از اندوه تهيهكننده با كمال «حكايتهاي كمال» بكاهيم!
عزيزالله حاجي مشهدي
واقعيت اين است كه بروز تنگاهاي اقتصادي و محدوديت بودجه و اعتبارات مربوط به توليد برنامههاي تلويزيوني به طور عام و مجموعهسازي به طور خاص، طي يك دهه اخير موجب شده تا تلويزيون ديگر نتواند همانند چند دهه گذشته، دست به ساخت و توليد مجموعههاي فاخر بزند يا دست كم مجموعههايي بسازد كه با حد متوسطي از كيفيت، به دليل سرگرمكننده بودن و همچنين برخي امتيازهاي آموزشي آنها، بتوانند در راستاي فرهنگسازي و به موازات آن تلطيف روحيه مخاطبان خود، با اقبال عمومي رو به رو شوند. شايد درست به همين دليل بوده است كه در چند سال اخير، تلويزيون گاه، ناگزير به پخش دوباره و حتي چندباره برخي از مجموعههاي مربوط به اواخر دهه 60 و 70 شده است.
پخش دوباره وگاه چندباره برخي از مجموعههاي موفق تلويزيوني در چند ساله اخير، اگرچه به دليل كيفيت مناسب بعضي از همين نمونهها، براي مخاطبان گسترده اين رسانه پرنفوذ و تاثيرگذار بسيار نيز دلشاد كننده و لذت بخش بوده است، اما در عين حال ميتواند زنگ خطري براي برنامهريزان تلويزيوني و مديران شبكههاي مختلف باشد كه سياستگذاريها و برنامهريزيهايشان، به بهانه شرايط دشوار اقتصادي، كمبود اعتبارات و نقدينگي لازم يا ديگر تنگناها، ناخواسته به محدودكردن دامنه توليدات منجر شده است.
براي پاسخ دادن به اين پرسش كه دليل ارتباط برقرار كردن مردم با برخي از مجموعههاي پرطرفدار دهههاي گذشته (قبل و بعد از انقلاب) چيست و چرا تلويزيون دست به پخش دوباره و تكراري برخي مجموعههاي بايگاني شده خود زده است، بايد گفت: ساخت مجموعههاي تلويزيوني- به ويژه مجموعههاي بلند و جذاب - در كنار برخي مجموعههاي كوچك (Series Mini سريالهاي كوتاه وچند بخشي) در تلويزيون ما نيز مانند بسياري از تلويزيونهاي دنيا از ديرباز طرفداران و مخاطبان بيشماري داشته است. خاطره ساخته شدن برخي مجموعههاي موفق و پرطرفدار در نيمه اول دهه 50 خورشيدي (دليران تنگستان، آتش بدون دود، سلطان صاحبقران و...) همچنين توليد چند مجموعه به ياد ماندني در دو، سه دهه اخير در تلويزيون (سربداران، افسانه سلطان و شبان، روزي روزگاري، پدر سالار، هشت بهشت، مدرس، مرغ حق، ابوعلي سينا، گرگها، كوچك جنگلي، اميركبير، در چشم باد، شب دهم، روزگار قريب و...) هنوز در خاطر بسياري از دوستداران اينگونه آثار باقي مانده است. بهخصوص با ساخته شدن چند مجموعه فاخر (امام علي، در چشم باد و...) در يكي دو دهه اخير، مجموعهسازي در تلويزيون به ويژه در عرصه توليد آثار داستاني، همواره در مقايسه با مجموعههاي مستند و حتي مستند داستاني براي مخاطبان همگاني شبكههاي مختلف سيما طرفداران بيشتري داشته است.
بررسي كيفي آثار توليدي يك دهه اخير تلويزيون، نيازمند مجال مناسبتر و ارزيابيهاي كارشناسانه است.
در اين يادداشت اجمالي، تنها ميتوان گفت كه ميانگين سطح كيفي مجموعههاي تلويزيوني در يك دهه اخير، چندان اميد بخش نبوده و تلويزيون در اين عرصه، كارنامه چندان درخشاني نداشته است. به بياني ديگر، اغلب كارهاي توليدي، با كيفيت نه چندان بالا به عنوان آثار متوسط و به ندرت متمايل به درجه مطلوب، به تماشاگران و مخاطبان وسيع تلويزيوني در شبكه مختلف سيما عرضه شدهاند.
انگيزه اصلي من در بازگويي اين حرفها كه شايد در قالب يادداشتهاي مفصلتر، بارها تكرار كرده باشم، خواندن يكي، دو يادداشت تاسف برانگيز و قابل تامل از سوي «محسن شايانفر» تهيهكننده قديمي سينما و تلويزيون و برخي از دوستان نزديك او در گروه «سينما گفتوگو» بود كه با شرح اجمالي برخوردهاي نامناسب و غيرحرفهاي كه براي اين تهيهكننده بسيار خوش خلق و اخلاقمدار، پيامدهاي تلخ و ناگوار مادي و معنوي نيز در بر داشته است، بر آن شدم تا با اشاره به يكي از قوانين و مقررات به نسبت قابل دفاع و حافظ منافع مادي و معنوي پديدآورندگان انواع آثار ادبي و هنري يعني: «قانون حمايت حقوق مولفان و مصنفان وهنرمندان» (مصوب 11/10/1348) به اين نكته مهم اشاره كنم كه: برابر ماده 6 همين قانون كه درآن تصريح شده است: «اثري كه با همكاري دو يا چند پديدآورنده به وجود آمده باشد و كار يكايك آنان جدا و متمايز نباشد، اثر مشترك ناميده ميشود و حقوق ناشي از آن، حقِ مشاع پديدآورندگان است. « ادعاي محسن شايانفر مبني بر اين كه در ساخت دنبالههاي جديد مجموعه تلويزيوني «حكايتهاي كمال» كه قرار است در همان حال و هواي بخشهاي گذشته و با حضور اغلب بازيگراني كه در اين مجموعه نقش داشتهاند و به ويژه در همان فضاي مهيا شده در شهرك سينمايي - كه گويا شايانفر با هزينه و وسواس زياد آن را ساخته و آماده بهرهبرداري كرده است - فيلمبرداري و ضبط شود، كنار گذاشتن يا ناديده گرفتن حقوق مادي و معنوي يك تهيهكننده پيشكسوت، كار چندان شايستهاي به نظر نميرسد. بهخصوص كه به گفته خود اين تهيهكننده، براي راهاندازي و شكلگيري بخشهاي مختلف اين مجموعه، خوندلهاي فراواني خورده شد و بخش عمدهاي از هزينههاي ساخت مجموعه مورد نظر، با قرض و وام و فروش برخي داراييهاي خانوادگي تامين شده است. آن هم در شرايطي كه هنوز، حق و حقوق تهيهكننده بابت مجموعه به نسبت پرمخاطبي كه پخش شده است، تمام وكمال پرداخت نشده و همين موضوع بر اندوه و رنج محسن شايانفر كه طي يكي، دو سال گذشته، چند بار كارش به بيمارستان و بستري شدن و عمل جراحي قلب نيز كشيده شده، افزوده است و موجب كدورت خاطر و بيانگيزگي اين چهره پرتلاش شده است. بيترديد، تسويه حساب قطعي و بهويژه، در نظر گرفتن حقوق مادي و معنوي وي در فصل جديد مجموعه تلويزيوني «حكايتهاي كمال» امري بسيار واجب و ضروري است. بهخصوص كه همه ما به عنوان اعضاي بسيار آسيبپذير و بيپشتوانه جامعه هنري كشور، به خوبي ميدانيم كه اگر اعضاي جامعه سينمايي و تلويزيوني خودشان به فكر همديگر نباشند، كسي به فكر آنها نخواهد بود.
(منتقد فيلم و مدرس سينما)