سخني با دكتر پزشكيان
طبيب جمهور باشيد
ابوالفضل باني
شما در بيانيه اخيرتان خطاب به ملت ايران گفتهايد:
«امروز ايران ما يعني آن سرزمين و فرهنگ و تمدن تاريخي كه نياكان به عنوان ميراثي ارزنده به ارث گذاشتهاند؛ با چالشها، مسائل بزرگ و گرههاي پيچيدهاي در حوزههاي اقتصادي، سياسي، بينالمللي، فرهنگي و اجتماعي دست به گريبان است و گشودن اين گرهها و حل و فصل مسائل پيش روي كشور جز با همراهي و مشاركت تكتك شهروندان ايران زمين ميسر نيست.»
راه رسيدن به اين مهم و رفع چالشها را عدالت دانستهايد. در واقع عدالت كليدواژه شماست و تحقق آن شايد بزرگترين دليل حضورتان در اين عرصه پرخطر، اما بيش از چهار دهه است كه اجراي عدالت اجتماعي، بهرغم اينكه شعاريترين واژهاي است كه بر دهان سياستورزان اين سرزمين جاري است، كمتر حصهاي است كه به انصاف در اين سرزمين پهناور تقسيم شده است. عدالت در تحصيل، عدالت در بهداشت، عدالت در رفاه و عدالت در زندگي، اينها گمشده بزرگ اين سرزمين است. در حالي كه خوزستان نفس ندارد، سيستان آب ندارد، كارون از نفس افتاده و درياچه اروميه در حال احتضار است. اينها دردهاي كمي نيست، دردهايي كه حاصل رفتن راه به اشتباه است با آدمهاي اشتباهي و غيرمتخصص. اگر به سلامت از اين گردنه گذشتيد از انتخاب آدمهاي اشتباهي از هر حزب و گروه دستهاي پرهيز كنيد. با آدمهاي اشتباهي راه به همين ناكجاست. دكتر پزشكيان؛ شما هر دم از آموزههاي اميرالمومنين در نهجالبلاغه شاهد و دليل ميآوريد و به حق مرام و مسلك آن بزرگمرد را سرلوحه حيات سياسي خود قرار دادهايد، اميد كه تا پايان بر همين عهد بمانيد. اين سفارش مولا به مالك را برايتان بازگو ميكنم:
«در كار كارگزارانت بنگر و پس از آزمايش به كارشان برگمار، نه به سبب دوستي با آنها.»
نگذاريد فرداي پس از پيروزي-اگر پيروز اين ميدان بوديد- در بر همان پاشنهاي بچرخد كه تاكنون چرخيده.
آقاي دكتر پزشكيان؛
اينك تن جمهور رنجور است؛ رنجور از رفيقان ناموافق، شما طبيب جمهور باشيد.