• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۸ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5830 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۸ مرداد

تأملي بر شعر حسين پناهي

سلوك ازلي

بابك صحرانورد

نيچه در كتاب «زايش تراژدي» مي‌گويد انسان به كمك هنر مي‌تواند از هراس زندگي و از سويه‌هاي تراژيك زندگي بگذرد. او معتقد است رازي در جهان هست كه زندگي را هراس‌آور و تراژيك كرده و در چنين گفت زرتشت مي‌نويسد: زندگي بشر همچنان هولناك و بي‌معناست. برخي از هنرمندان و شاعران هستند كه آثارشان آينه­ تمام‌­نماي زندگي­‌شان است. هنرمنداني كه با سرايش شعر درصدد درك موزوني از وجود متكثر انسان كه درگير مسائل خود در اين جهان به‌شدت ناموزون است، هستند. چنين هنرمنداني اگربه گوهره­ زندگي خود پي برده باشند، در حقيقت زندگي خود را زندگي كرده‌اند. 
حسين پناهي آدم حساس، مغموم و حيران اين عصر درحوزه بازيگري و كارگرداني تئاتر، اشعار ساده‌­اي را نشر كرده و جزو هنرمنداني است كه با ما با استفاده از ذهن كودكانه و با زبان گفتار از مسائل ذاتي خود (نه ذاتي شعر) سخن مي‌گويد. او با رويكرد متعارفي كه به شعر زمان ما دارد جزو شاعراني­ است كه با تكيه بر ساخت‌­هاي موجود در زبان روزمره و گفتار سعي در باز‌آفريني خود دارد. شاعران ديگري هستند كه در پي يافتن بافت‌ها و ساختارهاي بديع و البته نامتعارف در زبان شعر هستند و در واقع به واسطه­ درگير شدن در كشف چنين مقولاتي از راه‌هاي پيچ در پيچ مي‌گذرند تا بر امكانات اين زبان پرتوي نو افكنند، اما پناهي با تكيه بر بينش درون‌گرايانه و حديث نفس گويي، حتي با نحو زبان درگير نمي‌شود و تلاش او بيشتر بر مضمون و حركت در مسير عمودي و نردباني شعر است. هر چند ناگفته پيداست كه شعر او با توجه به زبان خاص خود و نوع برخورد با واژگان (فيزيك كلمات) توانسته به دركي موجز و انساني از هستي برسد و در برخي مواقع شكواييه­‌اي است از انسان پر از سوال عليه بي­‌تفاوتي كائنات نسبت به شور و شوق انساني. 
اگر دو جنبه­ (جن‌زدگي و فرهيختگي) را در شعر او جست‌وجو كنيم، جنبه اول در شعر او بيشتر خودنمايي مي‌كند. اين بدين معناست كه درون و بيرون شعر او در جايي (آن سوي پنهان شاعر) شكل بسته و سپس شاعر آن را پاكنويس مي‌كند. شايد بتوان به صراحت گفت كه شعر پناهي واقعا متعلق به روحيه خاص خود اوست و شعر و شخصيت او درهم تنيده شده‌اند. با كمي تعمق در نوشته‌هاي او مي‌توان گفت كه اشعار او به مكتب رمانتيسم بسيار نزديك است، چرا‌كه اين مكتب داراي مولفه‌هايي چون: شخصيت هنرمند، من (اول شخص)، هنرمند در هنر خويش، دلگيري و آزردگي از محيط پيرامون، فرار به سوي زمان‌هاي دور و كودكي­‌هاي از دست رفته (نوعي برخورد نوستالژيك با پديده‌ها)، كشف و شهود و البته سحر و جادوي كلام است. نيما يوشيج و فروغ فرخزاد جزو اولين شاعران دوره معاصر بودند كه توانستند با نگاهي عميق و انديشمندانه چنين عناصري را در برخي از آثار خود به‌ كار بگيرند. 
شعر پناهي بيشتر حرفي است و مفهومي تا اصلاح‌طلب و عدالتخواه. زبان او نه حماسي و اسطوره‌اي است چون زبان شاملو و اخوان ثالث، نه آنارشيستي و معترض چون نصرت رحماني. زبان و صداي او از عمق شخصيت محجوب او بيرون مي‌آيد. او بينش‌­هاي فردي خود را با كلامي ساده و آشنا درمي‌آميزد و تركيب اينها مي‌شود حسين پناهي. لحن او گاه آن‌قدر صميمي و كودكانه است كه مخاطب را به دلسوزي با او وامي‌­دارد. همچنين نگرش معماگونه و تلخي كه به هستي دارد، نشان از عمق بيهودگي نگرش او به زندگي است. او كه به ضعف­‌هاي وجودي انسان آگاه است، از اين واقعه نخست دچار حيرت و ترس، يأس و سر آخر عصيان مي‌شود. 
ديالوگ ازمولفه‌هاي خاص اوست كه گاهي شعرش را به نثر نمايشي نزديك مي‌كند و تنها تفاوت آن با چنين نثري همان حال و هواي شاعرانه است. گفت‌وگوي خيالي او با معشوق خيالي‌­اش (نازي) گفتماني پر از سوال و جواب­‌هاي بيهوده انساني است كه حتي عزيزترين فرد، او را نمي‌فهمد و او دائم ناچار است كه هر وقت دردي را طرح مي‌كند آن درد را با لحن صادقانه‌اي بشكافد و همين شكافتن باعث طرح سوال ديگري مي‌شود و اين خود سردر گمي بيشتري را آبستن است، هر چند در برخي مواقع شعر او به شعار تبديل مي‌شود.
شعر او را مثل شاعران حرفه‌اي نمي‌توان با يك ديد علمي تأويل كرد، چرا كه داراي يك نظام و دستگاه منسجم فكري نيست و دغدغه‌اي جز بيان آلام و آرزوهاي خود به عنوان يك موجود آگاه و پر از سوال و سرگشته ندارد. شعر پناهي اگر چه از خصيصه‌هاي شعر مدرن چون: تركيب‌سازي‌هاي نامتعارف، فاصله‌گيري، فرم، تصوير و... خالي است اما به دليل رفتار ساده و انساني‌­اش كه از شخصيت او ساطع مي‌شود، لااقل با مخاطب عام خود ارتباط دروني پيدا مي‌كند. شعر او شعر زندگي است؛ براساس همان زبان ساده و بي‌پيرايه. زندگي‌اي كه هم زيبا و دلچسب است و هم زشت و نچسب. هم مي‌تواند تكراري باشد، انسان را از روزمرّگي به روزمرگي برساند، هم ناب و تازه باشد چون عطر آويشن. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون