لوبيا پلو با طعم سياست
حسن لطفي
قسمت اول سريال زخم كاري و قسمت چهارم سريال درانتهاي شب را پشت سر هم در جمعهاي تماشا ميكنم كه هنوز نشاني از گرم شدن تنور انتخابات نيست (تنور انتخابات ؟!) و به نظر ميرسد قهر برخي با انتخابات باعث شده تا عدهاي، بهجاي ديدن جدل كلامي- برآمده از چه بگو و چه نگوي پخشكنندگان نشستها - نامزدهاي انتخابات و كارشناسان مربوطه، جدال يا كشمكشهاي دراماتيك شخصيتهاي اين دو سريال را نگاه كنند . جالب اينجا است كه در هر دو سريال بخشي از زمان به قهر و آشتي شخصيتهاي اصلي با هم اختصاص داده شده است(قهر ماهي و بهنام در انتهاي شب و سميرا و مالك در زخم كاري) البته اين قهر و آشتيها هيچ ربطي به عالم سياست ندارد . كاملا فردي است . با تمام اينها درست كه دقت ميكنم برخوردي كه سميرا با مالك كرده بيشتر از تصميمي كه ماهي براي خودش و بهنام گرفت، شبيه رفتاري است كه بسياري از سياستمداراني كه در قدرت بوده و هستند در طول سالهاي طولاني با مردم كردهاند . مالك درست يا غلط از تمام تصميماتي كه سميرا گرفت حمايت كردو... بگذريم قرارم با خودم قبل از نوشتن مطلب اين نبود كه پاي شخصيتهاي اين دو سريال را به مساله مهم اين روزها (انتخابات رياست جمهوري و حواشيش) بكشم . بعد از ديدن نقش لوبياپلو در هر دو سريال نكتهاي به ذهنم زد كه بيربط با قهر بعضيها با انتخابات نيست . براي آنكه منظورم را واضحتر گفته باشم ناگزيرم نقش لوبياپلو را به عنوان يك نشانه در اين دو فيلم مقايسه كنم . در زخم كاري مالك، لوبياپلويي كه دوست دارد را به اين دليل كه ميفهمد دستپخت سميرا است در سطل زباله ميريزد . لوبيا پلوي سريال در انتهاي شب كه توسط ثريا (زن جديدي كه وارد زندگي بهنام شده) پخته شده توسط بهنام با رضايت ميل ميشود و رابطه جديدي شكل ميگيرد . اينكه سرانجام رابطه اين شخصيتها چه ميشود برايم جذاب هست ولي اهميتش به اندازه تصميم مردم براي هشتم تيرماه نيست . تصميمي كه اگر بهجاي لوبياپلو، برنامه كانديداها را بگذاريم، شايد خيليها حق داشته باشند بعضي از لوبياپلوهاي تعارف شده را به سطل زباله بريزند (به خاطر گذشته و عدم وفاي به عهد يا دستپخت بدي كه منجر به سوختن فرصتها و آسيب به زندگي مردم شده !) اما با كمي اغماض ميشود روي لوبياپلوي يك گرينه كمي درنگ كرد (به خاطر بعضي از موضعگيريهايي كه نشان از همراهي با مردم معترض دارد) اگر لوبيا پلوي او را انتخاب نكنيم ديگران اندك لوبيا پلويي را سر سفره ما ميگذارند كه خوردنش اجباري است .