با اشاره به قانون اخذ رضايتنامه با امضاي پدر براي قرارداد بازيكنان زير هجده سال به «اعتماد» گفت: من از سال ۸۲ كه وارد مربيگري شدم اين قانون بود كه قبل از آن هم قطعا بوده است. در سيستم قضايي ما، پدر را ميشناسند مگر اينكه پدر و مادر از هم جدا شده باشند و مادر سرپرستي بچه را برعهده گرفته باشد اما خب نبايد اينطور باشد و وظايف هر دو يكسان است.
در اين سالها بازيكنان خيلي زيادي بودند كه استعداد خيلي خوبي داشتند اما يا پدرهايشان نبودند يا بدسرپرست هستند و مادر هم طبق قانون نميتواند اجازه نامه را امضا كنند و اين استعدادها ازبين رفتند.
تا ۱۸ سال شوند و خودشان تصميم بگيرند نابود ميشوند! اينها بايد از سن كمتر رشد پيدا كنند تا ديده شوند.
دانش گفت: اين رضايتنامهها براي سن زير ۱۸ سالهها است كه پدر در دفترخانهاي حاضر ميشود و امضا ميزند كه فرزندش در تيمي عضويت داشته باشد يعني در باشگاه باشد و در اردوها و مسابقات شركت كند.
مربي باسابقه فوتبال پايه در ادامه گفت: البته بازيكنان بيمه هم ميشوند اما رضايت پدر نباشد باشگاه محكوم به استفاده از بازيكن غيرقانوني ميشود! حالا از زمان حضور ميرشاد ماجدي به عنوان رييس هيات فوتبال تهران يكسري خبرهاي خوب را ميشنويم و يكسري اصلاحات بهجا در حال رخ دادن است.
بايد زمان بگذرد تا مشخص شود اين اتفاقات خوب چه زماني رخ ميدهد. خبرهايي كه ميشنويم اگر واقعي باشد فوتبال جان ميگيرد.
خبرنگار «اعتماد» پس از تحقيق درخصوص گفتههاي آن نوجوان دستفروش كه علاقه فراواني به فوتبال دارد و درددلهايش را هم كه در بالا خوانديد و تاييد صحبتهاي او طي گزارشي كه خوانديد به اين موضوع پرداخت.
اميد به اينكه مسوولان تصميمگيرنده نگاهي دوباره به اين قانون و بعضي از قوانين بيندازند و با تصحيح آن به شكوفايي و رشد اين استعدادها كمك كنند. استعدادهايي كه قرباني بيمسووليتي پدر شدند! اما در حساسترين مقطع ورزشي خود بايد ملتمسانه احقاق حق كنند كه در بسياري از مواقع هم با شكست مواجه ميشود.