يك نكته هم با حكومت
چون مردم حس ميكنند كه اين بازي نيمه نهايي است كه ميتوانند تيم خود را برنده كنند. بازي بعدي و نهايي در داخل ساختار قدرت و پس از پيروزي رييسجمهور است كه مردم در آن حضور ندارند و ديگران هر گونه كه بخواهند داوري و برخورد خواهند كرد. مجلس، شوراي نگهبان، صدا و سيما و رسانههاي دولتي وابسته به ساختار قدرت، نهادهاي اقتصادي خارج از چارچوب نهادهاي عمومي، نيروهاي نظامي و انتظامي و... بازيگران مرحله بعدي هستند. در حالي كه هر كدام وظايف خود را دارند در عين حال ميتوانند با ايجاد ناهماهنگي براي عملكرد دولت و رييسجمهور منتخب مشكل ايجاد كنند. شايد برخي گمان كنند كه مملكت ارث پدريشان است كه به آنان رسيده و هر طور كه خواستند عليه دولت بتازند، همچنان كه وقيحانهترين حملات را عليه روحاني و دولت او انجام ميدادند و كسي هم مانع آنان نبود و يا از طريق مجلس چوب لاي چرخ احياي برجام گذاشتند و اين وضع فاجعهبار را ايجاد كردند و... خب اين طور نميشود؛ اگر مشاركت بالا را ضروري بدانيم بايد به تبعات آن نيز تن داد. تبعات آن احترام گذاشتن به خواست مردم مشاركتكننده است. طبعا نميتوان گفت كه قانون چنين ميگويد و اسلام چنان ميگويد و بايد همه تابع باشند. اگر چنين ايدهاي در ذهن است، ترجيح دارد كه از ابدا وارد اين ماجراها نشد. البته مطالبات مردم مشاركتكننده هم چندان راديكال نيست؛ در حد عرفي است و هر حكومت متعارفي با آنها تن ميدهد. وضعيتي كه اكنون در سياست خارجي، اجراي قانون و قانونگذاري، مساله زنان، رسانهها، تبعيضها و فساد، گزينشها، آموزش عمومي و عالي، نظارت استصوابي و... وجود دارد قابل تداوم نيست. البته اينها صفر و يك هم نيست. به همان ميزاني كه در مسير بهبود قرار بگيرد، كافي است. اگر قرار است كه هيچ كدام از اينها تغيير نكند، خيلي شفاف و صادقانه اعلام شود، آنگاه رأيدهندگان متوجه خواهند شد كه به چه چيزي رأي ميدهند و اگر خواستند شركت ميكنند يا نميكنند. ولي هنگامي كه نامزد انتخاباتي روشن نظر ميدهد و در عمل تحولي رخ نميدهد، به نظرم اين خلاف وعده و پيمان با مردم است. پيشنهاد من اين است كه در اين باره شفاف و روشن عمل شود. در اين صورت مشاركت انتخاباتي به ميزاني خواهد رسيد كه ثبات و كارآيي را به نحو چشمگيري افزايش خواهد داد.