ريیس هیات امنای انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده (حامی):
ناترازی و عدم توازن، علت اصلی رشد پدیده پناهجویی است
سازمانهای مردمنهاد و NGOها از گذشته تا امروز برای کمک و حمایت از پناهجویان در سراسر جهان گامهای مهمی برداشتهاند و بدون کمک سازمانها، انجمنها، گروههای مردمی، خیریهها و تشکلهایی که با اسامی مختلف برای کاستن از آلام پناهندگان تلاش میکنند، انجام اقدامهای بشردوستانه ممکن نبوده و نیست. یکی از این سازمانهایی که در ایران از سال 1374 فعالیت خود را آغاز کرده، انجمن حامی است. این انجمن در جریان منازعات مسلحانه در بوسنی و هرزگوین که منجر به بروز خشونتهای سازمان یافتهای علیه زنان و کودکان شد، به صورت غیررسمی فعالیتهای خود را آغاز کرد. دسترسی به آموزش برای کودکان پناهنده، توانمندسازی جوانان و زنان پناهنده در عرصههای اجتماعی و اقتصادی از اهداف و ماموریتهای حامی است که در مراکز این انجمن در تهران و سایر استانهای هدف مهاجرت دنبال شده است. مراکز آموزش پایه برای کودکان بازمانده از تحصیل انجمن حامی در استانهای تهران، قم، خراسانرضوی و سمنان از سال 1387 تاکنون میزبان دهها هزار کودک مهاجر بازمانده از تحصیل بوده و علاوه بر آن مراکز خدمات اجتماعی برای گروههای آسیبدیده و در معرض آسیب پناهندگان در استانهای خراسانرضوی، قم و سمنان همواره دریچه امیدی برای هزاران زن، مرد، کودک، نوجوان و جوانان پناهنده بوده است. به مناسبت ۲۰ ژوئن، روز جهانی پناهجویان با فاطمه اشرفی، دکترای سیاستگذاری عمومی و ريیس هیات امنای انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده (حامی) گفتوگوی کوتاهی کردهایم که در ادامه میخوانید:
اهمیت پرداختن به مساله پناهندگان در جهان امروز چیست؟
امروز مساله پناهندگان متاثر از شرایط و عوامل گستردهای اعم از عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و آب و هوایی به یکی از پدیدههای مطرح در سطح منطقهای و بینالمللی تبدیل شده و به دلیل تاثیرات چندجانبهای که در محیط پیرامونی جامعه مبدا و مقصد بر جای میگذارد، از اهمیت قابلتوجهی در تمامی سطوح سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرایی کشورهای مبدا و مقصد برخوردار است. تاثیرات پدیده پناهندگی آنچنان زیاد است که گاهی تحمل آن از توان تحمل کشورهایی که میزبان پناهجویان و پناهندگان میشوند، گذر میکند. به طور مثال در سودان 7 میلیون نفر تاکنون در نتیجه جنگهای داخلی و تاثیرات مزمن آن در طول زمان از خانههای خود گریختهاند و به صورت آواره داخلی در سطح کشوری یا مهاجر اجباری در کشورهای همسایه زندگی میکنند، بیش از 6 میلیون سوری همچنان از خانه و کاشانه خود دور هستند و بیش از یک میلیون پناهنده روهینگیایی همچنان در بنگلادش بهسر میبرند و در شرایطی سخت در کمپهای موقت بدون هیچگونه امیدی برای بازگشت به زندگی خود را ادامه میدهند، درحالی که کشور کمدرآمد بنگلادش نیز نمیتواند راهحلی برای بازگشت آنان فراهم کند. بیش از 20 میلیون افغان در خارج از کشور خود در وضعیتهای نامشخص و ناپایدار حقوقی بهسر میبرند و این مساله بعد از روی کار آمدن مجدد طالبان در افغانستان به شکل جدیتری ادامه پیدا کرده و به خصوص کشورهای همسایه از جمله ایران را تحتتاثیر خود قرار داده است. ازسوی دیگر کشورهایی که بیشترین حجم جمعیتی پناهجویان و پناهندگان را میزبانی میکنند، غالبا خود از لحاظ اقتصادی و ثبات اجتماعی در وضعیت مناسبی قرار ندارند و همین موضوع به تنهایی میتواند بحرانهای بزرگتری را هم برای جامعه میزبان و هم مهاجرین فراهم کند و به خصوص میزان تحمل و تابآوری جامعه میزبان را کاهش دهد و آسیبهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی فراوانی را به هر دو جامعه تحمیل کند.
پدیده مهاجرت در سالهای اخیر چه تغییراتی کرده است؟
در سالهای اخیر به دلیل حجم مشکلات انباشته در کشورهای بحرانزده و بحرانخیز، نه فقط با مهاجرتهای فردی که با مهاجرتهای تودهای نیز روبهرو هستیم که جابهجاییهای عظیم جمعیتی را با تمام تالی فاسدهای آن هم برای کشورهای مبدا و هم میزبان به دنبال داشته و دارد. به عنوان نمونه بحران پناهندگان اوکراین باعث سریعترین و بزرگترین جابهجایی انسانی در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم به این سو شده است و همینطور ما در ایران با جابهجایی عظیم جمعیتی از افغانستان روبهرو هستیم که آثار گرانبار آن قطعا موجب بروز بحرانهای فراگیری نه فقط در سطح ملی بلکه در سطح منطقهای میشود. اداره یک جمعیت حداقل 281 میلیون نفری رو به افزایش از پناهندگان و پناهجویان در دنیا که اکثر آنها نیز از آسیبپذیری بالایی برخوردار هستند، کاری بس بزرگ و دشوار است و اهمیت ویژهای در نظام بینالمللی پیدا کرده و توجهات بالایی را به خود جلب نموده و گروههای بسیار زیادی از سازمانهای بینالمللی و سازمانهای غیردولتی محلی و ملی برای پاسخگویی به حداقل نیازهای گروههای پناهجو در کنار دولتها و آژانسهای سازمان ملل قرار گرفتهاند و چه بسا در صورت عدم حضور نهادهای مدنی و سازمانهای غیردولتی ملی و محلی برای ارائه خدمات اجتماعی به گروههای آسیبپذیر پناهجو و پناهنده با بحرانهای انسانی گسترده و عدیدهای روبهرو میشدیم. شاهد مثال این سخن اشاره به این نکته است که در فقدان کمکهای بینالمللی موردنیاز و نیز محدودیت منابع مالی در بخش دولتی، حدود 80درصد از حجم خدمات و کمکهای بسیاری از موسسات خیریه و سازمانهای غیردولتی در ایران به ارائه خدمات به گروههای آسیبدیده و آسیبپذیر پناهجو و پناهنده از افغانستان اختصاص یافته است.
پناهجویان در مسیر پناهندگی عمدتا با چه مشکلاتی روبهرو میشوند؟
گروههای پناهنده و پناهجو از آسیبپذیری بسیار بالایی به جهت هزینههایی که با خود به جامعه میزبان وارد میکنند، برخوردار هستند و این اصلی پذیرفته شده در دنیا است. اکثر کشورها و دولتها از پذیرش سهل و آسان گروههای پناهجو به داخل کشورشان استقبال نمیکنند. این هزینهها صرفا شامل هزینههای مادی مانند تامین حداقل معیشت گروههای پناهجو و پناهنده، آموزش، بهداشت و درمان، مسکن، شغل و سایر خدمات اجتماعی موردنیاز نیست، بلکه غالبا هزینههای سنگین تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی را نیز به همراه خود دارند. از این رو معمولا سیاستهای پناهندهپذیری در دنیا انقباضی است و این برخلاف سیاستهای مهاجرپذیری است که مبتنی بر جذب سرمایههای انسانی فرهیخته، کارآزموده، توانمند و با کفایت است و غالبا با استقبال حداکثری کشورهای میزبان روبهرو است. متاسفانه هزینههای بالای مادی و معنوی که پذیرش پناهجو و پناهنده در دنیا با آن روبهرو است موجب شده تا کشورهای توسعهیافته برای کاهش هزینهها و جلوگیری از آسیبهای چندبعدی حضور پناهندگان و پناهجویان به کشورهایشان، برای تثبیت و رسوب جمعیت پناهجو در کشورهای همسایه اول تلاش کنند و از طریق ارائه کمکهای مالی محدود، موقت و هدفمند، زمینه ادغام حداکثری جمعیت پناهجو را فراهم کنند تا جلوی حرکت آنها به سمت کشورهای اروپایی و توسعهیافته را بگیرند، بدون درنظر گرفتن اینکه این کار چالشها و شکافهای عمیق اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی فراوانی برای کشورهای همسایه میزبان پدید میآورد. کمبود شدید منابع و ظرفیتهای زیستی و حیاتی در کشورهای میزبان اول از یکطرف و نیازهای فراوان گروههای پناهجو ازسوی دیگر موجب ایجاد کمبود در ارائه خدمات مناسب هم به میزبان و هم به گروههای مهاجر میشود. ازسوی دیگر کمبود خدمات موجب رشد نارضایتیها در هر دو گروه شده و این نارضایتیها که موجب ایجاد ناترازی در مطالبات شده، به تدریج تبدیل به مطالبهگریهای جدی و شاید غیرقابل کنترل در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی میشود که میتواند نظم و امنیت اجتماعی و ملی را دچار خدشه جدی کرده و زمینه خشونتهای اجتماعی غیرقابل جبران را فراهم سازد.
علل رشد پناهندگان در جهان چیست؟
امروز در دنیا طیف وسیعی از عوامل را به عنوان علل رشد پناهجویی معرفی میکنند که میتوان آنها را در اصطلاح «ناترازی و عدم توازن» خلاصه کرد. ناترازی در دسترسی به عدالت اجتماعی، ناترازی در دسترسی به مشارکت سیاسی فراگیر و همهجانبه، ناترازی در دسترسی به رفاه و عدالت اقتصادی و نیز عدم توازن ایجاد شده در اقلیم و عدم برخورداری از امنیت آب و هوا که به عامل تاثیرگذاری در مهاجرتهای اجباری، پناهجویی و پناهندگی تبدیل شده، از مصادیق ناترازی و عدم توازن هستند. حرکت تودهای مهاجرین و پناهجویان از سرزمین مادری به سایر مناطق به دلیل ناترازیهای مادی و معنوی میتواند خود به ایجاد و تشدید ناترازی و عدم توازن در سایر نقاط جغرافیایی تبدیل شود و گرفتاری در تله فقر فراگیر و همهجانبه را سبب شود.
منابع محدود و رو به کاهش در دنیا روز به روز بر میزان و حجم منازعات و مناقشات سیاسی و نظامی افزوده است و در این میانه منازعه قدرتمندان، مردم عادی هستند که بیشترین فشارها و سختیها را تحمل میکنند و در مقطعی ناگزیر چارهای جز ترک خانه و دیار و سرزمین به سوی مقصدی ناپیدا و نامشخص پیدا نمیکنند و اینچنین به پناهجو تبدیل میشوند.