ماه پشت ابر نمیماند
جواد حیدریان
ظهور فناوریهای نوین و البته هوش مصنوعی این اندیشه را در ذهن متفکران ارتباطات و روزنامهنگاری جهان ایجاد کرده که «روزنامهنگاری» با هوش مصنوعی چه سرنوشتی دارد؟ اما روزنامهنگار ایرانی نمیتواند فقط به اثر مثبت یا منفی هوش مصنوعی و تکنیکهای مدرن و جدید بر جهان رسانه، بیندیشد بیآنکه به ابتداییترین نگرانیهای خود بیتوجه باشد. مسائلی که عمدتا برای کنشگران رسانه در جهان آزاد، محل بحث نیست؛ امنیت اقتصادی و امنیت سیاسی!
روزنامهنگاری در ایران لاغر است و تحریریهها از نیروهای کیفی تهی شدهاند. رسانه در ایران به عنوان یک نهاد دیگر کارکرد خود را از دست داده است، نه اینکه فقط از بسترهای تازه و پلتفرمهای انتشار و تکنیکهای دروازهبانی دورافتاده باشد -که افتاده- بلکه به این خاطر که دیگر اقتصاد روزنامه کار نمیکند. بنگاههای رسانهای جز یکی، دو مورد در بخش خصوصی در تامین معیشت روزنامهنگاران ناتوانند و درآمد آنها کفاف جیب صاحبانشان را نمیدهد. روزنامهنگاری دولتی و نهادی نیز در اقناع مخاطب به دیوار سخت کوفته است. درنهایت اقتصاد روزنامهنگاری در ایران اکنون به همان اندازه در خطر است که امنیت او سالهاست در خطر است. فقدان شفافیت در ساخت حکمرانی و پیچیدهتر شدن معادلات سیاسی و نااطمینانی از چشماندازهای اقتصادی کشور، آینده روزنامهنگاری در ایران را تاریک و تاریکتر کرده است. از سویی به فراخور تنوع و تکثر تنشهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نیروهای خلاق و توانمند، آرامآرام صحنه را ترک میکنند و افراد مستعد و با ظرفیت نمیتوانند در چنین چشمانداز ناروشنی چراغی برافروزند. بنابراین روز به روز از کمیت و کیفیت روزنامهنگاران و خبرنگارانی که رسانه را چه از بعد شکلی و چه از بعد محتوایی درک میکنند -و میتوانند سطح اثرگذاری رسانه را بالا ببرند- کاسته میشود. سختگیری بیش از اندازه نهادهای نظارتی، امنیتی و درنهایت قضایی در کنار یکپارچه نبودن سیاست دولتها در قبال آزادی مطبوعات، روزنامهنگاری در ایران را به یک شغل پر چالش و ریسکی بدل کرده است. روزنامهنگاران یا باید مثل یک نیروی جان برکف روابط عمومی، کارگزار شرکتها و نهادها و آدمها و درنهایت دولتها باشند یا باید از علایق و دانش و توانایی خود دست بکشند و مثل دیگر قشرهای موثر ایرانی یا مهاجرت کنند یا سر از ناکجاآباد دربیاورند. البته این ادعای صفر و صدی شامل حال همه روزنامهنگاران نمیشود. در این میان برخی کنشگران رسانهای مثل کنشگران مرزی بر لبه طناب نااطمینانی در ایران راه میروند و خطر میکنند تا مطالبهای، حرفی، سخنی یا نقدی را از دالانهای پر تیغ سانسور، از جانب مردم به سمت نظام حکمروایی کشور که گویی روز به روز در شنیدن سخن مردمانش ناتوان است، برسانند. از سویی اما شتاب گرفتن شبکههای اجتماعی با وجود قوانین بازدارنده حکومتی از جمله قانون نامیمون صیانت، دکمه انتشار را از متخصصان رسانه، به دست همگان/ مردم سپرده است و در غیاب رسانههای آزاد و روزنامهنگاران و تحلیلگران چابک، مردم خود دکمه انتشار را فشار میدهند و این نوید را میدهند که ماه دیگر پشت ابر نمیماند... . روزنامهنگار