قانون یا زور
به مصداق همان مثل معروف من جرّب المجرّب حلّت به النّدامه یا آزموده را آزمودن خطاست و موجب پشیمانی، تکرار این تجربه برای طرفدارانش، دیر یا زود جز پشیمانی به بار نخواهد آورد. آیا وقایع تلخ و دردناک نیمه دوم سال 1401 که پس از فوت مرحوم مهسا امینی رخ داد برای عبرتآموزی کافی نیست؟ گویا عدهای هستند که مقابله با مردم را دوست دارند یا بدشان نمیآید زمینههای چنین مقابلهای فراهم شود. هیچ قانونی که خلاف گرایش عمومی باشد توفیق نمییابد و هیچ بهانهای نمیتواند یک کار غیرقانونی را مشروع کند. در تمام این سالها که بحث برخورد مستقیم و کیفری با موضوع پوشش الزامی مطرح بوده است هیچ مقام مسوولی به این پرسش جواب نداده است که از نظر جرمشناسی و جامعهشناسی کیفری آیا جرايمی مانند سرقت، زورگیری و کیفقاپی و موبایلقاپی، که آشکارا در خیابانها جریان دارد برای جامعه و امنیت عمومی زیانبارتر است یا مفهوم مبهمی که حجاب و عفاف میخوانند. به عنوان نمونه موبایلقاپی به شکلهای مختلف آنقدر زیاد شده است که صدای ماموران نیروی انتظامی را هم درآورده است. نمیتوانند با این امکانات کاری کنند. شیوهای که برای موضوع حجاب الزامی پیش گرفتهاند نه پشتوانه حقوقی دارد نه پشتوانه فقهی و نه از حیث جرمشناسی و جامعهشناسی کیفری قابل توجیه است و نه حتی تجربه موفقی را پشت سر گذاشته است. اعمال سلیقه به اتکای زور یک چیز است، « اعمال قانون» چیز دیگر.