روزنامهنگاری از دیروز تا امروز آنچه تغییر کرده و آنچه ثابت مانده است
افشین امیرشاهی
روزنامهنگاری از 30 سال پیش تاکنون چه تفاوتهایی پیدا کرده؟ اول یک خاطره تعریف کنم. سال 72 که تازه جذب روزنامه همشهری شده بودم یکی از خبرنگاران قدیمی روزنامه کیهان که مرز بازنشستگی را هم رد کرده بود در نقد نحوه رفتار ما خبرنگاران تازهکار در تحریریه روزنامه میگفت: زمانی که ما میخواستیم کارمان را شروع کنیم در ابتدا اصلا اجازه نداشتیم مثل شماها کنار دبیر سرویس و حتی در میز گروه بنشینیم. باید اول خبر میآوردیم. جایی جداگانه داشتیم و دبیر سرویس هر وقت صلاح میدانست ما را صدا میزد بدون اینکه وقتی با ما حرف میزند اجازه نشستن داشته باشیم. میگفت برو فلان اداره یا وزارتخانه و این موضوعی که میگویم را پیگیری کن و برگرد. میرفتیم و اطلاعات میگرفتیم و برمیگشتیم و آن را دراختیار خبرنگاری که دبیر سرویس مشخص میکرد، قرار میدادیم. میشدیم «خبر بیار». مدتی خبر بیار بودیم تا به تدریج اجازه پیدا میکردیم آن خبر را خودمان بنویسیم و باز هم دراختیار خبرنگار گروه قرار بدهیم. به تدریج میتوانستیم خبرنگاری کنیم. میگفت اما شما همین اول کار شدهاید خبرنگار.
القصه در همان سالها نیز رفتار برخی دبیران قدیمی و سردبیرانی که از روزنامههای کیهان و اطلاعات آمده بودند اندکی تند و تیز بود. هر چند همین الان از نگاه من همان برخوردها باعث میشد که بیشتر برای کارمان تلاش کنیم.
بگذریم که صفحهبندی همشهری نیز آن سالها اوایل دستی بود و با تیغ کاتر و چسب کار بستن صفحهها انجام میشد. مجبور بودیم اندازه حروف را بلد باشیم. مثل بچههای تیم حروفچینی. مرسوم نبود که پای گزارشهای خبری و سایر گزارشها، اسم و عکس نویسنده برای همه خبرنگاران درج شود. نام خبرنگاران در انتهای مطلب آن هم برای کسانی که سابقه بیشتری داشتند یا کارشان مورد توجه بود، ذکر میشد. اگر درست به یاد داشته باشم، روزنامه جامعه بود که برای اولینبار اسم همه خبرنگاران را بالای مطلبشان میآورد. این نوآوری انگیزهبخش باعث شد به تدریج این روال در سایر روزنامهها هم جا بیفتد.
در روزنامههای صبح امروز و آفتاب امروز که روزنامه بسیار مطرحی بودند و تیم بسیار حرفهای داشتند نیز داستانهای جذابی در مورد برخورد خاص سردبیری با تحریریه وجود دارد. برخوردهایی از همان جنس قدیمیهای کیهان و اطلاعات پیش از انقلاب.
به تدریج روزنامهنگاری تغییر کرد. خبرنویسی که بیشتر هرم وارونه بود جای خودش را به نرمنویسی داد. دورههایی در برخی تحریریهها برگزار شد و استادان روزنامهنگاری، نرمنویسی آموزش دادند. برخی قدیمیهای مطبوعات میگفتند خبرنویسی ما شده بود مثل اعلامیه ترحیم که هیچ جذابیتی برای مخاطب ندارد. شیوه گزارش خبری نوشتن هم تغییر کرد. مجبور بودیم بیشتر فکر کنیم و دایره واژگانی خودمان را افزایش بدهیم. تیتر زدن هم تغییر کرد. یک دورهای کمتر تیترهای دو کلمهای مرسوم بود، اما تیتر زدن هم تحت تاثیر شرایط قرار گرفت. همچنانکه صفحهآرایی هم دستخوش تغییر شد. به زیبایی صفحه، توجه بیشتری میشد. اینکه قبلا برخی مطالب به شکل پلهای در صفحه قرار میگرفت یک خط قرمز پررنگ شد. هیچ صفحهآرایی حق نداشت مطالب را پلهای ببندد. تیتر کوتاهتر دست صفحهآرا را برای بستن صفحهای زیباتر باز میکرد.
به تدریج تاثیر عکس در صفحه مطرح شد. میگفتند عکس خودش گویای بخشی از محتواست. عکاسان انتقاد میکردند که چرا عکسها را خیلی کوچک در صفحه کار میکنید. پس این شد که به تدریج عکس بزرگ در برخی صفحهها کار شد. اگر در روزگاری اسم عکاس کنار عکس نمیآمد حالا دیگر ذکر منبع عکس یک اجبار بود و نباید فراموشمان میشد که هنگام بستن صفحه عکس بدون ذکر منبع منتشر شود.
باز هم جلوتر رفتیم و این بار شاهد حضور پرقدرت شبکههای اجتماعی بودیم. روزنامهنگاری مکتوب با رقیبی جدی رو به رو شد. روزنامهنگاری آنلاین و چند رسانهای جای خودش را باز کرد و البته که تحولی در شکل روایتها به وجود آورد. وارد عصر دیجیتال شدیم. دورهای که سرعت جریان اطلاعات بسیار زیاد شده است و پلتفرمهای گوناگون برای جلبتوجه مخاطبان با یکدیگر رقابت میکنند. از اینجا به بعد روزنامهنگاری تغییر کرد. گوشی همراه تبدیل به یک ابزار روزنامهنگاری شد. پس هر کسی که یک گوشی هوشمند دارد، میتواند دستی در تولید خبر هم داشته باشد.
اما همزمان با غلبه روزنامهنگاری آنلاین، مهارتهای بیشتری رو به روی خبرنگاران قرار گرفت. مثلا این روزها که شبکههای اجتماعی قدرت بسیار زیادی پیدا کردهاند، احتمال انتشار اخبار جعلی و فیک نیز بیشتر از قبل شده است. درواقع همانطور که سرعت انتشار اخبار و اطلاعات درست و صحیح بسیار زیاد شده، در مقابل اخبار گمراهکننده و اطلاعات جعلی نیز به همان سرعت دراختیار مخاطب قرار میگیرد. خبرهایی که منبع معتبری نیز برایشان ذکر نمیشود. بنابر این راستیآزمایی (فکت چکینگ) در اخبار و اطلاعات به فعالیتهای روزنامهنگاران، فعالان رسانهای، بنگاههای خبری و روابط عمومیها اضافه شده و این توانایی باید به سایر تواناییهای اهالی رسانه اضافه شود.
مضاف بر اینکه نوشتن برای هر پلتفرم ویژگیها و شرایط خاص خودش را دارد. تیتر زدن برای وب متفاوت از تیتر روزنامه است و نوشتن نیز همینطور. تهیه فیلم و ویديو هم شد یکی از مهارتهای خبرنگاری. اکنون بسیاری از روزنامهنگاران و عکاسان و خبرنگاران، تدوین یاد گرفتهاند و سراغ مهارتهای فیلمبرداری رفتهاند. از اینجا به بعد شاید خیلی لازم نیست توضیح بدهم که چه موردی در روزنامهنگاری تغییر کرده که همه به خوبی میدانیم.
اما چه چیزهایی تغییر نکرده است؟ بله در این سی سال برخی امور همچنان ثابت مانده و متاسفانه تغییر نکرده است. در همه سالهای گذشته تاکنون، خبرنگاران همیشه درگیر مسائلی چون مشکلات معیشتی، مسائل صنفی، وضعیت آزادی بیان، دسترسی به اطلاعات و نداشتن امنیت شغلی بودند. در همیشه به روی یک پاشنه چرخیده است.
روزنامهنگاری که همیشه جزو مشاغل سخت و زیانآور بوده اکنون به شغلی پرخطر نیز تبدیل شده است. نوشتن دشوار شده. هنگام نوشتن یک متن انتقادی باید بار حقوقی کلمهها را بیشتر از قبل در نظر داشت. باید روی هر کلمه مکث کرد که مبادا مسالهای ایجاد کند، در غیر این صورت با احضار و تذکر رو به رو میشویم.
متاسفانه رسانه اعم از مکتوب و آنلاین در بخشهایی از ساختار رسمی کشور به عنوان ابزاری دیده میشوند که باید روایت مطلوب قدرت را بیان کنند. وقتی شیوه روایتگری در رسانههای رسمی در قالبهای محدودکننده قرار میگیرد طبیعی است که جایگاه خودش را از دست میدهد و تضعیف میشود. بدتر اینکه از سوی جامعه پس زده میشود و اعتماد مردم را از دست میدهد.
اما هر چه بوده و هر چه هست، بخشی از روزنامهنگاری در ایران به خصوص روزنامههای مستقل و روزنامهنگاران شجاع همیشه تلاش کردهاند صدای مردم باشند. این روزها صدای مردم بودن بسیار دشوار شده و نوشتن برای مردم دشوارتر. روزنامهنگاری حال و روز خوبی ندارد. شاید چیزی بین مرگ و زندگی، اما بارقههای امید به چشم میخورد. کسی چه میداند شاید امسال وضعیت روزنامهنگاری بهتر از همه سالهای قبل باشد. پس حداقل امیدوار باشیم و چراغ روزنامهنگاری را روشن نگه داریم.
روزنامهنگار