مريم كهنسال نودهي، نويسنده و دانشآموخته معماري در نشست بررسي «انتقال پايتخت؛ حل مساله يا راه فرار؟» كه از سوي موسسه ته رنگ برگزار شد، با يادآوري اينكه از زمان مادها تاكنون، 31 شهر پايتخت ايران بوده است و حتي در دورههايي چند پايتختي داشتيم، خاطرنشان كرد: درست است كه رييسجمهور، صحبتي درباره انتقال پايتخت كردند، اما بيان آن به اين شكل در حوزه عمومي عجيب بود خصوصا با توجه به پيشنهادهايي كه در همان جلسه درباره مناطق جنوبي داده شد.
انتقال پايتخت راهحل نيست
وي با اشاره به تاريخچهاي از طرح جابهجايي پايتخت و مطالعاتي كه درباره آن انجام شده است، افزود: نتيجه همه اين پژوهشها، اين بوده كه انتقال پايتخت راهحل نيست و حتي طرح شارستان كه با فشارهاي كارفرمايي، مناطقي را به عنوان جايگزين پيشنهاد ميكند، اما ايده كلياش اين است كه اين انتقال، مشكلات را حل نميكند.
اين كارشناس معماري، با بيان اينكه همه پژوهشها، مخاطراتي را براي تهران به عنوان پايتخت درنظر گرفتهاند، گفت: مساله اول، مخاطرات امنيتي است كه به ويژه از بعد از مطالعات سال 92 مركز بررسيهاي استراتژيك پررنگتر شد ولي اكنون باتوجه به اين دنياي هوشمند شده و ارتباطات الكترونيك و تكنولوژيهاي روز، در اينكه جابهجايي كالبدي، چقدر ميتواند به اين دغدغهها پاسخ دهد جاي ترديد وجود دارد و اين ايده، شايد بدوي به نظر بيايد.
يكپنجم جمعيت ايران
در تهران و كرج زندگي ميكنند
كهنسال با اشاره به مسائلي كه تهران با عنوان پايتخت با آن مواجهه است، از جمله موضوعاتي مانند مخاطرات محيطزيستي، نزول كيفيت زندگي، تمركز خدمات برتر آموزشي، نبود سيستم جابهجايي سريع، بدمسكني، اشتغال و سكونت غيررسمي و نبود منابع آب را ازجمله اين موارد برشمرد و ادامه داد: بايد پرسيد آيا انتقال پايتخت ميتواند اين مسائل را حل كند؟ در فرض سال 75 اين بود كه شهري با فاصلهاي از تهران، ايجاد كنيم كه جمعيت حدود 500 هزار نفري را از مشاغل تهران پوشش دهد و باعث شود كه سرريز جمعيتي وارد آن شود و مسائلش كاهش يابد. آن بازه زماني كه مطالعات شارستان مدنظر داشت اين بود كه فارغ از هزينه آن، ممكن است حدود 15 تا 25 سال اين فرآيند طول بكشد و بين 500 تا 2ميليون نفر در آن شهر جديد ساكن شوند. اكنون كه يكپنجم جمعيت كل كشور در تهران و كرج زندگي ميكنند، در واقع سناريو اينگونه ميشد كه جمعيت 16 ميليوني، به جمعيت 14 ميليوني تبديل ميشد! اما آيا مسائلش تغيير ميكرد؟ تغييري نميكرد و مسائل تهران را داشتيم، داريم و خواهيم داشت.
مسائل اصلي و روزمره كلانشهرها
با انتقال پايتخت حل نميشوند
اين كارشناس معماري با بيان اينكه در تجربههاي جهاني، تاثير جابهجايي بيشتر رنگ نمادين داشته تا واقعي و عملي، اظهار داشت: مسائل اصلي و روزمره كلانشهرها با انتقال پايتخت حل نميشوند و سر جايشان ميمانند و حتي شايد مسائل ديگري ايجاد كند.
بايد به جاي انتقال پايتخت به اين فكر كنيم كه قرار است پايتخت ما چه نقشي در اقتصاد جهاني و شبكه شهرهاي جهاني بازي كند و براي آن به يك پاسخي برسيم و ذيل آن، مسائل كالبدي، سياسي و اجتماعي را هم به همراه خواهد داشت.
كهنسال درباره علت طرح مجدد مساله انتقال پايتخت، دهان پركن بودن و مركز توجه قرار گرفتن براي فردي كه اين سياست را پيش ميبرد را ازجمله عوامل دانست و خاطرنشان كرد: در دنيا، بسياري از اصرارهاي روساي جمهور، انتقال پايتخت به شهر محل زادگاهشان است. اين مسالهاي عمومي است و مخصوص ايران هم نيست. ضمن اينكه اين اقدام نسبت به حل مشكلات تهران، آسانتر است. يعني ساخت يك ساختمان جديد نسبت به بازسازي آسانتر است تا اينكه يك مشكل را در درون خود حل كنيم.
وي با تاكيد بر اينكه به نظر ميرسد اكنون دغدغه اصلي براي انتقال پايتخت مساله امنيت به دليل مسائل ملي و بينالمللي است، افزود: بعد از دوره روحاني، يكي از راهحلهايي كه به ذهن مسوولان براي كنترل مسائل امنيتي رسيد، اين بود كه همه مسائل در يكجا تجميع نشود كه بحرانساز و غيرقابل كنترل باشد، اما تكنولوژي به راحتي ميتواند مسائل كالبدي را حل كند.
كساني كه ميتوانند تاريخ بسازند
ميتوانند جغرافيا بسازند
به گزارش جماران، در ادامه اين نشست، كمال اطهاري، پژوهشگر توسعه نيز به بررسي واماندگي تاريخي و انتقال جغرافيايي پرداخت و گفت: سال 79 و 80، در شوراي عالي شهرسازي و معماري گفته شد بايد پايتخت را انتقال دهيم و مانع اين رشد جمعيت شويم. در آن جلسه هم گفتم كساني كه ميتوانند تاريخ بسازند، ميتوانند جغرافيا بسازند، شما تاريخ را نساختيد و اكنون ميخواهيد جغرافيا را عوض كنيد؟! نميتوانيد.
وي با بيان اينكه فضا تجلي روابط اقتصادي و اجتماعي است و مانند ابزار توليد، سازنده آن نيز محسوب ميشود، افزود: اگر به تهران نگاه كنيد، ميبينيد كه روابط اقتصادي و اجتماعي و الگوهاي تعريف شده، چگونه اين كالبد را شكل داده است. غير از دوره هاشميرفسنجاني كه از مالزي اين ايده را برداشتند كه پايتخت را انتقال دهند و در آن جنبه سياسي بزرگنمايي بيشتر مطرح بود، چون آن زمان تهران، مسالهاي نداشت و حتي مساله امنيتي هم نداشت. تهران از زير بته به عمل نيامده كه همينطوري بخواهيم آن را جابهجا كنيم
اطهاري با بيان اينكه آنچه در تاريخ تهران گذشته و ثمراتي كه ايجاد كرده، موضوعات كوچكي نيستند و تهران از زير بته به عمل نيامده كه همينطوري بخواهيم آن را جابهجا كنيم، گفت: سرمايههاي اجتماعي و انساني زيادي در تهران پرورش يافتند و ضديتهايي كه با تهران كردند، در واقع خودزني است. تهران توسعه پيدا كرد و در طرح جامع تهران، فضاي تعريف شده، تجلي دولت توسعه بخش است كه الگوي توسعهاش را نخبگان و روشنفكران مشروطه آن را تعريف كردند. در طرح جامع اول تهران، گفته شد تهران پيش روترين و زيباترين شهر خاورميانه است. منطقه 22 تهران هم به عنوان اين پيشرويي تعريف شد و بزرگترين منطقه صنعتي خاورميانه بوده و اكنون هم هست.
گام بزرگي كه نخبگان مشروطه برداشتند
وي اضافه كرد: تهران تا پيش از برنامه چهارم، بيشترين بودجه عمراني صنعتي شدن را در كشور داشته و پس از آن كمترين سهم را ميبرد و قطبهاي صنعتي در سراسر ايران، شروع به تشكيل شدن كردند. در منطقه 22، حدود 180 هزار كارگر كار ميكنند. فضا تجلي روابط اقتصادي و اجتماعي است و نخبگان مشروطه آن را تعريف كردند، كاري كه ما نكرديم. آنها الگو داشتند و فضا هم انعكاس آن الگو است.
اطهاري با اشاره به سيطره نظريه وابستگي در ابتداي دهه 1350 بر افكار كه ميگويد كلانشهرها، سر پل خروج مازاد هستند، اظهار داشت: در واقع، به گونهاي برخورد ميكند كه كلانشهرها پليد و مايه وابستگي هستند. اين مساله در ذهن خردهبورژوازي كه براي انقلاب و مساوات تعجيل دارد، كلانشهرستيزي ايجاد ميكند و ميگويد كلانشهرها همه ما را خردهاند! اين مساله در تفكرات دهه اول انقلاب خود را نشان داد و تهران از دهه 1340، كمترين بودجه عمراني كشور را به خود اختصاص داده است.
بورژوازي مستغلاتي
مباني اقتصاد نئوفئودال را ميسازد
وي ادامه داد: اكنون ميبينيم بورژوازي مستغلاتي كه سر بلند كرده كه مباني اقتصاد نئوفئودال را ميسازد، اكنون قانون ميگذارد و به قانون چنگ ميزند، قبلا جرات آن را نداشت. اولين چنگ آن با احمدينژاد آغاز شد. چنگ كاملي زد. قبلا سياستزده بوده و تهرانستيزي ميكرده و اصلا به توسعه فكر نميكرده است و به اين موضوعات فكر ميكرده كه ترافيك كمتري داشته باشيم و اصلا توسعهاي فكر نميكردند.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه ما ميخواستيم به جاي اينكه كارمندان را منتقل كنيم، صنايع خودرويي را منتقل كنيم و اينگونه نباشد كه كارمندان را در يك منطقهاي محدود كنيم، ضمن تاكيد بر ضرورت تعريف درست رابطه جامعه و فضا، گفت: بوم زيست نوآوري از محله آغاز ميشود، يك شهرك علمي و فني كفاف نميدهد، حتي دالان علمي و فني كه اصفهانيها تعريف كردند، هم اين مشكل را دارد كه رابطه جامعه و فضا را به درستي تعريف نكرده است و در چند سال اخير، اصفهان نيز در توسعه مانند تهران در جا زده است و سهمهاي توليد ناخالص آنها در كل كشور بالا نرفته است.
اطهاري با بيان اينكه در طول زمان، شاهد بوديم مكرر بورژوازي مستغلات رانتي بزرگتر و بزرگتر شده و در عين حال، گامي براي دانش بنياني صنعت برداشته نميشود، اين انتقاد را مطرح كرد كه اولين شوراي شهر اصلاحطلب بعد از خاتمي، وارد اقتصاد دانش نشد، تصريح كرد: پوپوليسمي كه انحصار قدرت، ثروت و مالكيت را ميطلبيد بعد، روي كار آمد و گفت داراييهاي دولت را براي انتقال مالكيت مولدسازي كنيم! حتي گفت اگر من داراييهاي دولت را به خودم منتقل كنم، بعد من را محكوم ميكنند، به همين دليل جريان اين انتقال را از پيگيري قضايي مصون كرد. اين درست خصايص نئوفئوداليسم است.
ساماندهي فضاي مسموم براي كسب رانت
اين پژوهشگر توسعه، با بيان اينكه آنچه اكنون در اين فضا شاهد آن هستيم، ساماندهي فضاي مسموم براي كسب رانت است، ادامه داد: اگر راست، ميخواهد نئوليبرال شود، بايد بداند نئوليبرال فضا را براي كسب ارزش اضافي در چارچوب اقتصاد دانش ساماندهي ميكند و سرمايه خطرپذير از توسعه دانش پشتيباني كند. شما بايد فضا را براي اين كار ساماندهي كنيد، چرا تراكمفروشي را ادامه ميدهيد؟! چرا سيستم شما از اقتصاد دانش پشتيباني نميكند؟! چرا از تورم پشتيباني ميكند، در صورتي كه نئوليبراليسم ضدتورم است؟! چرخه انباشت سرمايه هم ندارد و شاهد خروج سرمايه و دريافت رانت و خارج كردن آن از كشور هستيم.