سياستها و الگوهاي رفتار ايراني
علي آهنگر
آينده نظام جهاني، چونان گذشته بر سه محور انرژي، توليد كالا و مسيرهاي حمل و نقل ميچرخد. در اولين سالهاي قرن بيستم، بشر با جلوه صرفا گرمابخشي انرژي يعني هيزم، فضولات حيواني و اين اواخر زغالسنگ خداحافظي كرد و روي به سوي انرژي حركت و روشنايي يعني نفت نمود. اينك در قرن بيستويكم بشر ميخواهد خود را از آلودگي انرژيهاي فسيلي وارهاند و حركت، روشنايي و زندگي را در انرژيها پاك و بدون آلودگي تداوم ببخشد. خطوط اصلي و كلي آينده نظام جهاني در نشست ۲۰۲۳ بيست كشور صنعتي در دهلينو در شهريورماه گذشته ترسيم شد. در اين نشست توافق شد كه جهان با تكيه بر اصل گذار انرژي، به دو قطب توليد و مصرف تقسيم شود. از اين رو تا زماني كه تكليف انرژي آينده با قطعيت روشن نشود، آينده نظام جهاني هم به درستي شكل نخواهد گرفت. اما قدرتهاي بزرگ اقتصادي جهان تصميم گرفتهاند همزمان با كنكاش و جستوجو براي يافتن انرژي مطلوب آينده، دو قطبي توليد و مصرف كالا و مسيرهاي اصلي حمل و نقل را ترسيم و تحكيم ببخشند. بدينسان، آينده نظام جهاني مبتني بر اقتصاد و انرژي اينگونه خواهد بود كه هندوستان به جاي چين به كارخانه توليد كالاهاي مصرفي جهان تبديل ميشود و كريدور عربمد مسير حمل و نقل و انتقال كالا از قطب توليد به مقصدهاي مصرف خواهد بود. اگر آينده نظام جهاني را به گونهاي كه بيان شد، بپذيريم آنگاه ميتوانيم سياستها و الگوهاي رفتار ايراني را نيز در اين عرصه روشن سازيم. نخست بايد سري به بخش انرژي بزنيم. هر چند جهان با شتاب براي يافتن انرژي پاك، پايدار، ارزان و در دسترس با جديت تلاش ميكند، اما دستيابي به اين هدف چندان دور است كه بشر توافق کرده تا چندين ده سال آينده همچنان گاز را محور اصلي دوران گذار انرژي قرار بدهد. پس آينده نظام جهاني در بخش انرژي همچنان گاز خواهد بود. حال بايد ببينيم سياست و الگوهاي رفتار ايراني در اين بخش چگونه بايد باشد. ايران بعد از روسيه داراي دومين ذخاير گازي بزرگ جهان است. ميدان گازي پارس جنوبي در حالي در ميانه آبهاي خليج فارس ميدرخشد كه همسايه جنوبي به تازگي مخازن تازهاي را در اين ميدان كشف كرده است؛ كشفي كه ميتواند در آبهاي ايران نيز ريشهدار باشد. به عبارت ديگر، در صورتي كه ايران نيز به فعاليتهاي اكتشافي خود در گوشههاي اين ميدان ادامه دهد، دور نيست كه به مخازن جديدي دست پيدا كند و ميزان ذخاير اين ماده حياتي را بيش از پيش افزايش بدهد.
ولي مشكل اساسي ايران در زمينه گاز مساله افزايش توليد و صادرات آن است. لزوم نقشآفريني ايران در بازار جهاني گاز علاوه بر افزايش توليد، ضرورت دستيابي به صنعت گاز مايع يا الانجي است. اميدواري اين است كه ايران با برطرف کردن موانع، هر چه سريعتر بتواند بر ميزان توليد خود، وفق برنامه هفتم توسعه و حتي بيش از آن بيفزايد و با پيشرفت در صنعت الانجي بتواند به بازيگري فعال در صحنه اقتصاد مبتني بر گاز جهان، در كنار قطر، استراليا، امريكا و روسيه تبديل شود. در نظام آينده جهان، آنچنانكه در نشست جي -۲۰ توافق شد، هند به كارخانه توليد انواع كالاهاي مصرفي بدل ميشود. بدون شك ايران ميتواند در تعامل با هندوستان عهدهدار توليد بخشهايي از يك محصول نهايي مورد نياز جهان بشود. گاه توليد بخشهايي از يك كالا از توليد نهايي آن محصول مهمتر است. به عنوان مثال، ايران با در اختيار داشتن معادن عظيم مس، سنگ آهن و فولاد ميتواند به كار توليد بخشهايي از كالاهايي بپردازد كه براي تبديل شدن به محصول نهايي، به اجزای مسي، آهني و فولادي نياز دارند. بخش مهم و داراي اهميت ويژه نظام آينده جهاني، مسيرها يا كريدورهاي حمل و نقل كالاهاي توليدي است. در نشست جي -۲۰ توافق شد كه كريدور عربمد مسيري باشد كه كالاهاي توليد شده از هندوستان را تا دهانه خليجفارس با كشتي حمل كند و از آنجا از طريق امارات و عربستان و با مسير ريلي به درياي مديترانه و اروپا حمل شود. سياست و الگوي رفتار ايراني در قبال كريدور عربمد اين ميتواند باشد كه خود را بخشي از اين كريدور نظام آينده جهان قرار بدهد. به نحوي كه با ايجاد يك انشعاب جنوب به شمال، مسير عبور كالاهاي توليد شده به مقصد آسياي ميانه و تركيه و حتي بخشي از اروپاي مركزي و شرقي از ايران بگذرد. به اين ترتيب، ايران با نگاه اقتصادي ميتواند در هر سه بخش مهم انرژي، توليد كالا و حمل و نقل، بخشي اثرگذار و جداييناپذير از آينده نظام جهاني باشد.