وقتي اين پنج نفر از حمايت جامعه روحانيت مايوس شدند و به آنها هم چراغ سبز داده شد خودشان اعلاميه دادند. اعلاميه هم خيلي گرفت. طرف مقابل ترسيدند. متوسل به «آقا» شدند كه «آقا» هم دستور دادند وزرا حق ندارند نماينده پيشنهاد كنند. وزرا خودشان از مجلس بيرون آمدند و نبايد مجلسساز باشند. اما معاونان ميتوانند فعاليت خود را داشته باشند. وقتي اين خبر را داديم سرشب آقاي دكتر نوربخش و ديگر آقايان پيش من آمدند و گفتند معلوم ميشود «آقا» راضي نيست. اگر ايشان راضي نيستند ما به كلي صرفنظر ميكنيم و بيانيهها را ادامه نميدهيم. من هم همانجا به رهبري تلفن كردم و نقل قول آنها را منتقل كردم. ايشان گفتند نه من اجازه نميدهم اين كار را بكنند. اعلام كردند معاونان ميتوانند بيايند اما وزرا نه. من گفتم به معاونان ميگويم اما به شهردار كه نميتوانم دستور بدهم، خودش صاحبنظر است. ايشان گفتند او با من. به هر حال آقاي كرباسچي هم آمد و اين هفت نفر كار را ادامه دادند. تا اينجا ميخواهم نتيجه بگيرم كه حزب كارگزاران را در حقيقت آقاي ناطق و رهبري تاسيس كردند!
رهبري ميگفتند انتخابات كه رقابتي باشد مردم بيشتر تشويق ميشوند تا پاي صندوقهاي راي حاضر شوند. همينطور بحثها ادامه داشت تا يك روز در دولت آقايان داشتند اولين بيانيهشان را امضا ميكردند. همانجا در جلسه دولت به رهبري تلفن كردم گفتم ببينيد اينها دارند امضا جمع ميكنند. گفتند ميدانم. بعدا عدهاي اينها را به عنوان اختلاف من و شما مطرح ميكنند. اين خوب نيست. شما بگوييد آن پنج نفر در ليست جامعه روحانيت پذيرفته شوند و اين مساله حل شود. ايشان گفتند يعني ميگويي كه 270 نفر وارد مجلس نميشوند؟! گفتم ميروند اما عوارض آن اين خواهد بود كه روحانيت در برابر هم قرار ميگيرد. به هر حال ايشان در همان تلفن به من گفتند ترديد نكن، همين روال خوب است. بگذار رقابتي باشد تا انتخابات شكل جديتري پيدا كند. ما هم همين كار را كرديم. اين جمعيت تازه تاسيس شده توانستند نزديك به نيمي از كرسيها را از آن خود كنند.
بعد از اينكه اينها در مجلس قدرت پيدا كردند آنها ديدند بد رقيبي برايشان خواهند بود، لذا تبليغات عليه كارگزاران شروع شد.
ما در دولت سازندگي دو تا انتخابات برگزار كرديم. هم مجلس و هم رياستجمهوري كه يك ذره هم اعتراض تقلب در آن نبود و بيشترين حضور مردم را هم داشت و كاملا سالم بود. ديگر در انتخاباتهاي بعدي به آن وسعت نرسيد.
بوش با تريليونها هزينه جنگ در عراق را آغاز كرد اما در نهايت عراق را تحويل ايران داد و رفت. البته تحويل داد به ما و ما هم زحمت آن را ميكشيم. برق و گاز و آب ميدهيم و مواد خوراكي ميدهيم. در اين جنگ اخير به آنها اسلحه داديم. تا الان ما يك ميليارد اسلحه به آنها فروختيم چون آنها با تروريستها ميجنگند.
پس از جنگ از مجلس براي رياستجمهوري آمدم. سعي كردم كابينه دو دولت من معتدل و فراجناحي باشد و نيروهاي چپ و راست و مستقل در كابينه باشند. برخلاف حرفهايي كه ميگويند، وابستگي به چپ و راست هيچ مشكلي در دولت نداشت، چون واقعا كابينه كار بود.
درخصوص طبقات اجتماعي نيز مخالفان سياسي سالهاي سال است كه تبليغ ميكنند در دولت سازندگي فقرا فقيرتر و اغنيا، قويتر شدند، اما مستندات رسمي ميگويد براي اولين بار در آن دولت بود كه جدول جيني به نفع فقرا اصلاح شد.
[در پاسخ به انتقاد كساني كه ميگويند دولت سازندگي كار سياسي نكرد] انتخابات رياستجمهوري در سال 76 بدون شايبه تقلب برگزار شد كه در نوع خود بي نظير بود.
در جامعه پس از «هشت سال افراطكاريهاي دولت نهم و دهم» تحول ايجاد شد. مردم با توجه به شناختي كه از مسوولان داشتند، به اين نتيجه رسيدند كه افراط و تفريط كار به جايي نميبرد و بايد با افكار اعتدالي كشور را اداره كرد.
اگر مردم ببينند مسوولان با راي آنها ميآيند، صبوري ميكنند. اگر انتخابات سالم باشد، همهچيز در كشور ما آماده است كه ايران الگوي جهان باشد.
[با تاكيد بر نقش انتخابات و حضور مردم و اشاره به جمله رهبري مبني بر حق الناس بودن راي مردم] گرفتن حق انتخاب از مردم گناه بزرگي است و تا خود صاحب حق نبخشد، فرد خطاكار در بارگاه الهي بخشيده نميشود. بايد براي تبيين مباني فقهي اين جمله رهبري تحقيق و پژوهش كرد. رهبري ميتوانستند اين جمله را نگويند، ولي با هدف خاصي گفتند و بايد روي آن كار و پژوهش شود.
ميتوان از مخالفان توافق هستهاي فهميد كه كار مهمي براي احقاق حق مردم ايران و جلوگيري از تداوم ظلم آنان در تحريمهاي بينالمللي انجام شد. عصبانيت اسراييل، لابي صهيونيسم و استكباريون نشانه اهميت كار است. ايران هميشه ميگفت كه براساس فتواي رهبري، ساخت بمب هستهاي را حرام ميداند و الان همان قدرتهايي كه به خاطر كمترين كار هستهاي جلسات بينالمللي ميگرفتند و قطعنامه ميدادند، به عضويت ايران در باشگاه هستهاي رسميت بخشيدند.
اين جمله اوباما و كري بسيار مهم است كه تحريم تارنما شده و ايران از تحريم نميترسد و اگر توافق را كنگره رد كند، اعتبار ديپلماسي امريكا در دنيا مخدوش ميشود.
اسناد بالادستي ما بر تقويت بخش خصوصي تاكيد ميكند. متاسفانه در برخي واگذاريها از دولت گرفتند، با قيمتهاي غيرواقعي به شبهدولتيها دادند كه به هيچ جا جواب نميدهند.
هركس با هر توجيهي مردم را از انقلاب دور كند، خيانت به امام و آرمانهاي شهداست. هنوز هم حرف اصلي را مردم ميزنند. جوانان، تحصيلكرده و آگاه هستند و نميتوان با شعارهاي تبليغاتي و بيان آمار غيرواقعي آنها را فريب داد، چون در بطن حوادث هستند.