سينماي ايران بايد براي مولانا و شمس كاري ميكرد
جمعي از بزرگان فرهنگ و ادب كشور به تماشاي «مست عشق» حسن فتحي نشستند؛ فيلمي كه كارگردانش آن را در زمانه خشونت و نفرتپراكني حاوي پيامي از بارقه اميد ميداند براي تامل و نوانديشي.
به گزارش ايسنا، روز جمعه ۱۴ ارديبهشتماه اكراني خصوصي از فيلم «مست عشق» در موزه سينما تدارك ديده شده بود تا سازندگان اين فيلم سينمايي ميزبان برخي چهرههاي حوزه مولويشناسي و شمسپژوهي و شاهنامهپژوهي همچون محمدعلي موحد و ميرجلالالدين كزازي و نيز بزرگان ديگري همچون ژاله آموزگار (پژوهشگر فرهنگ و زبانهاي باستاني)، عبدالمجيد ارفعي (متخصص زبانهاي باستاني و مترجم خط ميخي عيلامي)، دكتر بهروز بهزادي (مدير مسوول روزنامه اعتماد)، احمد محيططباطبايي (رييس ايكوم)، لوريس چكناواريان (آهنگساز و رهبر اركستر)، يونس شكرخواه (متخصص علوم ارتباطات) و حجتالله ايوبي (رييس سابق سازمان سينمايي و كميسيون ملي يونسكو) شدند.
در ابتداي اين مجلس و پيش از نمايش فيلم، حجتالله ايوبي در سخناني كوتاه گفت: ملت ايران يك بدهي به دنيا داشت و دنيا هم يك مطالبه بزرگ از ما. سينماي ايران كه جزو سينماهاي برتر جهان است بايد كاري را براي حضرت مولانا و شمس انجام ميداد.
او با تاكيد بر اينكه خودش فيلم را نديده است، ادامه داد: من اين تلاش و عزم را گرامي ميدارم به ويژه آنكه بارها از زبان بزرگان جهان شنيدم كه چه معمايي در سينماي ايران وجود دارد كه با وجود حداقل امكانات اينچنين درخشان است؟ به نظر بنده، راز و رمز اين موفقيت در اين سالن حاضر است؛ پشتوانه سينماي ايران، ادبيات فاخر و گنج معنوي آن است كه در هيچ جاي جهان وجود ندارد. سينماي شاعرانه ايران مرهون بزرگاني است كه امروز در اينجا نشستند و آقايان فتحي، توحيدي و ديگر هنرمندان در اين فضا تنفس و با محمدعلي موحد زندگي كردند. فيلم و نگاه آنها عطر و رنگ موحد و كزازي و شفيعيكدكني و بزرگان ديگر را ميدهد. من اين عزيزان را به «نام» و بدون لقب صدا كردم، چون استاد شفيعيكدكني در آخرين شماره مجله «بخارا» زيبا گفته است كه محمدعلي موحد بالاترين لقبش در همين است كه «محمدعلي موحد» است و لقب و پسوند و پيشوندي برازنده او نيست. اين براي بقيه اساتيد هم صدق ميكند.
ايوبي افزود: يقين دارم كه استقبال فراوان مخاطب آغاز راهي است كه باز هم از مولانا و شمس سخن گفته شود.
سپس فرهاد توحيدي، فيلمنامهنويس «مست عشق» بيان كرد: نوشتن فيلمنامه اين كار در كنار جناب آقاي فتحي حدود سه سال و اندي طول كشيد و در طول نوشتن متن، سايه معنوي دكتر موحد بر سر اين كار بود.
او با اشاره به شيوه روايت فيلم گفت: من به عنوان يك معلم كوچك فيلمنامهنويسي عرض ميكنم كه سالهاست در ميان همكارانم و به خصوص در ميان جوانان علاقهمند به فيلمنامهنويسي اشتياق زيادي براي گذر و عدول از نوشتن فيلمنامه به سبك و سياق كلاسيك در چارچوب شاهپيرنگ ميبينم. آنها بسيار دوست دارند كه فيلمنامهنويسي متفاوت را با روايتهاي موازي تجربه كنند و براي يادگيري تكنيك داستانگويي در فيلمنامهنويسي آلترناتيو، طبيعتا به ادبيات فيلمنامهنويسي ترجمه شده رجوع ميشود. اين درحالي است كه بخت بزرگ بنده و آقاي فتحي اين بود كه در اين كار براي سازماندهي روايتهاي موازي از دل آثار مولانا و مثنوي استفاده كرديم. شايد بيراه نباشد كه بگويم يكي از اولين كساني كه داستانگويي به اين شيوه را ابداع كردند، حضرت مولانا بود و البته پيشتر از او عطار و سنايي هم چنين تجربهاي داشتند.
توحيدي ادامه داد: كوشش ما اين بود از آن ميراثي كه حضرت مولانا و ديگران در روايتگري به جا گذاشتند و بزرگان امروز ادبيات ايران در كتابهاي خود شرح دادند، استفاده كرده باشيم و اميدوارم آنچه بر پرده خواهيد ديد گوشه كوچكي از انتظارات شما را برآورده كند.
در پايان حسن فتحي - كارگردان «مست عشق» كه از سر فيلمبرداري سريالش خود را به اين برنامه رسانده بود - متني را قرائت كرد كه به اين شرح بود: «همه ما آدمها بيآنكه خواسته باشيم، متولد ميشويم و طنز قضيه در اين است كه چه بخواهيم و چه نخواهيم، متولد شدن ما با نوعي مسووليت اخلاقي همراه است؛ مسووليتِ اينكه اوضاع جهاني را كه لُملُمه ميزند از حرص و طمع و كشتار و ويراني، با افعال خودمان سياهتر از آنچه هست، نكنيم. پيام شيرين و شكرين شمس و مولانا در اين زمانه تلخكامي و خشونت و نفرتپراكني، ميتواند بارقه اميدي باشد براي ما ساكنانِ به عادت و روزمرّگي گرفتار شده اين روزگار تا شايد با پرهيز از خودشيفتگي و افكار خشك و تنگنظرانه در افعال و كردار خودمان تامل و نوانديشي و تجديدنظر كنيم. اين اثر سينمايي بيهيچ تفاخري برگ سبزي تحفه درويش و نمايش قطرهاي از درياي بيكران انديشههاي عرفاني است.»