• ۱۴۰۳ جمعه ۱۲ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5807 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۹ تير

نگاهي گذرا به كارنامه درخشانِ ناصر تقوايي

ازياد رفتگانِ كوچه‌ي رندان!

عزيزالله حاجي‌مشهدي

مشاهده شرايط روحي هنرمنداني كه به دليل بي‌تدبيري و كژانديشي برخي مديران و سياستگذاران فرهنگي-هنري كشور، به ويژه در دو دهه اخير، ناگزير، به كنج عزلت خزيده‌اند و بعد ازمدتي، انزواطلبيِ ناخواسته آنان نيز براي مخاطبان‌شان به امري عادي بدل شده است، براي من همواره دردانگيز بوده و اندوهگينم مي‌كند. شوربختانه، در جايي زندگي مي‌كنيم كه بسياري از رسم‌هاي نوپديد نبايد ما را شگفت‌زده كند. از جمله، بزرگداشت‌هايي كه گويي براي خالي نبودنِ عريضه، براي برخي هنرمندان برگزار مي‌شود، گاه در شرايطي شكل مي‌گيرد كه هنرمندان موردنظر را به دليل بيماري و ضعف شديد جسماني يا افسردگي آشكار و نقاهت ناشي از دوران بستري بودن در بيمارستان يا پيامدهاي دشوار انجام يك عمل جراحي سنگين، بايد با استفاده از صندلي چرخدار (ويلچر) يا عصا در دست و با كمك يكي، دو همراه با دشواري به محل برگزاري مراسم بياورند تا با بدني رنجور، بتوانند ساعتي در مجلس بزرگداشت خود، حضور داشته باشند! تازه، اين تصويري از هنرمندان خوش اقبالي است كه هنوز در قيد حياتند و نفس مي‌كشند و با تحمل همه اين دشواري‌ها مي‌توانند در مراسم بزرگداشت خودشان شركت كنند. آنها كه به ديار خاموشان رهسپار شده‌اند، حساب‌شان جداست. شايد پُر بي‌راه نباشد، اگر كه بگوييم، اصل بر اين است كه برگزاري بزرگداشت و يادمان و مراسم نكوداشت، ويژه هنرمنداني است كه از فرط سال‌ها بي‌مهري‌ها و تحمل شرايط دشوار زندگي، جان به جان آفرين تسليم كرده‌اند و روي در نقاب خاك فرو برده‌اند! 
يكي از شاخص‌ترين چهره‌هاي قدرناديده سينماي ايران، «ناصر تقوايي» است. روستا‌زاده‌اي از حوزه شرقي آبادان و هنرمند 83 ساله‌اي از خطه جنوب ايران كه اين روزها به زادروز او (22 تير ماه 1320) نزديك مي‌شويم. فيلمسازي كه در دو زمينه هنري ديگر ازجمله: نويسندگي و عكاسي نيز داراي تجربه‌هاي ارزنده‌اي است. بدون ترديد در جريان شكل‌گيري موج نوی سینمای ایران، نام ناصر تقوايي را در كنار چهره‌هاي ديگري چون: سهراب شهید ثالث، پرویز کیمیاوی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، علی حاتمی و امیر نادری نمي‌توان از ياد برد.
نگاهي به كارنامه كم‌شمار، اما به راستي پُربار و ارزشمند اين فيلمساز (6 فيلم و يك مجموعه تلويزيوني و چند كار مستند) ساخته‌هايي چون «آرامش در حضور ديگران» (1351) به عنوان يك نقد اجتماعي صريح يا فيلم‌هايي چون: «نفرين» (1352) براساس داستان باتلاق، نوشته «ميكا والتاري» (Mika Waltari) نويسنده فنلاندي و «صادق كُرده» (1351) و ناخدا خورشيد (1365) و كاغذ بي‌خط (1380) به همراه يك مجموعه تلويزيوني گرم و گيرا و عامه‌پسند طنز تلخ با عنوان «دايي جان ناپلئون» (1355) براساس رمان «ایرج پزشکزاد» -هجويه‌اي كه با كنايه‌اي آشكار به طبقه متوسط بي‌اصالت جامعه ما نگاهي طعنه‌آميز دارد، به خوبي نشان مي‌دهد كه جاودانگي يك هنرمند، در گرو ماندگاري آثاري است كه از خود به يادگار مي‌گذارد. آثاري كه تنها با پشتوانه كيفيت مطلوب و نوآوري‌ها و خلاقيت‌ها، در يادها خواهد ماند و سازنده و پديدآورنده آنها را در فهرست فيلمسازان محبوبِ مخاطبان حرفه‌اي و سينمادوستان جاي خواهد داد.
بي‌آنكه در اين يادنامه كوتاه، قصد بررسي تحليلي يا واكاوي درونمايه‌هاي اجتماعي آثار سينمايي اين فيلمساز را در سر داشته باشيم، تنها به همين اشاره كوتاه بسنده مي‌شود كه بيان صريح و نقد آشكار تقوايي بر ساختار حاكم شده بر جامعه‌اي كه بر بنيان‌هاي سرمايه‌داري و بورژوازي استوار شده بود، چنان تلخ و گزنده به نظر مي‌رسيد كه به دليل نمايش بي‌پرده اسارت مردم در چنبره زندگي دشوارشان در كارهايي چون: آرامش در حضور ديگران، نفرين، صادق كُرده و ناخدا خورشيد، برخي آثار او از گزند تيغِ سانسور و تعليق و توقيف بي‌نصيب نمانده است. اقتباس بسيار درخشان تقوايي از داستان «داشتن و نداشتنن» نوشته «ارنست همينگوي» نويسنده امريكايي (1961- 1899 Ernest Hemingway) و ساخت فيلم بسيار خوش‌ساخت «ناخدا خورشيد» با آميزه‌اي از رنگ و بوي جغرافياي جنوب ايران و اشاره به حضور و نفوذ استعمارگران انگليسي در ايران و همچنين شيريني و حلاوت كار تقوايي در برداشت سينمايي از رمان گرم و گيراي «دايي جان ناپلئون» نوشته «ايرج پزشكزاد»، با تجسم عيني شخصيت‌هايي فراموش ناشدني همانند: دايي جان (غلامحسين نقشينه) و مش قاسم (پرويز فني‌زاده) و سعيد (سعيد كنگراني) و... كه در اين مجموعه تلويزيوني در مقايسه با متن رمان، جذابيت و گيرايي بسيارافزون‌تري پيدا كرده بود، براي دوستداران تقوايي از يادنرفتني است. 
ناصر تقوايي، فيلمسازي است كه نزديك به 23 سال از ساخت آخرين فيلم سينمايي درخشانش يعني «كاغذ بي‌خط» (1380) مي‌گذرد، اثر هوشمندانه‌اي كه تقوایی در آن با استفاده از حضور دو بازيگر پُرتوان سينماي ايران: «خسرو شكيبايي» و «هديه تهراني» و با هدايت هوشمندانه آنها براي خلق بازي‌هاي درخشان و گرم و گيرا، با نگاهي به اوضاع و احوال جامعه ايران در دهه 70 كاري درخشان خلق مي‌كند كه به دليل كژانديشي‌ها و بدفهمي‌هاي حاكم بر سياستگذاري‌هاي فرهنگي هنري كشور، بعد از ناكامي در ساخت يك فيلم جنگي ناتمام با عنوان «چاي تلخ» (1380) براساس داستان «شكست‌ناپذير» نوشته «سامرسِت موآم» نويسنده انگليسي (1965-1874 Somerset Maugham ) انگار بايد آن را آخرين كار يك فيلمساز پُرتوان و سرشار از انگيزه و نوآوري به حساب آورد كه ناخواسته و ناگزير، خانه‌نشين شده است و سينمادوستانِ دوستدار اين هنرمند شايسته را از فيلم‌هاي درخشان ديگري كه نساخته است، بي‌نصيب گذاشته‌اند! 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون