گروه حوادث
هشتم مهرماه جاري «اصغر جهانگير» سخنگوي قوه قضاييه در مورد جرم سرقت گفت: «سرقت در ۱۳سال گذشته به عنوان جرم اول كشور مطرح بوده است.»
اواخر مردادماه امسال سارقان مسلح خانههاي تهران و كرج دستگير شدند. هفته گذشته رييس كل دادگستري استان تهران از ارجاع پرونده سرقتهاي سريالي از خانههاي شهروندان به دادگاه انقلاب خبر داد و گفت: «اعضاي اين باند با توسل به زور و بهطور مسلحانه وارد منازل شهروندان ميشدند و اموال آنها را مورد سرقت قرار ميدادند كه اين امر امنيت رواني جامعه را با مخاطره مواجه كرده بود و بر همين اساس، از بدو امر شناسايي و دستگيري متهمان در تعامل كامل دادستاني تهران و فراجا در دستور كار قرار گرفت و با توجه به صدور كيفرخواست متهمان باند سرقتهاي سريالي از منازل شهروندان، اين پرونده جهت رسيدگي به دادگاه انقلاب ارجاع و مقرر شد كه بهطور ويژه و خارج از نوبت رسيدگي و احكام متهمان صادر شود.»
رييس كل دادگستري استان تهران به جزييات كيفرخواست و اتهامي كه اين سارقان با آن مواجه خواهند شد، اشاره نكرده، اما «عباسعلي محمديان»، فرمانده انتظامي تهران درباره اتهامي كه اين سارقان احتمالا با آن مواجه خواهند شد، گفت: «براي اين افراد قطعا حكم و مجازات سنگيني در نظر گرفته خواهد شد. اقدامات اين سارقان به قدري وحشتناك بوده كه تا مدتها روي خيابان را نميبينند و ممكن است حكم محاربه نيز بگيرند.»
محمديان در مورد اقدامات اين سارقان نيز گفت: «اين گروه از سارقان، بيشتر در شرق پايتخت و استان البرز به صورت مسلحانه با باز كردن در خانهها يا از طريق زنگ يا از طريق عنف وارد خانهها ميشدند و با حضور افراد اقدام به سرقت ميكردند. اين افراد تشكيل باند داده بودند؛ يك نفر پلاك جعل ميكرد، يك نفر محل سرقت را شناسايي ميكرد و... همچنين از تخصصهاي ديگر نيز استفاده ميكردند و از چند استان دور هم جمع شده بودند. اين گروه شامل چهار نفر اصلي بودند كه از نفرات ديگر موردي استفاده ميكردند. اين افراد همگي ايراني بودند و از اتباع بيگانه نبودند. مالخران اين باند نيز دستگير شدند. اين باند در سه استان اقدام به سرقت ميكردند كه تاكنون 10 شاكي شناسايي شدند.»
ارديبهشت ماه امسال فيلم كوتاهي از سرقت مسلحانه چند خانه در غرب تهران رسانهاي و با واكنشهاي منفي از سوي كاربران فضاي مجازي مواجه شد. اين فيلم نشان ميداد؛ 5 مرد در حالي كه صورتهاي خود را پوشانده بودند با خونسردي وارد خانهاي در غرب تهران شدند و ساكنان آن خانه را با اسلحه تهديد و اموال آنها را سرقت كردند. بررسيهاي اوليه پليس نشان ميداد كه اين سارقان هر شب خودروهاي خود را تغيير داده و خانههايي كه در ساختمان آنها باز بود را هدف قرار ميدادند و اغلب سراغ آپارتمانهاي تك واحدي و چراغ روشن ميرفتند و با حضور صاحبخانه آنها را تهديد ميكردند و جاي پول و طلاها را از آنها ميپرسيدند. اين سارقان؛ پول، دلار، طلا، لپتاپ، تبلت، پي اس 5 و ديگر اموال قيمتي را به سرقت ميبردند.
روايت برخي شاكيان پرونده
اين سارقان مدتي پس از دستگيري با شاكيان مواجهه حضوري داشتند. در اين مواجهه يكي از شاكيان سيلي محكمي زير گوش اين سارقان ميزند. همچنين شاكيان خواستار اشد مجازات براي اين سارقان شدهاند.
يكي از شاكيان در مورد شب حادثه به «اعتماد» ميگويد: «بيست و سوم ارديبهشت ماه امسال ساعت 10 و ربع به خانه ما در كرج حمله شد و با حضور من و خانوادهام به صورت مسلحانه از ما سرقت كردند. آن لحظه من حمام بودم. ناگهان صداي همسر و بچههايم را شنيدم. سرم را بيرون آوردم تا ببينم چه خبر است كه ديدم چند نفر در خانه ما هستند و يك نفر هم با اسلحه كلاشينكف سراغ من آمد. اين سارقان تقريبا 10 دقيقه خانه بودند و حدود 200 ميليون تومان از ما سرقت كردند.»
او در ادامه درباره ورود اين سارقان ميگويد: «اين سارقان در ورودي ساختمان را با تايليور شكسته بودند. ساختماني كه ما در آن زندگي ميكنيم يك ساختمان خانوادگي است و برادرم طبقه بالاي ما زندگي ميكند. وقتي سر و صداي ما را شنيد پايين آمد تا ببيند چه خبر است. سارقان او را هم داخل كشيدند و بعد خانوادهاش متوجه ماجرا شدند. زن برادرم وقتي فهميد چه اتفاقي افتاده در ساختمان شان را بست و شروع به داد و فرياد و كمك خواستن كرد. آن موقع بود كه سارقان ترسيدند و فرار كردند. من خودم با پليس تماس گرفتم و ماجرا را تعريف كردم. چهره آنها را ديدم و شناسايي كردم، اما آن روز تعدادشان كمتر بود.»
يكي ديگر از مالباختگان نيز كه ساكن كرج است؛ درباره شب سرقت ميگويد: «ساعت 11 شب 21 ارديبهشت ماه امسال بود كه من و همسرم در خانه نشسته بوديم و منتظر آمدن پسر 21سالهام بوديم. چند دقيقه بعد صداي زنگ به صدا درآمد و همسرم به تصور اينكه پسرمان است؛ در را باز كرد. در همان لحظه ديدم كه چند مرد جوان و قد بلند كه سرتاپا سياه پوشيده و چهره خود را نيز پوشانده بودند وارد خانه شدند و از همان اول من را كتك زدند. يكي ديگر از سارقان نيز سراغ همسرم رفت و تمام طلاهايش را درآورد و حتي النگوهايش را شكست. يكي ديگر از سارقان نيز در خانه ميچرخيد و دنبال وسايل با ارزش بود. پس از چند دقيقه كه تمام طلاها و پولهاي نقدمان را پيدا كردند و ما را در يك اتاق زنداني كردند، متواري شدند.»
اين مالباخته در ادامه ميگويد: «پس از خروج سارقان در اتاق را شكستيم و با پليس تماس گرفتيم. از خانه ما حدود 500 ميليون تومان طلا و پول نقد به سرقت بردند و علاوه بر آن خسارات معنوي زيادي هم به روح و روان ما وارد كردند بهطوري كه همسرم بعد از گذشت ماهها هنوز حال روحي خوبي ندارد و اصلا نميتواند به حالت عادي بازگردد و به زندگي خود ادامه دهد.»
مالباخته ديگر كه زني مسن است، ميگويد: «17 ارديبهشتماه امسال ساعت 8 و نيم شب در خانه نشسته بوديم كه ناگهان چهار نفر در حالي كه سر تا پايشان را پوشانده بودند با اسلحه كلاشينكف وارد خانه شدند. دو نفر از آنها اسلحههايشان را سمت ما گرفته بودند و دو نفر ديگر خانه را ميگشتند. اين چهار نفر بعد از اينكه خانه ما را گشتند و اموال قيمتي را برداشتند، فرار كردند.»
يكي ديگر از مالباختگان نيز ميگويد: «اواسط ارديبهشت در حال پهن كردن سفره غذا بوديم كه ناگهان دخترم جيغ كشيد. به سمت دخترم برگشتم تا ببينم چرا جيغ ميكشد كه متوجه شدم مردي با اسلحه كلاشينكف بالاي سر همسرم ايستاده است. شروع كردم جيغ كشيدن كه دو نفر از آنها به سرعت سمتم آمدند و جلوي دهانم را گرفتند. همه ما را يكجا جمع و تمام خانه را زير و رو و برخي اموال ما را سرقت كردند و رفتند.»
روايت دو سارق اين باند
سركرده باند 32سال دارد. او در مورد دستگيرياش به «اعتماد» ميگويد: «اين هفتمين بار است كه دستگير ميشوم. 5 مرتبه به جرم سرقت و يك بار هم به اتهام حمل مواد مخدر دستگير و زنداني شدم. حدود 6 ماه قبل از زندان آزاد شدم و بعد از آزادي تصميم گرفتم دست به سرقت بزنم. اوايل اصلا قرار نبود كه سرقتهايمان مسلحانه باشد. ما مثل بيشتر دزدان با ديدن خانههاي چراغ خاموش، زنگ در را ميزديم و اگر كسي جواب نميداد وارد ميشديم تا اموال قيمتي را بدزديم. با كارت بانكي يا كارت تلفن به راحتي در خانهها را باز ميكرديم و سپس اموال قيمتي را به سرقت ميبرديم. فكر ميكنم 7 يا 8 مورد سرقت با اين شيوه انجام داديم، اما يك اتفاقي افتاد كه نقشه مان تغيير كرد؛ يك شب با همين شيوه وارد خانهاي در تهران شديم. فكر ميكرديم كسي در خانه نيست، اما ناگهان متوجه شديم صاحبخانه حضور دارد و چون خوابش سنگين بوده متوجه زنگ آيفون نشده بود. با ديدن او تهديدش كرديم و دهانش را گرفتيم تا حرفي نزند. او از ترس جانش، جاي تمام وسايل با ارزش خانه را نشانمان داد. ما هم گفتيم ظاهرا اگر صاحبخانه حضور داشته باشد، بيشتر كاسب ميشويم، چون جاي طلاها و اموال باارزش را ميگويد. از طرفي وقتي صاحبخانه حضور دارد، به تصور اينكه دزد جرات نميكند وارد شود درهاي ورودي را قفل نميكند و كار ما راحتتر و با سود بيشتر انجام ميشود، اما به خاطر اينكه در تهران شناسايي نشويم مدتي در كرج سرقت كرديم و بعد به مشهد رفتيم.»
او در ادامه ميگويد: «اوايل امسال بود كه كارمان را شروع كرديم. دقيقا همان وقتي كه فيلممان در فضاي مجازي منتشر شد. تمام اعضاي باند با هم فاميل هستيم؛ پسرعمو، خواهرزاده و دامادمان. سرقتهاي اول را سه نفره انجام ميداديم و هر بار يكي نميآمد، اما وقتي سرقتها بيشتر شد، كمكم فاميلهاي دورمان يا دوستانمان هم وارد سرقت شدند، چون تمام موارد را رعايت ميكرديم فكر نميكرديم دستگير شويم حتي از يك جا به بعد سرقتها را متوقف كرديم تا دستگير نشويم. يك شب وقتي بعد از سرقت به خانه برگشتم، متوجه شدم خانوادهام در حال تماشاي فيلم سرقتهاي ما هستند، اما چون هميشه لباسهاي مخصوص ميپوشيديم و صورتهايمان پوشيده بود و آن لباسها را به خانه نميبرديم به ما شك نميكردند. حتي مقابل ما به آن سارقان فحش ميدادند و نفرينشان ميكردند، اما حالا فكر كنم متوجه شدند آن سارقان ما بوديم.»
اين سارق درباره نحوه سرقتهايشان و اينكه اسلحهها را از كجا تهيه كرده بودند، ميگويد: «بيش از 20 فقره سرقت انجام داديم. ما با ماشينهاي خودمانراهي خيابانهاي كمتردد در تهران ميشديم. البته پلاك ماشينها جعلي بود. يك نفر در شهرستان براي ما پلاك ساخته بود. خانهها را هم به صورت رندوم انتخاب ميكرديم. از ديوار ميپريديم يا با ديلم در پاركينگ را شكسته يا با كارت تلفن يا بانك در ساختمان را باز ميكرديم و وارد ميشديم. 3 نفر از بچهها كه مسلح بودند، اسلحه را روي سر افرادي كه در خانه بودند، ميگذاشتند و يك نفر هم وسايل قيمتي را جمع ميكرد. اسلحهها را هم چند سال قبل براي تزئين اتاقم از يكي از شهرستانها خريده بودم؛ يك كلاش و 3 كلت. از همينها براي سرقتهايمان استفاده كرديم، اما با اسلحه به كسي آسيب نزديم. فقط گاهي به آرامي به سر برخي از آنها ضربه ميزديم تا بترسند و جاي طلاهايشان را نشان دهند.»
اودر ادامه ميگويد: «با سرقتهايي كه كردم ماشين، خانه و يك ويلا در هشتگرد خريدم. البته خرج خوشگذراني، مواد مخدر (گل) و مهماني هم ميكردم، چون آدم ولخرج و خوشگذراني هستم. هر سرقت حدود 10 دقيقه زمان ميبرد و حدود 800 ميليون تومان گيرمان ميآمد و گاهي هم ميلياردي سرقت ميكرديم، اما اگر صاحبخانه همكاري نميكرد، سرقت زمان ميبرد وگرنه ما سعي ميكرديم سريع از محل خارج شويم. آخرين سرقت را در مشهد انجام دادم و از آنجا به تهران آمدم و به هشتگرد رفتم، اما آنجا پليس مرا دستگير كرد.»
يكي ديگر از اعضاي اين باند نيز ميگويد: «مدتي بود كه بيكار بودم و خرج زن و بچهام را نداشتم بدهم. هميشه قرض ميكردم و ديگر كسي نبود كه به من قرض بدهد. يك روز يكي از آشنايان كه شرايطم را ميدانست، پيشم آمد و گفت ميخواهد يك كاري انجام دهد كه شرايطمان را يك شبه از اين رو به آن رو كند. بعد در صحبتهايش فهميدم كه ميخواهد از خانهها سرقت كنيم. او گفت كه تيمش كامل است و بدون من هم ميتواند به سرقت برود، اما من چون شرايط بدي داشتم، تصميم گرفتم با او و همدستانش به سرقت بروم.»
اين متهم در ادامه ميگويد: «در شروع كار از چند خانه خالي سرقت كرديم. پول خوبي هم به جيب زدم، اما بعد از مدتي اعضاي تيم تصميم گرفتند يك كار جديد انجام دهند. متوجه شدم دنبال كسي هستند كه اسلحه به دست بگيرد و مثل من هيكلي باشد. از آنجايي كه در اين مدت پول خوبي درآورده بودم اينبار هم تصميم گرفتم با اعضاي اين گروه كه بيشترشان فاميلهايمان بودند، همكاري كنم.»
او ميگويد: «يكي از اعضاي باندمان ميتوانست از ديوارها و حتي حفاظها بالا برود. ما منتظر ميمانديم او داخل ساختمان شود و در را برايمان باز كند. سپس وارد واحدها ميشديم و با ترساندن صاحبخانه اموالش را سرقت ميكرديم. من سعي ميكردم كسي مجروح نشود، اما در چند مورد مجبور شدم صاحبخانههايي را كه تقلا ميكردند، كتك بزنم و با اسلحه بترسانم.»
اين متهم در ادامه گفت: «سهمهايمان در هر سرقت متفاوت بود، اما در طول همين چند ماه توانسته بودم از فروش طلاهاي سرقتي، بيشتر از 300 ميليون پول درآورم و زندگيام را سر و سامان دهم، اما بالاخره دستگير شدم و اولين سابقه در پروندهام ثبت شد.»