چه كسي صداي هزاران زن كارگر خوزستاني را ميشنود؟
قاسم آل كثير
در دل خاك خوزستان، سرزمين نفت و نخل، زنان دلير و پرتلاش در كنار مردان، بار سنگين كشاورزي را بر دوش ميكشند. اين در حالي است كه آمارها نشان ميدهند خوزستان بيش از ۳۵ هزار زن سرپرست خانوار دارد كه بخش چشمگيري از آنها روي زمينهاي كشاورزي كار ميكنند، زناني كه در برابر تندبادهاي زندگي، قامت خم نكردهاند. البته منابع غيررسمي خبر از بالاتر بودنِ اين آمار را ميدهند. شهرستان دزفول به تنهايي بيش از پنج هزار زنِ كارگر در بخش كشاورزي دارد، زناني كه نه تنها براي خود، بلكه براي خانوادههايشان، معيشتي پايدار فراهم ميكنند. با وجود جمعيت نزديك به ۵ ميليون نفر و صنايع بزرگ و پتروشيميهاي گسترده، خوزستان پس از بلوچستان، رتبه دوم بيكاري جوانان را داراست. اين وضعيت، بسياري از زنان را به سوي مزارع و زمينهاي كشاورزي كشانده است؛ زناني كه هر روز با مشكلات و خطرات فراواني مواجه ميشوند. حوادثي كه در مسير اين زنانِ كارگر پيش ميآيد، بارها به قيمت جانشان تمام شده است، زناني كه بدون هيچ گونه بيمه تامين اجتماعي به كار مشغولند و در برابر حوادث ناگوار، پشتيباني ندارند. اين داستان، حكايت زناني است كه با وجود تمام مشكلات، همچنان با عزمي راسخ و اميد به آينده، به كار و تلاش ادامه ميدهند. زناني كه نشان ميدهند اراده و پايداري ميتواند بر هر دشواري غلبه كند و بذر اميد را در دلهاي خسته بنشاند.
شهرستان شوش نيز با تراكم بالاي زنان كارگر در روستاهايي همچون خويس، بيت ارحيمه، بنادر و ... يكي از بيشترين جمعيت زنان فعال در بخش كشاورزي را دارد. در اينجا، از دختران نوجوان تا پيرزنهاي هفتادساله، براي كسب روزانه تنها ۲۰۰ هزار تومان، در دستههاي كارگري به فعاليت مشغولند. اين تلاشها در حالي صورت ميگيرد كه در سالهاي اخير هرساله شاهد واژگون شدن خودروهاي نيسان حامل اين زنان كارگر به سمت زمينهاي كشاورزي هستيم كه اين حادثه تلفات جاني زيادي پي در پي به دنبال داشته است ازجمله پارسال كه ۱۰ زن از شهرستان شوشتر را در مسير كار به كام مرگ برد و اخيرا نيز شش زن ديگر در دزفول بر اثر حادثهاي مشابه راهي بيمارستان شدند. كارشناسان بيمه تامين اجتماعي ميگويند كه بيمه كشاورزان را با هزينه كم دارند ولي طبق قانون، زنان نميتوانند به عنوان كارگر، بيمه شوند. اين در حالي است كه مردان كارگر كشاورزي ميتوانند بيمه شوند. زنان كشاورز همپاي مردان كار ميكنند ولي حقوقشان ۶۰درصد مردان است. در واقع تاوان هزينههاي توليد در بخش كشاورزي را زنان كارگر ميدهند. نداشتن هيچگونه بيمه و امنيت و مدرك شغلي از مشكلات زنان كارگر كشاورزي است. همچنين نداشتن سرويس اياب و ذهاب در شأن بانوان و پاسخگو نبودن كارفرما و مالكان كشاورزان نسبت به اتفاقات و حوادث محل كار از ديگر مشكلات زنان كارگر كشاورزي هستند.
تغيير يا بهتر بگويم وخيم شدن شرايط اقتصادي و اجتماعي باعث شده كه زنان علاوه بر خانهداري به سوي زمينهاي كشاورزي بروند تا بلكه بخشي از مايحتاج حياتشان را تامين كنند. زناني كه يا خودشان بيمار هستند يا همسرانشان يا فرزندانشان. بر اساس آمار اعلامي موسسههاي مالي سازمان پژوهشي تامين اجتماعي، زنان ۸۰ درصد شاغلان بدون بيمه در سال ۱۳۹۶ را به خود اختصاص داده بودند. آماري چشمگير كه نشان از بيتوجهي محض به اين طيفِ شاغل را ميدهد. در نهايت، بايد اذعان كرد كه زنان كارگر بخش كشاورزي، ستونهاي ناديده و قدرنشناخته اقتصاد روستايي ايران هستند. تلاشهاي بيوقفه و تحمل مشكلات فراوان از جمله نبود بيمه، آزارهاي مختلف و حقوق ناعادلانه، تنها بخشي از چالشهاي روزمره آنان است. اين زنان براي تامين معيشت خود و خانوادههايشان، حاضرند جان خود را به خطر بيندازند و در ازاي دستمزدي ناچيز، سختترين كارها را در گرماي غيرقابل تحمل انجام دهند. ضروري است كه به اين واقعيت تلخ توجه شود و با اتخاذ سياستهاي حمايتي و حقوقي مناسب، گامي موثر در راستاي بهبود شرايط زندگي و كاري اين قشر زحمتكش برداشته شود. تنها با ارج نهادن به حقوق و كرامت اين زنان است كه ميتوانيم به سوي جامعهاي عادلانهتر و انسانيتر حركت كنيم.