• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۰ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5765 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت

نگاهي به موزه‌ها در سالي كه گذشت

رضا دبيري‌نژاد

روز جهاني موزه‌ها (18 ماه مه) آغاز سال موزه‌هاست. سالي كه با يادآوري اهميت و نقش موزه‌ها آغاز مي‌شود تا جامعه بخشي از ميراث‌هاي خود را به ياد آورد و از اين رو به توانايي و اثربخشي موزه به مثابه يك نهاد علمي فرهنگي اجتماعي توجه بيشتري كند. اما اين روز از سوي ديگر فرصت مغتنمي ست تا به وضعيت موزه‌ها در شرايط كنوني يا يك سالي كه موزه‌ها پشت سر گذاشته‌اند، دقت شود و از منظرهاي مختلف مجموعه فعاليت‌ها و حضور موزه‌ها در سالي كه پشت سر گذاشته شده مورد ارزيابي قرار بگيرد. اگر بخواهيم نگاهي اجمالي به وضعيت و عملكرد موزه‌ها داشته باشيم بايد آن را امتداد فرآيندي بدانيم كه از چند سال قبل شكل گرفته و صرفا معطوف به ايك سال نيست. توصيف وضعيت چندگانه‌اي موزه‌ها در اين سال‌ها داشته‌اند كمي راحت نيست اما در كمترين توصيف مي‌توان آن را بحران اثربخشي توصيف كرد. موزه‌ها در اين سال‌ها فعال بوده‌اند و بنا بر اخبار فعاليت‌هاي متعددي داشته‌اند اما اين حجم از فعاليت‌ها آنقدر كم‌اثر بوده‌اند كه مي‌توان اثربخشي حداقلي دانست. اين توصيف مربوط به يك يا چند موزه نيست بلكه در ارزيابي بازده موزه‌ها در نسبت به حجم برنامه‌هاي اعلامي است. انگار اين حجم از برنامه‌ها براي اخبار و آمار برگزار مي‌شوند تا آنكه معطوف به مخاطبان اعم از مخاطبان عمومي يا گروه‌هاي خاص تخصصي باشد. اين توصيف مربوط به توسعه كمي موزه‌ها نيست بلكه مربوط به بهره‌برداري از موزه‌هاي موجود است، موزه كه آن را منبع دانش ها، هنرها و فرصتي براي پژوهش و آموزش مي‌دانيم و از اين رو برنامه‌ها و فعاليت‌هاي آن نيز بايد به پژوهش و آموزش ختم شود. اما وقتي با چنين معياري به مجموع فعاليت‌هاي موزه‌هاي كشورمان مي‌نگريم آن را با فاصله‌اي متنافر از اين معيار مي‌بينم. بخشي از اين موضوع را مي‌توان به مناسبت‌گرايي دانست. فعاليت‌ها و برنامه‌هاي موزه‌ها در خدمت مناسبت‌ها قرار گرفته‌اند و گويي اين به يك وظيفه تبديل شده كه در نتيجه در يك سرعت گذر از مناسبتي به مناسبت ديگر فرصت اثربخشي از برنامه‌ها گرفته مي‌شود. بخش ديگر مربوط به كميت گرايي در موزه‌ها است. موزه‌ها به يك كميت گرايي در همه فعاليت‌ها دچار شده‌اند كه آمارهاي بازديدكنندگان شروع مي‌شود تا آمار تعداد برنامه‌ها. اين در حالي است كه همه موزه‌ها و يا حتي ظرفيت موزه‌ها امكان رشد پيوسته و فزاينده كمي بازديدكننده را ندارند و يا كثرت برنامه‌ها به ويژه در يك زمان سبب اثربخشي نمي‌شود و به ويژه اين كثرت‌گرايي را مي‌توان در همزماني رويدادهاي موزه‌هاي متعدد مشاهده كرد كه از اثربخشي همديگر مي‌كاهند. اين كميت‌گرايي و كثرت‌گرايي سبب شده است از كيفيت محتوايي و يا توليد محتواي مكمل براي يك برنامه كه متضمن اثربخشي آن است كاسته شود. اما انگار رويدادهاي موزه‌ها ايجاد مي‌شوند تا آمار فعاليت را پر كنند نه آنكه سرمايه نهفته موزه را به يك سرمايه بالفعل فرهنگي اجتماعي تبديل سازند. از اين رو امروزه نمي‌توانيم بگوييم كه با رشد كمي موزه‌ها اثربخشي آنها بيشتر شده است و يا به تعداد موزه‌ها موجود اثربخشي داريم. بخش ديگر هم به آن دليل است كه اثربخشي حاصل قدرتمندي سازماني است و وقتي موزه‌ها سازمان‌شان ضعيف‌تر شده است و اين سازمان نحيف بايد آن كميت‌گرايي را پاسخ بدهد در نتيجه امكان اثربخشي از آن كاسته مي‌شود در نتيجه وضعيت امروز موزه‌ها را مي‌توان يك صورتگرايي صرف تلقي كرد كه بيشترين توان آن صرف مجموعه‌اي تكرارها مي‌شود رويدادهايي كه به يك عادت تبديل شده‌اند و اين عادت و رفع تكليف نمي‌تواند بازده لازم را براي موزه به مثابه يك نهاد اجتماعي فراهم كند. و حالا برخلاف صورت فزاينده بايد بگوييم موزه‌ها  در يك مسير كاهنده  قرار گرفته‌اند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها