• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5728 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۲۸ اسفند

«اعتماد» دو پرونده قتل جنجالي و دو فقره آتش‌سوزي بزرگ سال ۱۴۰۲ را بازخواني مي‌كند

مروري بر حوادث مهم امسال

دستگيري يك قاتل زن سريالي در مازندران، قتل ابهام‌برانگيز داريوش مهرجويي و همسرش وحيده محمدي‌فر، آتش‌سوزي كمپ اعتياد «گام اول رهايي» در لنگرود و آتش‌سوزي هتل بيمارستان گاندي در تهران از جمله مهم‌ترين حوادث سال 1402 در ايران بوده است كه در اين گزارش به آنها اشاره شده است.

 

دستگيري قاتل سريالي مردان در مازندران

«اوايل شهريور‌ماه 1402 در محمودآباد مرگ مشكوك مردي 82‌ساله به پليس گزارش داده و پرونده‌اي در همين راستا تشكيل مي‌شود. پليس به زن صيغه‌اي اين مرد مظنون مي‌شود و او را بازداشت مي‌كند. اين زن 56‌ساله كه «كلثوم اكبري» نام داشت در بازجويي‌ها اعتراف مي‌كند كه شوهر صيغه‌اي 82ساله خود را به قتل رسانده است. اين زن در بازجويي‌هاي بيشتر به قتل 11 شوهر صيغه‌اي ديگر خود طي سال‌هاي 1380 تا 1402 اعتراف مي‌كند. اين قاتل سريالي زن اهل ساري، دومين قاتل سريالي زن در تاريخ ايران بعد از مهين قديري محسوب مي‌شود. بهمن‌ماه 1402 «اعتماد» در مصاحبه با خانواده اولياي دم مقتولان به اين موضوع پرداخت كه هيچ كدام از اولياي دم قصد رضايت ندارند و براي قاتل تقاضاي قصاص دارند.»

كلثوم اكبري، قتل‌هايش را در شهرهاي ساري، نكا، محمودآباد، بابل و قائم‌شهر مرتكب شده است و هم‌اكنون در زندان ساري به سر مي‌برد. اين قاتل سريالي قربانيانش را از شهرهاي مختلف انتخاب مي‌كرد تا ردي از خود باقي نگذارد. او با حضور در جمع‌هاي زنانه از زندگي خود‌ و اينكه تمايل دارد با مرد سالخورده‌اي ازدواج موقت داشته باشد، حرف مي‌زد. كلثوم اينگونه با افرادي كه براي پدر سالخورده و تنهاي‌شان به‌دنبال همدم مي‌گشتند، آشنا مي‌شد و به شرط دريافت مهريه در قالب پول نقد يا ملك به عقد موقت آن مرد درمي‌آمد. او پس از چند‌ماه زندگي، طعمه‌هاي خود را با حل كردن قرص قند يا فشار خون در نوشيدني‌هاي مختلف آنها را بيهوش و سپس خفه و به قتل مي‌رساند. اين قاتل سريالي در مواردي حتي قربانيان را به بيمارستان مي‌رساند و ظاهرا نجات‌شان مي‌داد، اما در مراحل بعدي با بالا بردن دوز دارو آنها را مي‌كشت و چون قربانيان سابقه قبلي داشتند كسي به نحوه مرگ‌شان مشكوك نمي‌شد.

 

تنها يك شوهر توانست از چنگ كلثوم فرار كند

در اين ميان تنها يك شوهر توانست از چنگ او فرار كند كه «اعتماد» در شماره 5574 خود به‌طور مفصل به آن پرداخت. ماجرا از اين قرار بود كه سال 1399 كلثوم به عقد موقت «مسيح.ن» در بابل مي‌آيد. كلثوم پس از چند ماه يك شب در شربت اين مرد 82‌ساله دارو مي‌ريزد تا او را خفه و به قتل برساند، اما از آنجايي كه داروها بر بدن اين مرد مسن اثر نمي‌كند او لحظه ارتكاب جنايت را مي‌بيند و فرار مي‌كند. يك منبع آگاه در مورد مردي كه توانسته بود از دست كلثوم فرار كند به «اعتماد» گفته بود: «اين مرد تنها طعمه قاتل بود كه داروها را مصرف كرد و زنده ماند. قاتل سال 99 از طريق مردي كه در ساري بوده به اين خانواده معرفي مي‌شود و اين زن به عقد موقت پدر مسن آنها در مي‌آيد. وقتي ازدواج كردند اين زن به خانواده شوهرش اعلام مي‌كند كه حتما بايد تنها زندگي كنند. براي همين به طبقه بالاي همان خانه مي‌روند تا زندگي مشترك‌شان را آغاز كنند. خانواده اين مرد شاهد بودند كه هر روز نزديك غروب كلثوم براي پدرشان شربت درست مي‌كند تا به او بدهد. يك شب حدود ساعت يك بامداد خانواده او متوجه مي‌شوند از خانه پدرشان سر و صدا مي‌آيد. يكي از اعضاي خانواده براي پيگيري ماجرا به خانه آنها مراجعه مي‌كند، اما ميان راه مي‌بيند كلثوم وسايلش را برداشته و در حال فرار از خانه است. او كه گمان مي‌كرده پدرشان با اين زن بحثش شده از او مي‌پرسد كه چرا اين ساعت شب دعوا مي‌كرديد! مرد مسن به او مي‌گويد؛ كلثوم مي‌خواست مرا خفه كند. پس از حادثه اين مرد مسن به خانواده‌اش گفت از سر شب كلثوم به او دارو داده و او منگ شده، اما به هوش بوده و همه‌چيز را مي‌ديده فقط نمي‌توانسته از جايش بلند شود تا اينكه ساعت 12 بامداد متوجه مي‌شود اين زن روي سر و صورت او روسري انداخته و قصد داشته با بالشت او را خفه كند. اين مرد مسن با هوشياري قاتل را به گوشه‌اي پرت كرده و توانسته از خودش دفاع كند. قاتل هم وقتي ديده اقدامش بي‌نتيجه مانده سريع وسايلش را كه از قبل جمع كرده بود، برداشته و از خانه فرار كرده است. خانواده مرد مسن پس از اين اتفاق ماجرا را پيگيري نمي‌كنند، چون نمي‌خواستند 70 ميليون تومان مهريه بدهند. مهريه قاتل آن زمان 70 ميليون تومان بود. براي همين خانواده اقدامي نمي‌كنند، اما سه سال پس از اين ماجرا خانواده اين مرد با ديدن كلثوم ناگهان شوكه مي‌شوند. اين قاتل سريالي را براي بازسازي صحنه به خانه تنها بازمانده شكار قاتل برده بودند.»

 

مشخصات چهار قرباني كلثوم

ميراحمد عمراني، مرد ۶۹ ساله‌اي كه در ۱۲ تير ۱۳۹۲ كلثوم را به عقد دايم خود درآورد و يك ماه بعد درگذشت. عمراني ۴۰سكه مهر كلثوم كرده‌بود، اما ورثه‌اش كه به كلثوم مشكوك شده بودند از پرداخت مهريه سر باز زدند. به گفته فرزند عمراني «كلثوم فقط توانست با كارت بانكي عمراني كه نزد او بود حقوق عمراني را براي خودش بردارد به‌علاوه اينكه تمام لوازم خانه حتي چيزهايي كه براي خودش هم نبود را به كمك دختر و دامادش بردند.

اسماعيل بخشي، مرد ۶۲ ساله‌اي كه در سال ۱۳۹۵ با كلثوم عقد دايم كرد و پس از حدود ۲ ماه درگذشت. كلثوم از ورثه اودرخواست كرد به‌جاي مهريه ۱۲ سكه‌اي، سه ميليون تومان پول به‌علاوه يك يخچال و يك دستگاه ماشين لباسشويي بدهند.

گنجعلي حمزه‌اي، مرد ۸۳‌ساله‌اي كه در مهر ۱۴۰۱ با كلثوم ازدواج موقت كرد و پس از ۴۳ روز درگذشت. به گفته فرزند حمزه‌اي، خانواده مقتول معادل مهريه ۲۰ سكه‌اي كلثوم به او النگو، لباس، وسيله و پول نقد داده‌اند.

غلامرضا بابايي، مرد ۸۲‌ساله‌اي كه در تير ۱۴۰۲ كلثوم را به عقد موقت خود درآورد. پس از مرگ غلامرضا در مرداد ۱۴۰۲كلثوم اصرار داشت مهريه ۵۰۰ ميليوني‌اش را بگيرد اما خانواده بابايي كه به كلثوم شك كرده بودند وجهي پرداخت نكردند و از او شكايت كردند.

 

قتل داريوش مهرجويي و همسرش

وحيده محمدي‌فر در ويلاي شخصي‌شان

شامگاه شنبه ۲۲ مهر ماه ۱۴۰۲ در فضاي مجازي و رسانه‌ها خبر قتل داريوش مهرجويي و همسرش در ويلاي شخصي‌شان منتشر شد. اين خبر باعث تشويش اذهان عمومي به خصوص جامعه هنري مي‌شود. وحيده محمدي فر، همسر داريوش مهرجويي يك هفته قبل از اينكه به قتل برسند از تهديد فردي ناشناس با چاقو در صفحه اينستاگرامي خود خبر داده بود و متني را مبني بر اين موضوع منتشر كرده بود. همين متن تكان‌دهنده باعث شد «اعتماد» در اين رابطه با وحيده محمدي فر گفت‌وگويي داشته باشد. گفت‌وگو با وحيده محمدي فر از سوي «اعتماد» در روزي منتشر شد كه خبر قتل اين دو نفر در فضاي مجازي دست به دست مي‌شد.

مرحومه محمدي‌فر دو روز قبل از اين اتفاق طي گفت‌وگويي كه در شماره ۵۶۰۲ تحت عنوان «دزدان سنتور علي سنتوري را دزديدند» منتشر شد، در مورد تهديد با چاقو از سوي فردي ناشناس به «اعتماد» گفته بود: «شب حادثه حدود ساعت 8 در حالي كه خانه در آرامش كامل بود ناگهان متوجه سر و صداي سگ‌مان در حياط خانه شدم. سريع در ورودي آشپزخانه را قفل كردم. تا اينكه متوجه شدم مقابل در ورودي ساختمان يك نفر با چاقو به شيشه‌هاي مات پنجره چسبيده است. هرچه از او خواستم خودش را معرفي كند هيچي نگفت. موبايلم نزديكم نبود، ولي سعي كردم سرعت عمل داشته باشم. با صداي بلند گفتم؛ الان به 110 زنگ مي‌زنم. او هم در پاسخ به اين حرف من گفت خب زنگ بزن. ترسيده بودم تا گفتم الو 110 سارق فرار كرد. وقتي او در جواب به من گفت خب زنگ بزن، متوجه شدم؛ لهجه ايراني ندارد. بعد از فرار سارق با نگهباني شهرك تماس گرفتم. آنها هم سريع خودشان را به حياط خانه ما رساندند و شروع به گشتن حياط و كوچه‌هاي اطراف كردند، اما كسي را نديدند. البته مدتي پيش هم يكسري وسايل از جمله سنتور مربوط به فيلم سنتوري را از خانه ما سرقت كردند كه در حال حاضر وكيل همسرم پيگير كارهاي قانوني اين موضوع است. قبلا خودمان باغباني داشتيم كه از ما سرقت كرد. بعدا متوجه شديم كه هم باغبان ما بوده و هم باغبان همسايه كناري ما. او را تحويل پليس داديم، اما همسايه كناري ما باغبان را بخشيد و او آزاد شد. با توجه به اينكه برادر او دزد و همدستش هم بود به ما اطلاع دادند كه بايد او را پيدا كنيم و تحويل پليس بدهيم. برادر باغبان ما در اين شهرك كار مي‌كند چرا بايد خيلي راحت براي خودش آزاد باشد. ما اينجا از دست اين افراد خيلي مصيبت كشيديم، اما در مورد سنتور و يك سري وسايلي كه فقط يك هنرمند ارزش آن را مي‌تواند درك كند، بايد گفت كه به سرقت رفته و سرقت هم كار خودي بوده است. البته وكيل‌مان آقاي سروري پيگير آن است، اما قرار شده ما به طرف نگوييم تا از او بازجويي كنند.»

با انتشار اين خبر برخي تحليل‌ها از جمله تحليل روزنامه كيهان حاكي از آن بود كه قتل اين دو نفر شباهت‌هاي زيادي به قتل‌هاي زنجيره‌اي دهه هفتاد از جمله داريوش فروهر و همسرش داشته است.

 

دستگيري ۴ نفر به عنوان عامل اصلي جنايت

پس از انتشار اين خبر، فرمانده انتظامي استان البرز جزيياتي از قتل داريوش مهرجويي و همسرش را اعلام كرد و گفت: «اين حادثه در ساعات پاياني شنبه شب از طريق تماس با مركز فوريت‌هاي پليسي 110 اطلاع داده شد كه با حضور ماموران در محل مشاهده شد كه داريوش مهرجويي و همسرش در ويلاي شخصي‌اش واقع در زيبادشت كرج به قتل رسيده‌اند. تيم‌هاي تخصصي پليس آگاهي در محل حاضر شده و تحقيقات خود را آغاز كرده‌اند. اين حادثه به علت نامعلوم توسط فرد يا افراد ناشناس رخ داده و هنوز انگيزه قتل مشخص نيست. شواهد حاكي از آن است كه اين قتل بر اثر جراحت ناشي از ضربات سلاح سرد از ناحيه گردن و اعضاي بدن انجام شده است.»

برخي رسانه‌ها در مورد شب حادثه نوشتند: «دختر داريوش مهرجويي شنبه شب سركلاس آموزشي حضور داشت و از ساعت 8 و نيم شب به صورت پيامكي با پدرش در ارتباط بود. اين پيامك‌ها تا ساعت 10 شب ادامه داشت. اين دختر نوجوان به بازپرس گفته من از پدرم پرسيدم شام چي داريم كه پدر گفت: آش دوغ داريم. وقتي دختر نوجوان داريوش مهرجويي به مقابل خانه رسيد، متوجه وضعيت غيرعادي شد. او با يكي از اقوامش در مهرشهر كرج تماس گرفته و به او گفته مي‌ترسد به تنهايي وارد خانه شود. در اين مدت اين دختر با پدر و مادرش تماس گرفته كه كسي پاسخگوي تلفن نبوده است. در نهايت دختر نوجوان به پيشنهاد فاميلي كه با او تماس گرفته صبر مي‌كند كه فاميلش برسد و سپس با هم وارد خانه مي‌شوند. وقتي دختر نوجوان و فاميلش وارد خانه مي‌شوند جسد داريوش مهرجويي و همسرش را پيدا مي‌كنند و با پليس تماس مي‌گيرند. وضعيت دلخراش اجساد نشان مي‌داد آنها احتمالا ابتدا غافلگير شده‌اند.»

رسانه‌ها همچنين در مورد صحنه قتل نوشتند: «وضعيت اجساد نشان مي‌داد ابتدا داريوش مهرجويي به قتل رسيده است. عاملان قتل با چوب كه به نظر مي‌رسد مربوط به درخت آلبالو است به سر او كوبيده شده و لكه‌هاي خون روي اين چوب ديده شده است. بعد از اينكه داريوش مهرجويي گيج شده شاهرگ او را قطع كرده و جسدش را مقابل آشپزخانه رها كرده‌اند. جسد همسرش وحيده محمدي‌فر در يكي از اتاق خواب‌ها پيدا شده است. گلوي او هم بريده شده اما آثار برجاي مانده روي بدن اين زن نشان مي‌دهد او با عاملان قتل درگير شده و شكستگي‌هايي نيز روي دست و پاي او وجود داشته است. احتمال داده مي‌شود او با صداي درگيري كه عاملان قتل با شوهرش داشته‌اند هوشيار شده و حالت تدافعي به خود گرفته است. همچنين وضعيت خانه بعد از حضور ماموران در خانه نشان مي‌داد احتمالا زماني كه دختر نوجوان به خانه رسيده احتمالا عاملان قتل در خانه بودند، چراكه اولا او تا ساعت 10 با پدرش پيامكي تماس داشته و قتل بعد از اين ساعت رخ داده و دوم اينكه وضعيت جسدها و خانه نشان مي‌داد كه قتل‌ها بسيار تازه اتفاق افتاده است.» خواهر داريوش مهرجويي نيز در مورد اطلاع از خبر قتل اعلام كرد: «از طريق پيام‌هاي تسليت كه برايم فرستاده‌اند در جريان قتل برادر و همسر برادرم قرار گرفته‌ام.» پسر بزرگ داريوش مهرجويي نيز فرداي روز حادثه به اتفاق ماموران آگاهي در محل حاضر شد و با آنها گفت‌وگو كرد.

یك هفته بعد از خبر قتل مهرجويي و همسرش پليس اعلام كرد عاملان قتل بازداشت شده‌ا‌ند. در ميان ۲۰ نفري كه توسط پليس به عنوان مظنون بازداشت شده بودند ۴ نفر عامل اصلي اين جنايت معرفي شدند؛ «كريم، ميرويس، داوود و اسكندر». رسانه‌ها در مورد انگيزه قتل اين چهار متهم نوشتند: «باغبان خانه از مقتولان طلبكار بوده و آنها پولش را نمي‌دادند براي همين كريم، باغبان خانه تصميم گرفته با همدستي سه نفر ديگر مهرجويي و همسرش را به قتل برساند.»

اين چهار متهم تا پيش از برگزاري جلسات دادگاه، اتهامات خود را پذيرفته و به جنايت اعتراف كرده بودند، اما طي جلسات دادگاه كه در روزهاي ۲۷ و ۲۸ دي ماه ۱۴۰۲ برگزار شد، كريم؛ باغبان و عامل اصلي، منكر قتل شد، اما سه نفر ديگر اتهامات خود را پذيرفتند.

 

ايرادات پرونده

پس از پايان جلسات دادگاه مانوش منوچهري، وكيل اولياي دم به روند رسيدگي پرونده اعتراض كرد و طي گفت‌وگويي با «اعتماد» كه در شماره ۵۶۸۵ تحت عنوان «رازهاي ناگشوده قتل داريوش مهرجويي و همسرش» منتشر شد، به ۱۰ ايراد پرونده اشاره كرد و گفت: «۱) شهرك محل زندگي خانواده مهرجويي داراي در ورود و نگهباني است و مجهز به دوربين مداربسته. همين طور دوربين‌هاي مجاور به ويلاي ايشان. اين دوربين‌ها بررسي نشده و اگر هم شده در پرونده موجود نيست. آنچه اين دوربين‌ها ضبط كرده‌اند مكتوم مانده است. ۲) آلت قتاله در نزديكي محل كار يكي از متهمان با راهنمايي خود متهم كشف شده كه به همراه اندك زيورآلات مسروقه از خانم محمدي فر كه در لحظه وقوع جنايت به او آويخته بوده و دو گوشي موبايل ايشان در زير خاك به صورت جداگانه چال شده بوده است. يكي از آنها خوني و ديگري پاك بوده و در آزمايشات صورت گرفته در پليس آگاهي فراجا و اداره پزشكي قانوني، خون مرحوم مهرجويي بر هيچ يك از آنها ملاحظه نشده است و تنها خون خانم محمدي‌فر بر آن باقي مانده كه طبق نظريه همان ادارات احتمال وجود چاقوي ديگري متصور است. ۳) اختفاي آلت قتاله خوني در زير خاك، در حالي است كه دستكش‌هاي پلاستيكي كه متهمان اظهار مي‌كنند در دست داشتند به گفته خود ايشان سوزانده شده و حال معلوم نيست چرا آلت قتاله معدوم نشده يا حتي به فرض آنكه بنا به گفته معاون دادستان كه در رسانه‌ها نيز منتشر شد؛ متهمان به دليل ارزش مادي چاقوها آن را معدوم نكرده‌اند، دست كم پيش از اختفا شسته مي‌شد! ۴) بنا بر اظهارات متهمان تنها سه نفر از ايشان دستكش به دست داشته‌اند و يك نفر از آنها كه اتفاقا بنا به گفته خودش با قصد قتل به دليل كدورت پيشين به خانه مهرجويي‌ها آمده بوده است، دستكش در دست نداشته و در پاسخ به ايراد اينجانب كه چرا بررسي آثار انگشت او در پرونده موجود نيست، گفته شد كه اثر انگشت بر چوب به دليل صيقلي نبودن آن باقي نمي‌ماند و در جاهاي ديگر نيز هيچ اثر انگشتي يافت نشد. اين در حالي است كه اين نتيجه در پرونده موجود نيست. ۵) آنچه توجه مونا مهرجويي را از همان لحظه ورود به قتلگاه پدر و مادرش جلب كرد، لباس بر تن پدر بود كه لباسي رسمي بود كه جز در مواقعي كه مجبور بود بر تن نمي‌كرد، چه رسد به خانه خودش در شامگاه. ۶) عدم واكنش كارگران مستقر در كانكس مجاور محل زندگي مهرجويي كه پس از انجام تحقيقات از ايشان اظهار كرده بودند كه در ساعت بين 9 و 10 شب خواب بودند و چيزي متوجه نشده‌اند. ۷) بنا بر محتويات پرونده، اپليكشن‌هاي تلگرام و واتس اپ و اينستاگرام خانم محمدي فر، به رغم استفاده از آن تا ساعات پاياني زندگي‌اش و ارسال پيام به مونا يا دوستان ديگرش، بلافاصله پس از وقوع جنايت پاك شده كه حتي بخشي از پيام‌هاي مونا در آستانه ورود به ويلا نيز دريافت نشده است كه به‌رغم كشف گوشي تلفن به همراه آلت قتاله، بررسي‌هاي كافي جهت بازگرداندن اين اپليكيشن‌ها و بررسي اطلاعات آن انجام نشده يا بر ما پوشيده است. ۸) در روزهاي اوليه اين جنايت رسانه‌ها با بي‌انصافي تمام در مورد اين جنايت شروع به قصه‌سرايي و عنوان كردند؛ انگيزه متهمان خصومت شخصي بوده است كه البته در كيفرخواست تنها به اتهام شروع به قتل و نه مباشرت در قتل به دادرسي جلب شد. دليل اين خصومت هم ابتدا دزدي جاروبرقي يا طلب 30ميليون تومان يا اخراج از شهرك اعلام شده بود كه هيچ يك منطبق با پرونده نيست و كذب محض است. ۹) نكته ديگر مورد اعتراض اينجانب اتهام اين 4 نفر است كه تنها يك نفر را مباشر در قتل عمدي و باقي را به اتهام شروع به قتل به دادرسي جلب كرده‌اند كه حتي اگر تحقيقات را كافي بدانيم و بنا بر اوراق پرونده اين 4 نفر را تنها افراد حاضر در صحنه بدانيم، هر 4 نفر باهم وارد خانه شده‌اند و هر 4 نفر بنابر اظهارات خود در ايراد ضرب و جرح به قصد قتل مشاركت داشته‌اند و باز هم اگر مشاركت را به دليل عدم تاثير مستقيم جراحات وارده در قتل قابل قبول ندانيم، حضور و افعال اين 4 نفر با هم موجب شده كه آن يك نفر متهم به قتل عمدي بتواند دو نفر را به راحتي و در زمان محدود به قتل برساند كه شرح آن فعلا در جرايد مجاز نيست، گرچه در فيـلم بازسازي صحــنه جرم شرح آن موجود است. ۱۰) دادگاه محترم در پاسخ به ايرادات اينجانب اعلام داشت كه با توجه به ارتكاب قتل با آلت كشنده و اقارير متهمان در جنايت قتل وظيفه دادگاه نيست كه انگيزه متهمان را مورد تجسس قرار دهد.»

 

حكمي كه از سوي دادگاه صادر شد

با وجود تمام ايراداتي كه به پرونده قتل مهرجويي و همسرش وارد بود، ۲۳بهمن‌ماه حسين فاضلي هريكندي، رييس كل دادگستري استان البرز در مورد حكم صادر شده از سوي دادگاه گفت: «براي چهار متهم پرونده مجازات قانوني متناسب صادر شده است و بدين‌ترتيب متهم رديف اول به اتهام قتل عمدي مرحوم مهرجويي و مرحومه محمدي‌فر و بر اساس مطالبه قصاص از سوي اولياي دم به قصاص نفس محكوم شد. علاوه بر قصاص نفس، متهم رديف اول در مورد ساير جرايم ارتكابي همزمان با قتل از قبيل سرقت به بيست سال حبس تعزيري، شلاق و ديه محكوم شد. همچنين بابت جرايم قبل از ارتكاب قتل، كه ناظر بر يك هفته قبل از اين اقدام است از جمله به اتهام ورود به منزل به صورت غيرقانوني و تهديد با چاقو مجموعا به هشت سال حبس تعزيري و شلاق محكوم شده است كه البته طبق مقررات در مجازات‌هاي تعزيري، مجازات اشد قابل اجرا خواهد بود. در راي صادره، متهمان رديف دوم و سوم نيز به اتهام جرايمي نظير شروع به قتل و سرقت مجموعا هر يك به ۳۶‌سال حبس تعزيري، شلاق و ديه محكوم شده‌اند. در مورد متهم رديف چهارم هم به جهت ارتكاب جرايمي نظير معاونت در شروع به قتل و سرقت و با لحاظ نقش او در جرايم ارتكابي، دادگاه او را مجموعا به هشت سال حبس تعزيري محكوم كرده است.»

 

آتش‌سوزي كمپ اعتياد لنگرود

ساعت ۵ و ۴۵ دقيقه صبح روز جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲ كمپ اعتياد لنگرود در استان گيلان با نام «گام اول رهايي» آتش گرفت. افراد حاضر در مركز به دليل قفل بودن در، امكان خارج شدن را پيدا نكردند و در جريان اين حادثه ۳۲ نفر كشته و ۱۷ نفر مصدوم شدند. مقامات استان گيلان وضعيت برخي اجساد سوخته را غيرقابل شناسايي اعلام كردند. به دنبال اين حادثه اسماعيل صادقي، رييس كل دادگستري گيلان اعلام كرد: «عواملي كه با كوتاهي و سهل‌انگاري و انجام ندادن وظيفه نظارتي خود، موجب بروز اين حادثه شدند، تحت پيگرد قانوني قرار خواهند گرفت و تاكنون مدير مركز ترك اعتياد لنگرود كه هنگام حادثه در مركز درماني حضور نداشته، به همراه تعدادي ديگر بازداشت شدند.» تا تاريخ ۲۱ آبان، آمار فوتي‌هاي اين حادثه به ۳۶ نفر رسيد. آتش‌سوزي به قدري گسترده بود كه هويت اجساد به سختي شناسايي مي‌شد تا جايي كه پزشكي قانوني از طريق آزمايشات دي ان‌اي توانست هويت اجساد را شناسايي كند. معاون استاندار گيلان در ابتدا علت آتش‌سوزي را طبق بررسي‌هاي اوليه آتش‌گرفتن بخاري عنوان كرد، اما چند روز پس از حادثه با طرح فرضيه عمدي بودن آتش‌سوزي، از دستگيري يك نفر به اين اتهام خبر دادند.

مهدي فلاح ميري، دادستان مركز استان گيلان در مورد اين حادثه گفت: «دوربين‌هاي مدار بسته توسط ضابطين مورد بازبيني دقيق فني قرار گرفتند و كارشناس رسمي آتش‌نشاني با بررسي صحنه و رويت فيلم، عمدي بودن حادثه را تاييد كرد.» ۱۷ آبان، عزيزالله ملكي، فرمانده انتظامي استان گيلان اعلام كرد: «متهم اصلي آتش سوزي عمدي در كمپ ترك اعتياد شهرستان لنگرود حين فرار از استان در شهرستان رودبار توسط پليس دستگير شد.»

متهم ۲۸‌ساله اين جنايت هولناك در اعترافات اوليه خود عنوان كرد كه حوالي ساعت ۵ بامداد روز حادثه با بنزيني كه از قبل تهيه كرده بود از ديوار پشت كمپ وارد ساختمان شده و اقدام به آتش زدن آن كرده است. او در اعترافات خود علت آتش زدن كمپ را اختلافات شخصي با مالك مجموعه اعلام مي‌كند.

يك ماه بعد از اين حادثه مدير كمپ كه در زندان لاهيجان به سر مي‌برد به علت عارضه قلبي پس از انتقال به بيمارستان پيروز لاهيجان فوت مي‌كند.

پدر يكي از قربانيان آتش‌سوزي كمپ لنگرود به رسانه‌ها گفته بود: «وقتي آنجا بودم مردم مي‌گفتند يك ماشين آتش‌نشاني آمده بود كه آب نداشت. حالا راست و دروغش با خودشان، ولي مردم مي‌گفتند ماشين آمد و آب نداشت. از طرفي درها قفل بوده و آتش‌نشاني راهي نداشته كه وارد شود و آتش را خاموش كند و ماشين نمي‌توانست به حياط برود. گفته شده شب‌ها در را از پشت قفل مي‌كردند. كليد هم دست نگهباني بود كه از همان افراد معتاد بوده است.»

 

آتش‌سوزي بيمارستان گاندي

۶ و ۲۰ دقيقه بعدازظهر ۵ بهمن ماه ۱۴۰۲ ضلع شرقي بيمارستان گاندي در خيابان گاندي تهران دچار آتش‌سوزي شديدي مي‌شود. علت اين آتش‌سوزي به‌طور رسمی اعلام نشده است. دادستان تهران در مورد اين آتش سوزي گفت كه در رابطه با اين حادثه پر‌ونده قضايي تشكيل شده است. در اين آتش‌سوزي بيش از 100 بيمار بدحال به بيمارستان‌هاي شهدا، فيروزگر، دي، آرمان و كسري منتقل شدند.

هتل بيمارستان گاندي سال 1392 به عنوان نخستين هتل بيمارستان كشور، مجهز به بخش‌هاي مختلف تخصصي در تهران افتتاح شد. مديرعامل هتل بيمارستان گاندي در زمان افتتاح اين بيمارستان اعلام كرد: «هتل بيمارستان گاندي بر اساس آخرين استانداردها و ضوابط احداث مجموعه‌هاي بيمارستاني ساخته شده و در برابر زلزله‌هايي با بزرگي 8.5 تا 9 ريشتر هم مقاوم است و سختگيرانه‌ترين استانداردها و اصول ايمني و بهداشتي در اين مجموعه لحاظ شده است.»

روزنامه «اعتماد» در شماره ۵۶۸۸ در گزارش ميداني تحت عنوان «هتل بيمارستان گاندي سوخت» در مورد اين حادثه نوشت: «خانواده‌هاي بيماران با نگراني از افراد حاضر در صحنه در مورد وضعيت طبقات بيمارستان سوال مي‌كردند و در آن شلوغي جمعيت دنبال بيماران‌شان مي‌گشتند. اكثر خانواده‌ها، نمي‌دانستند آمبولانس‌ها، بيماران‌شان را به كدام بيمارستان برده است.» يكي از پرسنل نيز در مورد علت اين حادثه گفت: «شنيديم مي‌گويند كارگری كه در طبقه پانزدهم بيمارستان مشغول كار بوده، ته سيگارش را روي زمين پرت كرده و آتش‌سوزي شروع شده. حالا مي‌گويند اين كارگر فرار كرده است.»

دلايل آتش سوزي در اين بيمارستان در حالي مطرح شده كه سوال مهم اين است چطور با وجود آغاز حريق و علايم اوليه شروع آتش سوزي، سيستم اطفاي حريق بيمارستان فعال نشده يا پرسنل حاضر در طبقات براي خاموش كردن آتش از كپسول‌هاي آتش نشاني استفاده نكردند و البته سوال اصلي اين است كه اصلا سيستم اطفاي حريق و تجهيزات خاموش كردن آتش در اين بيمارستان كافي و به‌روز بوده يا اينكه اين امكانات هم دچار مشكل بوده است؟

يك روز بعد از اين حادثه حسين نظري، معاون خدمات شهري شهرداري تهران در مورد آتش سوزي گسترده بيمارستان گاندي اعلام كرد: «موضوع مهم اين بود كه تصاويري كه پخش مي‌شد به علت نماي كامپوزيت ساختمان آتش سوزي را بزرگ جلوه مي‌داد. با اين حال اين آتش سوزي يك حريق عادي بود.» جلال ملكي، سخنگوي آتش‌نشاني شهر تهران در مورد آتش سوزي بيمارستان گفت: «اين بيمارستان براي دو بخش جديد و قديمي خود پنج بار اخطار آتش نشاني گرفت، اما به تعهدات خود در اين مدت عمل نكرد.»سخنگوي وزارت بهداشت نيز اعلام كرد: «هيچ‌يك از افراد و بيماران آسيب نديدند و ۹۳ نفر بيمار در بيمارستان هنگام رخ دادن حادثه حضور داشتند كه ۹۱ نفر از آنها به ديگر مراكز درماني منتقل شدند.» ۲۱ بهمن‌ماه رسانه‌ها نوشتند: «برخي منابع مي‌گويند كه در شب وقوع حادثه حريق بيمارستان گاندي، عده‌اي از عوامل اين بيمارستان با دستور مستقيم يكي از مسوولان بيمارستان قصد خارج‌كردن حافظه دوربين‌هاي مداربسته بيمارستان را داشتند كه با اقدام عوامل فراجا، اين افراد در پاركينگ شناسايي و دستگير شدند و اقلامي كه به‌همراه داشتند توقيف شد.» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها