رهبر انقلاب در دیدار اعضای هیات علمی کنگره جهانی حضرت رضا (ع):
اکثر ائمه در دنیای غیر اسلام ناشناخته هستند
رهبر انقلاب فرمودند: بعضی از ائمه (عليهماالسلام) مثل امامحسین(ع) و امیرالمومنین(ع)، به دلایلی معرفیشده هستند و نوعی شناخت از آنها در دنیای غیر اسلام وجود دارد؛ لکن اکثر ائمه ناشناختهاند. متن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیات علمی کنگره جهانی حضرت رضا (علیهالسلام) که در تاریخ چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ برگزار شده بود، صبح دیروز در محل برگزاری این کنگره در مشهد مقدس منتشر شد. متن پیام به شرح زیر است: بسماللّهالرّحمنالرّحیم. اولا تشکیل این کنگره و این گردهمایی کار بسیار خوبی است؛ چون ماها داخل جامعه شیعه؛ حالا قبل از اینکه به دیگران برسیم در زمینه معرفت ائمه نقایص زیادی داریم؛ گاهی به یک جنبه توجه شده با افراط و بدون اتقان، از جنبههای دیگر غفلت شده و گاهی حتّی به همان هم توجّه نشده، و به همین مسائل ظاهری و توجّهات ظاهری و [مانند] اینها بسنده شده. به نظر من ما به عنوان شیعه، به عنوان مجموعه اهل تشیّع، یکی از وظایف بزرگمان این است که ائمه خودمان را به دنیا معرفی کنیم. حالا بعضی از ائمه (علیهمالسلام) مثل امام حسین (علیهالسلام) و امیرالمومنین (علیهالسلام)، به دلایلی معرفیشده هستند؛ دیگران دربارهشان نوشتهاند، گفتهاند و نوعی شناخت از آنها در دنیای غیر شیعه و حتّی دنیای غیراسلام وجود دارد؛ لکن اکثر ائمه (علیهمالسلام) ناشناختهاند. امام حسن مجتبی(ع) با آن عظمت ناشناخته است، حضرت موسیبنجعفر(ع)، حضرت هادی(ع)، امام جعفر صادق(ع)، با آن دستگاه عظیم و فعالیت فوقالعاده، اینها در دنیا ناشناختهاند. اگر چنانچه درباره اینها حرفی هم گفته شده از غیر شیعه قهرا از غیر شیعه که باشد، جنبه غیرفرقهای پیدا میکند خیلی قلیل و محدود است. حالا مثلا فلان نویسنده عارف، در خلال عرفا اسم امام جعفر صادق(ع) را میآورد، مثلا نیم صفحه یا کمتر درباره ایشان به عنوان یک فرد عارف و [مانند] اینها صحبت میکند؛ این [معرّفی] در این حد است، بیشتر نیست. من به نظرم میرسد راجع به زندگی ائمه (علیهمالسلام) از سه بُعد باید کار شود؛ یکی از آن بُعد معنوی و الهی، یعنی آن قداست؛ جنبه قداست ائمه (علیهمالسلام)؛ از این نمیشود صرفنظر کرد؛ درباره این باید صحبت بشود، منتها متقن صحبت بشود. گاهی حرفهایی زده میشود، روایاتی به عنوان پشتیبان آن حرفها آورده میشود، [امّا] حرفها ضعیف است. ما باید جنبه ملکوتی ائمه (علیهمالسلام)، جنبه معنوی و عرشی ائمه را بیان کنیم؛ این جزو چیزهایی نیست که ما دربارهاش بخواهیم تقیّه کنیم یا مثلا مخفی کنیم؛ نه، باید این جنبه معنوی و عرشی ائمه را بگوییم؛ کمااینکه در مورد خود پیغمبر [گفتهایم]. مساله معصومیتشان، مساله ارتباطات آنها با خدای متعال، ارتباطات آنها با فرشتهها اینهایی که هست ولایت آنها به آن معنای معنویاش، اینها را باید بگوییم؛ از این جنبه باید یک کار عالمانه قوی خوبی انجام بگیرد. جنبه دوم، جنبه کلمات و درسهای اینها است همین که آقایان هم به آن اشاره کردید در زمینههای مختلف؛ در زمینه مسائل زندگی، مسائل گوناگونِ مورد نیاز انسان: اخلاقیّات، معاشرت، دین، احکام؛ ائمه ما حرف دارند، مکتب دارند [که باید] بیان بشود. بعضی از این جنبهها که ما خیلی هم به آن توجه نمیکنیم، در دنیا موضوعیت دارد؛ حالا مثلا فرض کنید مساله حمایت از حیوانات؛ شما نگاه کنید در روایات ما از ائمه، نسبت به مساله رعایت حیوانات و حمایت از حیوانات چقدر بحث شده؛ این اگر چنانچه در دنیا مطرح بشود، گفته بشود، شناخته بشود، خب یک چیز مهمی است. ببینید حالا چه کسی از ماها درباره این فکر میکند؟ کداممان دنبال این قضیه هستیم؟ [یا موضوع] معاشرتها، مضامینی که درباره ارتباط با غیرشیعه و غیرمسلمان هست؛ این همه در روایات ما در این زمینه به تبع قرآن کریم حرف هست؛ [مثل] «لاینهاکُمُالله عنِ الّذین لم یُقاتِلوکُم فِی الدّین»؛ اینها حرفهایی است که تکرار کردهایم و مکرّر اینها را گفتهایم. اینها از میان کلمات ائمه باید بیان بشود و منتقل بشود. خب، این همه ما کتاب داریم؛ یعنی مثلا بحارالانوار [بیشتر از] صد جلد کتاب است و از این قبیل کتب فراوان است، اما اینها در یک محدوده خاصی هستند دیگر. یک شعری آن روز بنده خواندم: مِی نابی ولی از خلوت خُم/ چو در ساغر نمیآیی چه حاصل ؟
مِی ناب را باید آورد در ساغر تا قابل استفاده باشد؛ ولی در خُم مانده. این مِی نابِ معارف زندگی ما که از ائمه آمده، همینطور در خُم مانده، سرش را هم خشت گذاشتیم قدیمها خشت میگذاشتند سرِ خم و میبستند ما اینجوری [عمل] کردهایم. این [جوری] نمیشود؛ این باید به زبان روز، به زبان فنّی، با شیوههای درست به دنیا منعکس بشود. امروز دیگر ارتباط با دنیا کار آسانی شده؛ یعنی شما اینجا مینشینید و یک دکمهای را فشار میدهید و ده دقیقه وقت صرف میکنید، در دورترین نقطه عالم در استرالیا، در کانادا، در امریکا، در فلانجا هر کس که شما بخواهید، حرف شما را میشنود. این خیلی چیز مهمّی است. در این کار، از این شیوه باید استفاده بشود؛ منتها زبان مهم است؛ [اینکه] با چه زبانی میخواهید بیان کنید. اینهم بخش دوّم آن چیزی است که برای معرّفی ائمه باید دنبال بشود.
بخش سوم، مساله سیاست است؛ این همان چیزی است که بنده در آن [بررسی] سالهای زندگی ائمه، عمدتا این را دنبال میکردم که ائمه چه کار میکردند و چه کار میخواستند بکنند. بخش سیاست، بخش خیلی مهمی است. سیاست ائمه چه بود؟ اینکه امام با همه آن مقامات، با همه آن مرتبتِ الهی که دارد و امانت الهی که دستش هست، اکتفا کند به اینکه مثلا یک مقدار احکام بگوید و یک مقدار اخلاق بگوید و مانند اینها، این به نظر اصلا برای انسان وقتی که درست توجه کند قابل فهم نیست؛ آنها هدفهای بزرگی داشتند. هدف عمده آنها هم ایجاد جامعه اسلامی [بوده]؛ که ایجاد جامعه اسلامی بدون ایجاد حاکمیت اسلامی امکانپذیر نیست؛ پس دنبال حاکمیت اسلامی بودند. یک بُعد مهمّ امامت این است؛ امامت یعنی ریاست دین و دنیا، ریاست مادّه و معنا. خب مادّهاش عبارت است از همین سیاست و اداره کشور و اداره حکومت و همه ائمه دنبال این بودهاند؛ یعنی بدون استثنا همه ائمه دنبال این بودهاند؛ منتها با شیوههای مختلف، در فصول مختلف، با روشها و اهداف کوتاهمدت مختلف؛ [امّا] هدف بلندمدت یکی بود. من حالا راجع به حضرت رضا (سلامالله علیه)، بعد یک جملهای عرض خواهم کرد. حالا مثلا فرض کنید در زمان امام صادق (علیهالسلام)؛ به حضرت مراجعه میشده که چرا قیام نمیکنید؛ مکرر در روایت داریم و دیدهاید دیگر که [میپرسیدند] چرا قیام نمیکنید. حضرت هم به هر کسی یک استدلال یا یکجور جوابی میدهند. خب، چرا از حضرت اینقدر سوال میکنند که چرا قیام نمیکنید؟ علتش این است که بنا بوده حضرت قیام کند؛ این را شیعه میدانسته، این بین شیعه مسلم بوده. وقتی که به امام حسن مجتبی (سلامالله علیه) اعتراض کردند که چرا شما صلح کردید، از جمله حرفهایی که مکررا از حضرت مجتبی(ع) نقل شده این است که میفرماید: «ما تدری لعلّهُ فِتنةٌ لکُم و متاعٌ اِلی حین »؛ این [کار] یک زمان دارد، یک آمد دارد، یک سرآمد دارد. شما چه میدانید؟ یعنی این وعده است. آن وقت در روایت امام این وعده مشخص شده؛ در روایت است: اِنّالله جعل هذا الامر فی سنهِ سبعین. امام مجتبی(ع) سال ۴۰، ۴۱ این حرف را زدند، بنا بوده سال ۷۰ قیام انجام بگیرد و حکومت اسلامی تشکیل بشود؛ در تقدیر الهی این بوده که این کار انجام بگیرد. بعد میفرماید: «فلمّا قُتِل الحُسینُ علیهِ السّلامُ اِشتدّ غضبُالله علی اهلِ الارضِ فاخّره»؛ وقتی در سال ۶۱ محرّم ۶۱ حضرت به شهادت رسیدند، این کار عقب افتاد؛ این [کار] بنا بود سال ۷۰ انجام بگیرد، [اما] به خاطر شهادت سیّدالشّهدا و عوامل بیرونیای که طبعا مترتب بر این معنا میشد، این کار عقب افتاد. حالا در تعبیر روایت، «اِشتدّ غضبُالله علی اهلِ الارض» است، اما میدانیم که این «اشتداد غضب» و آنچه بر آن مترتب میشود، با همین عوامل ظاهری و علل و عوامل معمولی تطبیق میکند؛ عوامل معمولیاش این است، که باز در یک روایت دیگر هست که: اِرتدّ النّاسُ بعد الحُسینِ اِلّا ثلاثه؛ «اِرتدّ» نه به معنایی که از دین برگشتند، یعنی بعد از امام حسین(ع)، شیعه از این راهی که داشت میرفت مردّد شد؛ یعنی با این وضع چه جوری میشود رفت؛ مگر سه نفر: یحییبنامّطویل [و دو نفر دیگر]؛ سه نفر بیشتر نماندند. حضرت صادق(ع) میفرماید: «ثُمّ اِنّ النّاس لحِقوا و کثُروا»، سی سال زحمت امام سجّاد(ع) و بعد حضرت باقر(ع)، نتیجهاش این شده که این [تعداد بیشتر شد].
خب بعد در [ادامه] همان روایتی که داشتم میخواندم، خدای متعال آن امر حکومت را که سال ۷۰ قرار بود اتفاق بیفتد، به تاخیر انداخت به سال ۱۴۰؛ «فاخّرهُ اِلی اربعین و مِائه». سال ۱۴۰، سال زندگی امامصادق(ع) است دیگر؛ حضرت [سال] ۱۴۸ از دنیا رفتند. این [مطلب] بینِ شیعه، بین خواص شیعه گفته میشده، تکرار میشده. بعد البته حضرت علت اینکه تاخیر افتاد را بعدا در همین روایت ذکر میکنند که اینجوری شد که تاخیر افتاد. لذا شما میبینید این در روایت هست که زُراره که خب دیگر جزو نزدیکترینها است؛ زراره در کوفه است؛ میدانید اهل کوفه است؛ ساکن کوفه بود یک پیغام میدهد به حضرت، یک نامهای مینویسد به حضرت صادق (علیهالسلام) و میگوید که یک نفر از دوستان ما از مردم، یعنی از شیعه، اینجا دچار گرفتاریِ قرض شده و حکومت میخواهد این را دستگیر کند به خاطر مدیون شدنش، به خاطر قرض سنگینی که دارد. این [فرد] الان مدتی است فرار کرده؛ از زن و بچهاش دور شده و فرار کرده و آواره است برای اینکه نتوانند دستگیرش کنند. [زراره مینویسد: ] حالا من از شما سوال میکنم اگر «هذا الأمر» این «هذا الأمر» در روایات زیاد تکرار میشود؛ یعنی همین مساله حکومت اگر «هذا الامر» در همین یکی، دو سال بنا است اتفاق بیفتد، بگوییم این [فرد] باشد تا وقتی که این اتفاق بیفتد و شماها بیایید سر کار و قضیه خلاص بشود؛ اما اگر قرار نیست، بنا نیست این [امر] یکی، دو ساله انجام بگیرد، رفقا جمع شوند، پول جمع کنیم و قرض این بیچاره را بدهیم که بیاید سر خانه و زندگی. این را زراره سوال میکند؛ این شوخی نیست. زراره چرا احتمال میدهد که ظرف یکی دو سال بشود این کار اتّفاق بیفتد؟ باز یک روایت دیگر از زراره دارد، میگوید: «والله لا اری علی هذه الاعواد الّا جعفراً»؛ «اعواد» یعنی منبر، یعنی ستونهای منبر؛ میگوید روی این ستونهای منبر، من غیر از جعفر را نمیبینم. یعنی یقین داشته که حضرت میآیند روی منبر خلافت مینشینند؛ یعنی این [انتظار] وجود داشته. بعد خب «یمحُواالله ما یشاءُ و یُثبِتُ و عِندهُام الکِتاب»؛ قدر الهی این است، قضای الهی این نیست. قضای الهی، آنکه قدرِ تثبیتشده است، آن بهاصطلاح قرار قطعیشده، آن [امر] نبوده؛ به خاطر عوامل خاص و علل و عوامل اینجوری. پس ائمه دنبال این قضیه بودند؛ این خیلی قضیه مهمی است. حالا شما در این باب ببینید نقش امام رضا (علیهالسلام) چیست. حالا البته من الان یادم نیست مطالب آن سخنرانی که جنابعالی میفرمایید؛ قبل از آن هم من سال اول یک پیامی فرستادم مشهد و در آن پیام، مساله قبول ولایتعهدی امام رضا(ع) را تحلیل کردم. یعنی گفتم این در واقع یک مبارزهای بود بین مامون عاقل و زیرک و بسیار باهوش، و امام رضا(ع). مامون اول گفت خلافت را میدهم؛ اول ولایتعهدی نبود؛ گفت من خلافت را به شما میدهم. حضرت قبول نکردند؛ اصرار کرد؛ بعد گفت حالا که قبول نمیکنید، پس ولایتعهدی [را قبول کنید]. علت اینکه مامون این کار را کرد چه بود؟ من [در آن پیام]، چهار، پنج علت و دلیل برای مامون ذکر کردم که او به این اهداف فکر میکرد و دنبال این چیزها بود. امام (علیهالسلام) قبول کردند؛ من پنج، شش علت هم ذکر کردم برای اینکه حضرت چطور قبول کردند و چرا این کار را کردند و فواید این کار چه بود. یک حرکت عظیم، یک جنگ فوقالعاده غیرنظامی، یعنی جنگ سیاسی در واقع، بین حضرت و مامون راه افتاده و حضرت در این جنگ مامون را خُرد و خمیر کرده؛ یعنی با این کاری که کرده، منکوب کرده مامون را؛ طوری که مامون مجبور شده حضرت را به قتل برساند. والّا اول که اینجور نبود؛ [حضرت را] احترام میکردند، نماز میفرستادند؛ از این کارها بود دیگر. حالا آنجا من شرح دادم که مامون چرا این کارها را میکرد و چرا کرد و چه اهداف و چه فوایدی در ذهنش بود؛ آن وقتها ما هم مثل شماها که الحمدللّه جوانید و حوصله دارید، حوصله داشتیم و از این کارها میکردیم؛ حالا که دیگر به کلی از این معانی دور هستیم. بنابراین این سه بخش در زندگی حضرت امام رضا (علیهالصّلاه و السّلام) و بقیه ائمه باید تبیین بشود. هنر شما این است که این سه بخش را اولا استخراج کنید؛ ثانیا اینها را از زیادهگوییها و حرفهای غیر متقن تخلیص کنید؛ ثالثا که این سومی مهمتر از همه است، با زبان مناسب، با زبان روز، با زبان قابل فهم برای مخاطب غیر شیعه و حتی شیعه چون دوری بعضی از جوانهای خودمان هم از این معارف، کمتر از دوری غیرشیعه و غیرمسلمان نیست و اطلاعی ندارند بیان کنید اینها را. به نظر من اگر این کار انجام بگیرد، فقط صِرف یک گردهمایی و سخنرانی و مانند اینها دیگر نخواهد بود؛ یعنی یک فایده محسوسی بر آن اتفاق میافتد. والسّلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
توليد كتاب و ترويج كتابخواني، وظيفه مهم مسوولان است
رهبر معظم انقلاب فرمودند: دستگاههايي همچون وزارت ارشاد، سازمان تبليغات و حوزه هنري بايد در زمينه توليد كتاب مناسب براي نسل جوان بيش از پيش تلاش كنند. حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح ديروز دوشنبه با حضور در مصلاي امام خميني(ره) از سيوپنجمين دوره نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران بازديد كردند. رهبر انقلاب در اين بازديد ضمن گفتوگو با ناشران، نويسندگان و صاحبان غرفههاي كتاب، از نزديك در جريان تازههاي نشر و وضعيت بازار كتاب و همچنين ميزان استقبال از نمايشگاه قرار گرفتند. حضرت آيتالله خامنهاي پس از بازديد از نمايشگاه كتاب در مصاحبهاي، انگيزه خود از چنين بازديدي را در درجه اول ميل شخصي و علاقه به كتاب برشمردند و افزودند: يكي ديگر از دلايل بازديد از نمايشگاه كتاب، زمينهسازي براي ترويج كتاب و كتابخواني است. ايشان گفتند: اعتقاد من اين است كه همه آحاد مردم در طبقات مختلف سني و علمي نيازمند به كتاب هستند و هيچ چيزي نميتواند جاي كتاب را بگيرد. رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به تاثير فضاي مجازي بر موضوع كتابخواني، خاطرنشان كردند: نبايد فضاي مجازي جاي كتابخواني را بگيرد و كتاب بايد همواره در سبد خريد و در مجموعه اوقات مردم جاي خاص خود را داشته باشد. حضرت آيتالله خامنهاي با تاكيد بر اينكه مسوولان وزارت ارشاد و سازمان تبليغات اسلامي بايد به كساني كه در كار نشر و توليد كتاب فعال هستند كمك كنند، افزودند: البته در اين بخش كمكهايي ميشود و اين روند بايد ادامه يابد اما كار مهم ديگر اين است كه فعالان فضاي مجازي، ترويج كتاب و كتابخواني را از جمله وظايف خود بدانند. ايشان تاكيد كردند: فعالان فضاي مجازي كتابهاي خوبي را كه در زمينههاي مختلف علمي، ادبيات، تاريخ، هنر، مسائل ديني و اعتقادي و در يك كلام «كتابهاي مفيد» را معرفي و ترويج كنند. رهبر انقلاب اسلامي به چند نكته قابل توجه در نمايشگاه كتاب امسال نيز اشاره كردند. حضرت آيتالله خامنهاي گفتند: افزايش كارهاي جديد، افزايش شمارگان كتابها و تجديد چاپ مكرر برخي كتابها از خبرهاي خوب نمايشگاه امسال است. بخش پاياني سخنان رهبر انقلاب يك توصيه مهم به مسوولان و دستگاههايي بود كه با نوجوانان و جوانان سروكار دارند.
حضرت آيتالله خامنهاي گفتند: دستگاههايي همچون وزارت ارشاد، سازمان تبليغات و حوزه هنري بايد در زمينه توليد كتاب مناسب براي نسل جوان و «وزارت آموزش و پرورش» و «وزارت علوم» نيز بايد در زمينه ترويج كتابخواني ميان نوجوانان و جوانان بيش از پيش تلاش كنند تا هم زمينه كتابخواني فراهم شود و هم كتاب خوب در اختيار آنان قرار گيرد. ايشان يكي از نيازهاي جدي براي نسل جوان را توليد كتاب در زمينه شرح قضايا و حوادث گوناگون دانستند و افزودند: در زمينه قضايايي همچون مشروطيت، دفاع مقدس، «انقلاب اسلامي» و شخصيت برجسته و كمنظيري همچون امام(ره) يا كتاب مناسب وجود ندارد و يا كتاب «خواندني» بسيار كم است كه بايد در اين موضوعات توليد كتاب مناسب براي نسل جوان انجام گيرد.
رهبر انقلاب کدام یک از کتابهای نویسنده مشهور روس را تورق کردند؟
براساس تصاویر منتشره، در جریان بازدید رهبری از نمایشگاه کتاب، ایشان دو کتاب از فئودور داستایوفسکی را تورق کردند.
صبح دیروز مقام معظم رهبری از نمایشگاه کتاب تهران بازدید کردند. براساس تصاویر منتشره، در جریان این بازدید ایشان دو کتاب از فئودور داستایوفسکی را تورق کردند. «شیاطین (جنزدگان)» و «یادداشتهای زیرزمینی» این دو اثر داستایوفسکی نویسنده شهیر روس بودند. در پی بازدید حضرت آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی از نمایشگاه بینالمللی کتاب، یکی از غرفهداران از ایشان درخواست کرد که انگشتری خود را به وی هدیه دهند.