• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۷ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5805 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۷ تير

‌فرصت‌سازي از تهديدها رسالت دستگاه ديپلماسي است

مهدي ذاكرايان

اولويت اول در سياست خارجي كشورها تامين منافع ملي است. همه كشورها وقتي صحبت از سياست خارجي‌شان به ميان مي‌آيد بر اين مقوله تاكيد دارند كه جهت‌گيري‌ها در ارتباط با نظام بين‌الملل‌بايد به گونه‌اي تعريف شود كه منافع ملي تحقق يابد. حالا منافع ملي چه هستند؟ منافع ملي شامل 6 مولفه است كه مهم‌ترين آنها حفظ تماميت ارضي يا يكپارچگي سرزميني در پي آن امنيت ملي و رفاه ملي و توسعه است. اين گزاره‌ها مولفه‌هاي امنيت ملي هستند؛ بدين معنا كه سياست خارجي هر بازيگري بايد به گونه‌اي تعريف شود كه رفاه، امنيت، توسعه به شكلي منفي تحت تاثير قرار نگرفته و پيشرفت محقق شود. در ميدان سياست خارجي ثبات نيز بايد لحاظ شود. يعني جدا از تامين منافع ملي كشور ايجاد ثبات در سياست خارجي مهم است. سياست خارجي كه برنامه‌ريزي و جهت‌گيري‌اش متغير باشد موجب حيرت  و سردرگمي ساير واحدهاي سياسي بين‌المللي مي‌شود. چند نوع واحدهاي سياسي در عرصه بين‌المللي داريم. قبلا در روابط بين‌الملل يك نوع واحد داشتيم. در نظام بين‌الملل كلاسيك دولت‌ها بازيگران اصلي بودند. البته قبل از دوران وستفالي كه امپراتوري‌ها بودند و ما دولت و ملت نداشتيم. با شكل‌گيري دولت و ملت‌ها، دولت‌ها بازيگران كلاسيك بودند و از قرن بيستم به بعد بازيگران يا نهادهاي ديگري در روابط بين‌الملل مطرح شدند. مانند سازمان‌هاي بين‌المللي، سازمان‌هاي مردم نهاد بين‌المللي، شركت‌هاي فراملي و حتي افراد؛ يعني فرد هم به عنوان يك سطح تحليل امروز در جامعه بين‌المللي به آن توجه مي‌شود. 
امروز در جهان در پيشرفته‌ترين كشورها برجسته‌ترين مشاوران در كنار يك نامزد رييس‌جمهوري قرار مي‌گيرند هرچند ملزم هستند از نظر اكثريت مردم تبعيت كنند. از منظري ديگر، اگر سياست خارجي كشور روشن و مشخص باشد و منافع ملي در حول محور اصلي آن تعريف شود، هر چهره‌اي قدرت را در دست بگيرد و به عنوان رييس‌جمهور برگزيده شود، تغييري رخ نمي‌دهد. از همين رو و به عنوان مثال مي‌توان گفت وقتي منافع ملي اولويت داشته باشد شخص مسوول بايد اين آمادگي را داشته باشد كه با رهبري چون ترامپ نيز كه در دوران رياستش هزينه‌هاي زيادي را بر كشورها بالاخص ايران تحميل كرد، برخورد كند . در دوران رياست دونالد ترامپ، هم رييس‌جمهوري امريكا و هم رهبران اسراييل و عربستان و امارات همگي دنبال اين بودند كه برجام منتفي شود. همزمان عده‌اي هم در داخل ايران با اين گروه همصدا بودند، اين در حالي بود كه در آن بازه زماني دستگاه ديپلماسي كشورمان و به‌طور مشخص آقاي ظريف به عنوان وزير امور خارجه متوجه اين موضوع بودند كه ما بايد با همه دنيا ارتباط داشته باشيم. سياست خارجي ايران روشن بود و بر پايه همان اصول تعريف شده پيش مي‌رفت، در آن بازه زماني تعهدي ميان ايران و پنج كشور امريكا، روسيه، چين و تروييكاي اروپايي تعريف شده بود. امريكا سال 2018 به شكلي يكجانبه و غيرقانوني از اين توافق خارج شد و ما هم در مقابل اين تخلف به اهرم‌هاي سياسي و حقوقي متوسل شديم. هردو اقدام هم به نتيجه رسيد. اما خودمان نخواستيم كه از فرصت‌هاي به دست آمده استفاده كنيم. زماني كه امريكايي‌ها از توافق برجام خارج شدند مايك پمپئو، وزير خارجه وقت ايالات متحده گفت با 12 شرط احتمالي با شما مذاكره مي‌كنيم. سياست خارجي صحيح ما سبب‌ساز شد پس از مقاومت تهران، دونالد ترامپ از مذاكره بدون شرط با تهران بگويد تا به ادعاي او توافقي بهتر از برجام حاصل شود. اما توافق به واسطه دلايلي محقق نشد. گروهي در داخل مخالف بودند، اين در حالي بود كه فرصت‌سازي موضوعي است كه به توانايي مذاكره‌كنندگان برمي‌گردد. اكنون خواه دونالد ترامپ به ميدان سياست بازگردد يا هرچهره‌اي ديگر، سياست خارجي شفاف و روشن ايران مي‌تواند سبب‌ساز اين باشد كه ما بتوانيم در جهان با همه بازيگران در ارتباط باشيم و تعامل داشته باشيم. در دوران اصلاحات تعامل ايران با بازيگران جهان مطلوب نبود، نه ايران در اروپا سفير داشت و نه آنها در ايران سفيري داشتند. سوال اين است، چه چيزي زمينه‌ساز تعامل شد، به بياني ديگر ايران در آن بازه زماني به چه اهرم‌هايي متوسل شد؟ به باور من مشاركت 20 ميليوني در كنار منطق و شفاف كردن سياست خارجي زمينه را براي خروج از بحران هموار كرد. هرچند كه در آن زمان هم عواملي وجود داشت تا تلاش‌ها در داخل و خارج را با موانعي روبه‌رو كند. در شرايط كنوني نيز بايد از اين فرصت استفاده كرد و هركسي كه قرار است در قدرت قرار گيرد بايد آمادگي داشته باشيم كه با او تعامل كرده و بر پايه منافع خودمان جلو برويم. رسول اكرم با كفار مذاكره مي‌كرد و پيمان مي‌بست. 1400 سال از آن زمان گذشته با اين همه اين الگويي است كه بايد از آن پيروي شود. اين‌گونه بهتر مي‌توان براي ملت ايران امتياز بگيريم. چطور ويتنام توانست از امريكايي كه رودررويش قرار گرفته بود، امتياز بگيرد يا تركيه و ساير كشورها. چين چگونه تبديل به قدرت اقتصادي دنيا شد؟ چنين نمونه‌هايي مصداق بارز فرصت‌سازي براي تحقق منافع ملي است. 
دانشيار گروه علوم سياسي، دانشكده حقوق الهيات و علوم سياسي، دانشگاه آزاد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون