گفتوگوهاي غيرمستقيم ايران و امريكا؛ انگيزهها و چشمانداز
محمد جواد قهرماني
دو مقام ارشد امريكا يعني برت مك كورگ، هماهنگكننده شوراي امنيت ملي امريكا در امور خاورميانه و شمال آفريقا و آبرام پيلي، سرپرست نماينده ويژه امريكا در امور ايران، گفتوگويي غيرمستقيم با طرف ايراني در عمان برگزار كردهاند. اين خبري است كه آكسيوس اخيرا منتشر كرده و نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد نيز آن را تاييد كرده است. پيش از آن نيز رافائل گروسي، دبيركل آژانس بين المللي انرژي اتمي، در سفري به ايران، با مقامات جمهوري اسلامي ايران ديدار كرد. باتوجه به تشديد تنشهاي منطقهاي و اختلافنظرها پيرامون پرونده هستهاي ايران، اين ديدارها توجه بيشتري در محافل سياسي و رسانهاي به خود معطوف داشتهاند. باتوجه به شرايط موجود در ارتباط با پرونده هستهاي ايران و همچنين وضعيت منطقه، اين پرسش مطرح ميشود كه چه محركها و انگيزههايي براي برگزاري اين ديدارها وجود دارد و چه پيامدها و دلالتهايي ميتوان براي روابط ايران و امريكا متصور بود.
در پاسخ به اين پرسش، لازم به توضيح است كه اين ديدارها را بايد در چارچوب و بستر شرايط موجود در روابط ايران و امريكا و اهداف سياست خارجي دو كشور جستوجو كرد. فهم اينكه اين روابط چه شرايطي را تجربه ميكند در درك انگيزههاي دو طرف ياريدهنده خواهد بود.
روابط دو كشور طي ساليان اخير روند پرتنش رو به افزايشي را تجربه كرده است. اگرچه انتظار ميرفت برجام تا حدي برخي موضوعات ميان دو كشور را حل كند، اما خروج دونالد ترامپ، رييسجمهور پيشين امريكا، از اين توافق سبب شد تنشها در روابط دو طرف افزايش پيدا كند. اعمال سياست فشار حداكثري از جانب دولت امريكا، تهران را وادار كرد تا تدريجا تعهدات هستهاي خود را كاهش دهد. در نتيجه مجددا پرونده هستهاي به موضوعي مهم و تعيينكننده در روابط تهران و واشنگتن تبديل شد. در ادامه، با به قدرت رسيدن جو بايدن نيز با وجود برگزاري ادوار مختلف مذاكره، به دلايل مختلف احياي برجام محقق نشد و در نتيجه با گذشت زمان چشمانداز روابط دو كشور روز به روز تيرهتر از گذشته شد. با اين حال، امريكا هدف مهم خود را ممانعت از حركت ايران به سمت مسلحسازي برنامه هستهاي ايران اعلام كرده است. اما به دنبال كاهش تعهدات تهران و همچنين كاهش تمركز امريكا به سبب شكلگيري بحران در حوزههاي ديگر نظام بين الملل از جمله جنگ اوكراين، اين نگراني در ميان امريكاييها مطرح شد كه احتمال حركت ايران به اين سمت وجود دارد. بنابراين، يكي از اهداف و انگيزههاي طرف امريكايي براي گفتوگو با مقامات جمهوري اسلامي ايران اطمينان خاطر از اين است كه چنين روندي از سوي تهران دنبال نشود. به عبارت ديگر، از نگاه آنها حفظ كانال گفتوگو مسير مناسبي در دستيابي به اين هدف فراهم ميكند.
اما مساله تنها به موضوع هستهاي ختم نميشود. مسائل منطقهاي نيز از ديرباز يكي از چالشهاي مهم در روابط ايران و امريكا بوده است. اگرچه ايران و عربستان در مارس 2023، با ميانجيگري چين در راستاي كاهش تنش توافق كردند اما جنگ غزه سرآغاز دور جديدي از تنشها در سطح منطقه بود. حمله اسراييل به كنسولگري ايران در سوريه نقطه عطف افزايش تنشها در سطح منطقه بود. به گونهاي كه جمهوري اسلامي ايران حملهاي بيسابقه عليه اسراييل صورت داد و اسراييل نيز به اين حمله واكنش نشان داد. مقامات امريكا با وجود حمايت از تلآويو، نگرانيهاي خود از گسترش درگيريها در سطح منطقه را اعلام كردند. اين موضوع نه تنها در رابطه با واكنش اسراييل به ايران، بلكه در حمله به رفح نيز اعلام شد، چراكه به باور آنها احتمالا اين موضوع ميتواند درگيريها را گسترش دهد. به همين دليل، به نظر ميرسد مقامات امريكا با اذعان به اين موضوع كه نميتوان نقش تهران را در مسائل منطقه ناديده گرفت گفتوگو با مقامات جمهوري اسلامي ايران در اين شرايط را در دستور كار خود قرار دادهاند. طبق گزارشهاي منتشر شده، يكي از مهمترين محورهاي گفتوگو نيز جلوگيري از افزايش تنش در سطح منطقه بوده است. پيشتر نيز وزير خارجه امريكا از شركاي ايران از جمله پكن خواسته است تا از روابط خود با ايران به منظور جلوگيري از افزايش تنشها در منطقه استفاده كنند.
موضوع سوم، نشست بعدي آژانس بين المللي انرژي اتمي است كه در ماه ژوئن برگزار خواهد شد. همانطور كه جمهوري اسلامي ايران نميخواهد اين نشست به صدور قطعنامه عليه تهران منتهي شود، امريكا نيز نميخواهد صدور قطعنامه عليه ايران به سرعت گرفتن فعاليتهاي هستهاي ايران منجر شود. در همين راستا، نيويورك تايمز در گزارشي براي رافائل گروسي نقش ميانجي و نه نقش بازرس قائل شده است. گروسي نيز در گفتوگو با فايننشيال تايمز اين ادعا را مطرح كرده است: «من در آنها (منظور مقامات ايران) اين درك را ميبينم كه بهتر است تعامل داشته باشيم تا اينكه مسيري كاملا متفاوت را ادامه دهيم كه منجر به تشديد بيشتر (تنش) و حتي خطر بيشتر، ازجمله جنگ شود.»
موضوع بعد كه احتمالا مقامات امريكا را به شروع مجدد كانال گفتوگو واداشته، توافقي است كه با عربستان دنبال ميكنند. به ادعاي مقامات امريكا يك ضلع اين توافق، عاديسازي روابط عربستان و اسراييل خواهد بود. امريكا از اين طريق خواهان شكلدهي به ثبات در منطقه از طريق ادغام بيشتر تلآويو در منطقه است. ازسوي ديگر، با توافق امنيتي با عربستان، اين اطمينان به رياض نيز داده ميشود كه امريكا متعهد به حفظ امنيت عربستان در برابر تهديدات خارجي است. چنين وضعيتي ميتواند حساسيت متحدان نسبت به گفتوگوهاي امريكا با ايران را نيز كاهش دهد. همچنين، احتمالا از نگاه امريكا، سياست مديريت تنش با تهران ميتواند در پيشبرد اين توافق موثر باشد.
اما اينكه در عمل اين گفتوگوها به چه سمت و سويي حركت خواهد كرد مساله مهم ديگري است كه تحتتاثير فاكتورهاي مختلفي قرار دارد. يكي از اين موضوعات مهم پيشرفتهاي هستهاي ايران و مساله پايان يافتن برخي بندهاي غروب آفتاب برجام است. از يك طرف احتمالا براي ايران قابل پذيرش نباشد كه پيشرفتهاي هستهاي خود را بدون تضمينهاي عملي لازم متوقف كرده و به محدوديتهاي برجام بازگردد و از طرفي ديگر، از نگاه واشنگتن، برجام بدون بندهاي غروب آفتاب در عمل آورده چنداني براي امريكا در پي نخواهد داشت و به نوعي امتياز دادن به ايران بدون كسب امتياز خاصي در اين زمينه است.
دومين موضوع، به نزديكي انتخابات امريكا مربوط ميشود. نزديك بودن انتخابات رياستجمهوري در امريكا دولت بايدن را در وضعيت احتياط درخصوص سياستهاي كلاني قرار ميدهد كه ميتواند افكار عمومي را عليه وي بسيج كند. در همين راستا، اينكه چه كسي در اين انتخابات پيروز شود به ويژه احتمال انتخاب ترامپ به عنوان رييسجمهور، بر روند گفتوگو ميان ايران و امريكا عاملي تاثيرگذار قلمداد ميشود.
عامل ديگري كه ميتواند بر اين گفتوگوها تاثيرگذار باشد نقش متغيرهاي ثالث و يا حتي پيشبيني نشده است. به عنوان نمونه، همانطور كه در گذشته جنگ اوكراين در تشديد تنشها ميان ايران و غرب نقش داشته است، فاكتورهاي ديگر همچون عدم قطعيتها در منطقه و سوء محاسبه كه ممكن است تنشها را افزايش دهد، ميتواند آينده و مسير هر گفتوگويي را تحت الشعاع قرار دهد.
بهطور كلي، به نظر ميرسد شرايطي كه ايران و امريكا با آن مواجه هستند دو كشور را نسبت به افزايش تنشها و درنتيجه از كنترل خارج شدن آن نگران كرده است. همين موضوع، دو طرف را وادار به گشايش كانالهاي گفتوگو پس از ماهها بسته بودن كرده است. با اين حال، بيان اين موضوع كه اين كانالهاي گفتوگو ميتواند مسيري به سمت مذاكرات هدفمند با هدف دستيابي به يك توافق جديد و جدي ايجاد كند حداقل در كوتاهمدت دشوار به نظر ميرسد. با اين حال، داشتن كانال گفتوگو به منظور مديريت تنش و ممانعت از اينكه اين تنشها از كنترل خارج شود، آنهم در شرايط خاصي كه اكنون منطقه با آن مواجه است براي هر دو كشور امري ضروري به نظر ميرسد. اين گفتوگوها ميتواند هم پيرامون مسائل منطقهاي باشد و هم پرونده هستهاي ايران.
كارشناس ارشد مسائل خاورميانه