• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۴ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5835 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۴ مرداد

قلندرِ دلشده اين راه پرسنگلاخ

اميد جوانبخت 

به سرعتي باورنكردني 28 سال از درگذشت علي حاتمي گذشت.نمي‌دانم اگر حاتمي زنده بود و مي‌ماند تا به امروز و هشتاد سالگي‌اش، طي اين 28 سال چند تا از ايده‌هاي بلندپروازانه‌اش را توانسته بود به اجرا برساند.آيا با شرايطي كه در اين سال‌ها بر سينما حاكم بوده در صورت گذر از هفت‌خوان تصويب‌ها، مي‌توانست سرمايه‌گذاران بي‌توقعِ فرهنگي و مناسبي براي فيلم‌هاي خاص و پرهزينه‌اش بيابد و آنها را به شكلي باشكوه كه همواره در ذهن داشت به تصوير بكشد (شبيه كاري كه در جواني تا حدودي براي «هزاردستان» كرد و با پشتكاري عجيب و ذهني خلاق در عين همراه كردن ذهن مديريت‌هاي گوناگون تلويزيون و تامين منابع مالي لازم توانست محصول آبرومند ماندگاري را به نتيجه برساند) يا در سنين كهنسالي، خسته از رنج‌هايي كه در سال‌هاي فعاليتش متحمل شده بود به آثاري معمولي‌تر، كم خرج‌تر و خنثي‌تر رضايت مي‌داد كه ادامه مسيرش با دغدغه‌هاي كمتري مواجه باشد (هر چند او قادر بود با نبوغش موضوعات معمولي‌تر را نيز همچون «مادر» به فيلمي تاثيرگذار بدل كند) يا شايد همچون يكي، دو هم‌نسل ديگرش عطاي كار كردن را به لقايش مي‌بخشيد و از تلخي‌ها و بي‌احترامي‌ها به گوشه عزلتي پناه مي‌برد و عزت كارنامه پربارش را محفوظ نگه مي‌داشت.

هر كدام از اين مسيرها و انتخاب‌ها مي‌توانست اتفاق بيفتد، چون در مورد هم‌نسلانش كه روزگاري پشت به پشت هم و تحت عنوان «كانون سينماگران پيشرو» با امكاناتي محدود سنگ بناي سينماي ارزشمند ايران را بنا نهاده بودند و با همه ناملايمات كارشان را ادامه دادند، پيش آمد.اما آنچه دردآور است سرنوشت اين نسل شريف، كم توقع و آبرومند است كه اگر در يك سيستم فرهنگي كارآمد و قدرشناس بودند با همه آبرو و تاثيري كه در مسير كاري‌شان براي مردم و فرهنگ مملكت كسب كرده‌اند، در نگاه رسمي شايسته موقعيت و جايگاهي كم دغدغه‌تر و عاقبت بخيرتر بودند و در سنين بالا نيز حضوري موثر و مغتنم داشتند. حاتمي (و شهيد ثالث) با شخصيت و روح حساسي كه داشت، ياراي مقابله با ناملايمات و نگاه‌هاي نامهربان كه تبديل به هيولاي مهارناپذير بيماري شده بود، نداشت و در ميانسالي از پا درآمد.حاتمي در سال‌هاي پيش از انقلاب هر چند شروع بديع و خوبي داشت و حسن كچل و طوقي‌اش مورد استقبال مردم قرار گرفت، اما شكست تجاري فيلم‌هاي باباشمل و قلندر ادامه مسيرش در سينما را سخت كرد.او هيچ‌گاه شرافت كاريش را با انجام كارهاي سخيف مخدوش نكرد و ادامه مسيرش را در تلويزيون پي گرفت كه سلطان صاحبقران و سپس جاده ابريشم (كه در ادامه هزاردستان شد) را ساخت كه هر دو از كارهاي ماندگار تلويزيون در پيش و پس انقلاب شدند.البته در اين بين او از سينما نيز غافل نمي‌شد و فيلم‌هاي ماندگار ستارخان و سوته‌دلان را پيش از انقلاب و حاجي واشنگتن و كمال‌الملك را پس از انقلاب به موازات سريال‌هايش ساخت كه تنوع موضوعي آنها و ارزش‌هاي سينمايي‌شان كم نظير است.در دوراني كه فضاي غالب سينما موضوعات مربوط به ساواك يا اكشن‌هاي جنگي بود او سراغ كمال‌الملك مي‌رود و از زاويه ديد هنرمندي چون او رابطه هنر و هنرمند با حاكمان را بررسي مي‌كند.او دغدغه‌هاي خود را داشت وهيچ‌ وقت همراه موضوعات كليشه‌اي روز نمي‌شد، هر چند حرف‌هايي كه در قالب تاريخي مي‌زد، همواره مابه‌ازايي به‌روز و معاصر هم داشت.هزاردستان كه يك دهه از عمرش را با سختي بسيار براي ساخت شهركي بزرگ (كه هنوز هم ذخيره مهمي براي توليدات تاريخي صدا و سيماست) و سريال گذاشت با مميزي‌هاي گوناگون حدود نيمي از آنچه در ذهن داشت در سال‌هاي جنگ و موشك‌باران ميانه دهه شصت به پخش رسيد، اما همچنان تازه و تاثيرگذار بود و در گذر از تمام اين سال‌ها نيز ارزش‌هاي موضوعي و ظرافت‌هاي سينمايي‌اش كم نشده. اما «جعفرخان از فرنگ برگشته» نشد، آنچه مي‌خواست و ترجيح داد اسمش نيز برآن نباشد. «مادر» اما موفق‌ترين فيلم پس از انقلابش شد.موضوع ساده و دو خطي جمع كردن فرزندان مادري كه احساس مي‌كند روزها آخر عمرش را مي‌گذراند، با ذوق سرشار حاتمي تبديل به گنجينه‌اي تماشايي از معماري و موسيقي و بازيگري و دوبله و ديالوگ‌هاي چندوجهي و ماندگار شد. «دلشدگان» هم كه فيلم 3 ساعته بلندپروازانه‌اي درباره موسيقي بود، براي رسيدن به تايم 90 دقيقه‌اي معمول، بسياري از بخش‌ها و ظرافت‌هايش از دست رفت ولي عطر و بوي حاتمي در كادرها، لباس‌ها، صحنه‌ها، گريم‌ها، بازي‌ها و ديالوگ‌ها همچنان به مشام مي‌رسد.متاسفانه در آن سال‌ها (برخلاف امروزه كه همه او را ستايش مي‌كنند) همواره مورد بي‌مهري واقع مي‌شد هم از جانب مسوولان و هم از سوي منتقدين. چه طرح‌ها و ايده‌هايي همچون ملكه‌هاي برفي، تختي، گاردن پارتي، زندگي حضرت محمد (ص) و... كه تعدادي از آنها تا پيش توليد هم رسيدند و با موانعي كه ايجاد شد يا به توليد نرسيدند يا ناكام ماندند.
از آن سو اغلب منتقدين نيز بي‌توجه به كارنامه پر و پيمان و منزلت حرفه‌اي او با ذره‌بيني در دست يا به دنبال ايرادات تاريخي آثارش بودند يا مقايسه فيلم‌هايش با ديگر فيلم‌ها.زندگي و كارنامه نسبتا كوتاه و البته پربار حاتمي همواره با ناكامي‌ها و دريغ‌ها ممزوج بوده است.اگر اين جاده هميشه سنگلاخ براي فيلمسازان فرهنگي، كمي براي حاتمي هموارتر بود او با ساخت يك سريال از جواني به پيري نمي‌رسيد و در ميانسالي با عوارض بيماري به هيئت پيرمردي در نمي‌آمد و اين همه موضوعات اصيل و ايراني كه در ذهنش مي‌پروراند، مي‌توانستند با نگاهِ با احساس او تبديل به آثاري ديدني شوند و بمانند و بر گنجينه فيلم‌هاي اصيل بيفزايند.اين‌گونه افراد و موضوعات ملي آنچنان ارج و قربي در نگاه خارجي‌ها و جشنواره‌ها ندارند و اگر سيستم فرهنگي داخلي (اعم از مدير و تماشاگر و منتقد) نيز حمايت و مراقبت خود را از اين‌گونه هنرمندان دريغ كنند او بايد چشم به كه داشته باشد؟ مايوس و بي‌انگيزه كردن هنرمندان اصيلي چون حاتمي تنها راه را براي مقلدين، بي‌مايگان و فرصت‌طلبان مساعد مي‌كند كه متاسفانه كرده است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون