«ایرانیانِ قدیم با هدایای گرانقیمتِ بسیار، به زیارت کعبه میرفتند. زمزمه آنان بر سر چاه آن، سبب شد که «زمزم» نام گیرد. آخرین ایرانی حجگزار، ساسان (جد ساسانیان) معرفی شده است.» (1)
کعبه از دیربار برای ایرانیان جایگاه مهم و مقدسی بوده که سابقه آن به قرنها قبل از اسلام باز میگردد. این مکان مقدس که به خانه خداوند شهره داشت، برای عموم مومنان جهان، مکانی مبارک و مهم بود چنانکه پیروان اهل کتاب نیز به زیارت آن میشتافتند و چه یهودیان و مسیحیانی که به گرد آن طواف میکردند. در این میان ایرانیان زرتشتی نیز همین باور را نسبت به کعبه داشتند و برای آن حرمت بسیار قائل بودند. چنانکه در تاریخ مسعودی آمده است؛ آخرین ایرانی مشهوری که به زیارت کعبه رفته است ساسان جد ساسانیان - از مهمترین سلسلههای پادشاهی در ایران که مقارن با ظهور اسلام بود - نیز به زیارت آن رفته است. (2)
بیتالمعمور در آسمان چهارم
آری کعبه در باور عمومی مومنان - اعم از مسیحی، یهودی و زرتشتی- مکانی بود که قدسیت آن حتی به پیش از خلقت آدم باز میگردد و نخستین حجگزاران همانا ملائکه و فرشتگان الهی بودهاند که در آسمان چهارم بر گرد «بیتالمعمور» به طواف و عبادت میپرداختند. (3) در این متون روایی که شاید به نوعی آمیخته با فرهنگ اساطیری نیز باشد مناسک حج پس از خلقت آدم(ع)، از آسمان چهارم و حول بیتالمعمور به زمین انتقال یافت و بر این اساس کعبه را باید نخستین خانه روی زمین توصیف کرد. چنانکه در قرآن آمده است: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّهَ مُبَارَكًا وَهُدًي لِلْعَالَمِينَ؛ در حقيقت نخستين خانهاي كه براي [عبادت] مردم نهاده شده همان است كه در مكه است و مبارك و براي جهانيان [مايه] هدايت است.» (4)
حُرمتِ حَرَم
حرمت و قداست حرم مکه، قدمتی طولانی دارد. بنا بر حدیثی منقول از پیامبر اکرم(ص)، این منطقه از زمان خلقت آسمانها و زمین حرم شده و بر پایه حدیثی دیگر، «دَحوالارض»(گسترش زمین) از حرم مکی صور گرفته است. پیش از اسلام، مردم عرب با محدوده حرم آشنا بودند و با خودداری از جنگ و خونریزی و قصاص قاتلان در محدوده حرم، به پیروی از سنت حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهمالسلام، حرمت آن را نگاه میداشتند و از این رو مکه را «بکّه» (جایی که گردن ستمگران را میشکند)، بسّاسه (جایی که کافران و فاسقان را از خود میراند) و صِلاح (محل امن) نیز مینامیدند. برخی اعراب هنگام ورود به حرم مکی با این استدلال که کفشهای خود را به احترام حرم برمیکندند. حواریان مسیح(ع) نیز هنگام رسیدن به حرم، برای تکریم و بزرگداشت آن، پیاده راه میپیمودند. قداست حرم پس از اسلام نیز تداوم یافت. (5)
آدم(ع)؛ ابوالحجاج
در ادامه داستان خلقت اما حضرت آدم لقب «ابوالحجاج» مییابد و انبیای الهی بعد از او نیز همواره توجه و اهتمام ویژهای نسبت به پاسداشت مقام کعبه داشتهاند و بسیاری از ایشان پس از مرگ در جوار آن به خاک سپرده شدهاند. همچنین نقل شده است که در طوفان نوح، خانه کعبه ناپدید و به تدریج آیینهای حج به فراموشی سپرده شد. این وضع تا زمانی که حضرت ابراهیم مامور بازسازی کعبه و احیای آیین حج شد، ادامه داشت. (6)
نفوذ بتپرستی به حج ابراهیمی
آیینهای حج، با گذشت زمان و گسترش بتپرستی میان اعراب، تغییرات ماهوی بسیاری کرد. نخستینبار چندین قرن پیش از ظهور اسلام، عمروبن لُحَیّ خزاعی (سرپرست امور مکه) بتهایی بر گرد کعبه بنا نهاد که تکریم آنها بخشی از آیین حج شد. بعدها رسوم انحرافی دیگری به مناسک حج راه یافت از جمله سعی میان اِساف و نائله (مرد و زنی که به صورت دو سنگ، مسخ و برای عبرت دیگران، در دو محل نصب شدند ولی بعدا به عنوان دو بت مورد پرستش قرار گرفتند!!)؛ اهتمام قبایل در بهجا آوردن حج مخصوص خود، سوت کشیدن و کف زدن و بالاخره مساله نسیء تغییر زمان ماههای حرام به منظور قرار گرفتن موسم حج در ماههای معتدل سال و جلب منابع تجاری در قرآن نیز به برخی از آنها تصریح شده است.(7)
مراسم حج پس از ظهور اسلام
با ظهور اسلام، آیین حج یکی از فرایض دینی مسلمانان و از مناسک شرکآلود پیراسته شد؛ از اینرو، پیامبر اکرم(ص) پس از فتح مکه در سال هشتم هجرت، کعبه را از بتها پاک ساخت. یکسال بعد، با نزول سوره برائت، حجگزاری مشرکان برای همیشه ممنوع شد و در سال دهم نیز پیامبر(ص) با شرکت در مراسم حج، احکام و آداب حج را به مسلمانان آموزش داد و مساله نسیء را ملغی کرد.
حجابت کعبه و سقایت حجاج
از مناصب دوران جاهلی نیز فقط حجابت (پردهداری کعبه) و سقایت (آبرسانی به حجاج) ابقا شد و متولیانش در سمت خود باقی ماندند، ضمن آنکه اطعام حجاج نیز به طور خاص مورد توجه پیامبر قرار گرفت. (8)
البته مقام حجابت و سقایت هر چند به واسطه انتسابش به خانه خداوند، مورد توجه و حرمت قرار دارد، اما به تصریح قرآن به هیچ وجه قابل مقایسه با جهد کسانی نیست که در راه خدا به هجرت و جهاد پرداختهاند: «أَجَعَلْتُمْ سِقَايَهَ الْحَاجِّ وَعِمَارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ؛ آیا آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را مانند [عمل] کسی قرار دادهاید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟! [این دو] نزد خدا برابر و یکسان نیستند.» (9)
فضیلت مهاجران و مجاهدان
برخی مفسران گفتهاند این آیه در مورد عباس (عموی پیامبر) و عقیل (پسر عموی پیامبر و برادر حضرت امیر) نازل شده است زمانی که هنوز اسلام نیاورده بودند. در جنگ بدر آنها به دست مسلمانان اسیر شدند و خطاب به پیامبر(ص) به بیان فضائل خود پرداختند که مسوولیت سقایت حجاج و عمارت خانه کعبه را عهدهدار بودهاند و.... اما آیه مبارکه تصریح دارد کسانی که به حجاج بیتاللهالحرام آبرسانی و خانه خدا را آباد میکردند شأن به مراتب پایینتری از کسانی دارند که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند و در راه او جهاد میکنند. در ادامه آیه فوق نیز در شأن مومنانی اینچنین میفرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُون؛ آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهایشان در راه خدا به جهاد برخاستند، منزلتشان در پیشگاه خدا بزرگتر و برتر است و فقط اینانند که کامیابند.» (10) پس از اینهم قرآن ماجرا را رها نمیکند و باز هم بر شأن مهاجرانی که به جهاد در راه خدا با کفار و مشركین پرداختهاند -به ویژه مقام شاخص حضرت امیر(ع) که برخی مفسران به آن اشاره کردهاند- تاکید میورزد که بهشت از آن ایشان خواهد بود و رحمت و خشنودی خداوند نصیبشان خواهد شد: «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَهٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ؛ پروردگارشان آنان را نزد خود به رحمت و خشنودی و بهشتهایی که برای آنان در آنها نعمتهای پایدار است، مژده می دهد.» (11) بنابراین توجه به این نکته ضروری است که هر چند آیین حج در تعالیم اسلامی از موقعیت بسیار بالا و مقدسی برخوردار است، اما به هیچ وجه اینطور نیست که شأن خدمتگزاران و متولیان امور آن در ردیف کسانی باشد که در راه خدا مهاجرت و جهاد کردهاند.
فهرست ارجاعات
1- درباره حج، مجموعه مقالات، نشر کتاب مرجع، مقاله سیده رقیه میرقاسمی، ص21.
2- همان.
3- همان، ص20.
4- سوره آلعمران، آیه 96، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
5- درباره حج، مجموعه مقالات، نشر کتاب مرجع، مقاله سیده رقیه میرقاسمی ، ص53.
6- همان.
7- همان، ص21.
8- همان، ص22.
9- توبه/ 19؛ ترجمه محمدمهدی فولادوند.
10- توبه/ 20؛ ترجمه محمدمهدی فولادوند.
11- توبه/ 21؛ ترجمه محمدمهدی فولادوند.
ایرانیانِ قدیم با هدایای گرانقیمتِ بسیار، به زیارت کعبه میرفتند. زمزمه آنان بر سر چاه آن، سبب شد که «زمزم» نام گیرد. آخرین ایرانی حجگزار، ساسان (جد ساسانیان) معرفی شده است.
در تاریخ مسعودی آمده است آخرین ایرانی مشهوری که به زیارت کعبه رفته است، ساسان جد ساسانیان -از مهمترین سلسلههای پادشاهی در ایران که مقارن با ظهور اسلام بود- نیز به زیارت آن رفته است.
پیش از اسلام، مردم عرب با محدوده حرم آشنا بودند و با خودداری از جنگ و خونریزی و قصاص قاتلان در محدوده حرم، به پیروی از سنت حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهمالسلام، حرمت آن را نگاه میداشتند و از این رو مکه را «بکّه» (جایی که گردن ستمگران را میشکند)، بسّاسه (جایی که کافران و فاسقان را از خود میراند) و صِلاح (محل امن) نیز در مینامیدند.
برخی اعراب هنگام ورود به حرم مکی با این استدلال که کفشهای خود را به احترام حرم برمیکندند. حواریان مسیح(ع) نیز هنگام رسیدن به حرم، برای تکریم و بزرگداشت آن، پیاده راه میپیمودند. قداست حرم پس از اسلام نیز تداوم یافت.
در طوفان نوح، خانه کعبه ناپدید و به تدریج آیینهای حج به فراموشی سپرده شد. این وضع تا زمانی که حضرت ابراهیم مامور بازسازی کعبه و احیای آیین حج شد، ادامه داشت.
البته مقام حجابت و سقایت هر چند به واسطه انتسابش به خانه خداوند، مورد توجه و حرمت قرار دارد اما به تصریح قرآن به هیچ وجه قابل مقایسه با جهد کسانی نیست که در راه خدا به هجرت و جهاد پرداختهاند: «أَجَعَلْتُمْ سِقَايَهَ الْحَاجِّ وَعِمَارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ؛ آیا آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را مانند [عمل] کسی قرار دادهاید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟! [این دو] نزد خدا برابر و یکسان نیستند.»