مراقب بازي مديران نالايق باشيم
مالهكشي براي ورزشكاران؟
روز گذشته نوشتيم كه در نتيجه نگرفتن كاروان ورزشي ايران در المپيك، آخرين مقصرها ورزشكاران هستند. مقصران اصلي مقاماتي هستند كه نتوانستند توسعه همهجانبه را براي كشور به ارمغان بياورند. طبيعتا وقتي كشور در حوزههاي بسيار زيادي با مشكل و چالش مواجه است، نميتوان انتظار داشت ورزش شبيه يك جزيره جداافتاده باشد و عملكرد متفاوتي را ارائه كند.
اين نوشته در شبكههاي اجتماعي بازتاب قابل توجهي داشت و نظرات متفاوتي را به وجود آورد. عدهاي آن را تاييد كردند و عدهاي ديگر نوشتند اين مطلب يك نوع «مالهكشي» براي ورزشكاراني است كه به دلايل مختلف همه توان خود را وسط نميگذارند. اين بخش از منتقدان معتقدند با وجود نبود امكانات ورزشكاران بايد تلاش بيشتري انجام بدهند و پشت كليدواژه «نبود امكانات» قايم شوند. بنابراين احساس كرديم كه اين سوژه و اين بحث جاي كار بيشتري ميتواند داشته باشد.
ابتدا در مورد مالهكشي حرف بزنيم. به اين معنا كه ورزشكاران صد خود را نگذاشتهاند و ما در حال لاپوشاني اين مساله هستيم. در مطلب ديروز اشاره كرديم كه كمكاري ورزشكاران موضوعي منتفي است آن هم به چند دليل؛ اول از همه ميدان المپيك است. كدام ورزشكار حرفهاي حاضر ميشود در اين رقابت كه هر چهار سال برگزار ميشود و ميتواند اعتباري جاودانه ببخشد، كمكاري كند؟ اينكه ورزشكار اشتباه ميكند يا تمركزش را از دست ميدهد هزار دليل دارد كه آخرينش ميتواند كمفروشي باشد. ضمن اينكه ورزشكاران ايراني كه عموما از نبود امكانات و مشكلات مالي گلايه دارند حتما در نظر داشتهاند كه جايزه نقدي مدالآوري در اين دوره از المپيك رقم بسيار قابل توجهي است. آنها حتما براي كسب عنوان و جايزه نقدي همه تلاش خود را انجام دادهاند. در همين رابطه نبايد فراموش كرد كسب مدال در المپيك در فضاي تحت تاثير مدياي امروز چه دريچههاي خوبي براي پيشرفت مالي ورزشكاران فراهم ميكند. آيا ورزشكاري هست كه چنين مواردي را مدنظر قرار ندهد؟ مساله كمكاري بيشتر در مورد ورزشكاراني مصداق دارد كه تحت هر شرايطي به دستاورد مالي خود ميرسند يا به بيان سادهتر چه ببرند چه ببازند حقوق يا همان رقم قرارداد خود را ميگيرند و اين معمولا براي فوتباليستها يا نهايتا ورزشكاران بسكتبال و واليبال مصداق دارد نه براي ورزشكاراني كه درآمدشان در گروی پيروزي است. نكته دوم بحث قايم شدن ورزشكار پشت كليدواژه «نبود امكانات» است. هنوز برخي تصور ميكنند امكانات در ورزش زينتي و در اصطلاح خودماني «سوسولبازي» است. متاسفانه بخشي از اين تفكر در بدنه مديريتي ورزش كشور هم نفوذ كرده است. عدهاي از مديران ميگويند ورزشكار اگر ورزشكار باشد كارش را ميكند، امكانات كيلويي چند؟ آن زمان كه ما ورزش ميكرديم... و جملاتي از اين دست. اما همانطور كه ديروز هم نوشتيم امكانات امروز بخش جداييناپذير ورزش است. چند ورزشكار نابغه مثل مسي يا آرماند دوپلانتيس كه ركورد المپيك را ملعبه دست خودش كرد را بگذاريد كنار. تفاوت سطح بقيه ورزشكاران را جزيياتي مثل نحوه تمرين، تغذيه، پشتيباني و امكانات مشخص ميكند. شوخي نيست كه يكي از مديران فوتبال ايران ميگويد كمپ تمريني تيم ملي نوجوانان امارات از كمپ تيم ملي بزرگسالان ايران مجهزتر است. امارات آن كمپ را براي خودنمايي نساخته. ميخواهد پيشرفت كند. وقتي از ورزش دانشگاهي در ايالات متحده حرف ميزنند پاي ميلياردها ميليارد دلار و سالنهاي بيشمار ورزشي براي استفاده عموم وسط است. نتيجهاش هم ميشود عنوان نخست المپيك در هر دوره. در ايران سرانه فضاي ورزشي چقدر است؟ نميتوان بيخيال همه چيز شد. نميتوان عقبماندگي كشور در بسياري از حوزهها از جمله ورزش را ناديده گرفت و همه مسووليتها را انداخت روي ساق پاي يك دونده يا بازوهاي يك قايقران يا لرزش دست يك تيرانداز. ما از ورزشكاران حمايت ميكنيم، چون تلاش آنها را ديدهايم. اما در عين حال متوجه هستيم كه زورشان نميرسد. متوجه هستيم كه رقباي آنها چطور پا به مسابقه گذاشتهاند و اينها چطور. اتفاقا انتقاد از ورزشكار باب دل مديران بيفكري است كه تمام چهار سال فاصله بين دو المپيك را به بطالت گذراندهاند و در آستانه مسابقات ميخواهند با چند تا جمله انگيزشي و قول پاداش بگويند ما كارمان را كرديم و اگر نتيجه مطلوب نيست به خاطر ورزشكاران است. مواظب باشيم در بازي اين مديران نالايق قرار نگيريم.